ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان (Ebrahim Golestan) بیتردید از پیشتازان ادبیات و سینمای مدرن ایران به شمار میآید. نقش برجستهی او در تحول ادبیات داستانی فارسی، ترجمهی آثار مهم جهانی و همچنین ساختن فیلمهای نوآورانه و جسورانه، جایگاهی خاص و ممتاز برای او در فرهنگ معاصر ایران ایجاد کرده است. گلستان در حوزهی داستاننویسی، با سبک ویژه و فرمهایی متفاوت از دیگران، بهنوعی پیوندی میان سنتهای ادبی گذشته و رویکردهای مدرن برقرار کرد. آثار او از جمله فیلمهای مستند و داستانی، تصویری نو از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی ایران ارائه دادند که در زمان خود بیسابقه بودند. اگرچه ابراهیم گلستان برای همیشه ایران را ترک کرد، آثار او همواره بر زبانها جاری است و نهتنها بر همنسلان خود تأثیر عمیقی گذاشته، بلکه نسل جوان امروز نیز به شگفتی آنها پی بردهاند.
ابراهیم گلستان، چهرهای برجسته و پیشگام در ادبیات و سینمای مدرن ایران، در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز در خانوادهای فرهنگی و سرشناس دیده به جهان گشود. او نوهی آیتالله سید محمد شریف تقوی شیرازی و اولین فرزند سید محمدتقی گلستان، بنیانگذار روزنامهی «گلستان» بود. این پیشینهی خانوادگی همراه با تربیت در محیطی آگاه و فرهنگی، زمینهساز پرورش استعدادهای ناب او شد. از همان دوران کودکی، هوش و خلاقیتش چشمگیر بود. گلستان در شیراز تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و در کنار آن به یادگیری زبانهای خارجی مانند فرانسه و عربی پرداخت.
اولین تجربهی نویسندگی او با انتشار مطلبی در روزنامهی پدرش آغاز شد. گلستان در سال ۱۳۲۰ برای ادامهی تحصیل به تهران رفت و در رشتهی حقوق وارد دانشگاه شد، اما خیلی زود فهمید که علاقهاش در جای دیگری است و این رشته را کنار گذاشت. در همین دوران بود که به حزب توده پیوست و در حلقهی روشنفکرانی چون جلال آلاحمد، محمد قاضی و فریدون توللی قرار گرفت. اما حضور او در حزب نیز دیری نپایید؛ در سال ۱۳۲۹ از حزب توده جدا شد و مسیر مستقل فکری خود را آغاز کرد. همان سال بود که اولین داستان خود به نام «به دزدی رفتهها» را منتشر کرد که تحسین نویسندهی بزرگی چون صادق هدایت را نیز به همراه داشت.
گلستان در سال ۱۳۲۷ وارد شرکت نفت آبادان شد و در کنار فعالیتهای مطبوعاتی و نوشتن، به ساخت برنامههای ویدئویی و مستندهای خبری پرداخت. این دوران برای او پربار بود؛ سالی که او داستان ماندگار«آذر، ماه آخر پاییز» را نوشت و منتشر کرد، اثری که جایگاه او را بهعنوان نویسندهای مهم تثبیت کرد. پس از خروج از شرکت نفت، او وارد دنیای فیلمسازی شد و با خرید یک دوربین هشت میلیمتری، به ساخت فیلمهای مستند و خبری پرداخت. استقبال از این فیلمها، گلستان را به سمت تأسیس استودیو فیلمسازی خود سوق داد. او در این استودیو مستندهایی برجسته و پرآوازه همچون «چشماندازها»، «از قطره تا دریا»، «یک آتش» و «موج و مرجان و خارا» را ساخت. مستند «یک آتش» برای او جوایز معتبر بینالمللی از جمله جایزهی مرکور طلایی جشنواره ونیز و شیر سنمارکو را به ارمغان آورد.
ابراهیم گلستان با ساختن فیلمهای ماندگار مانند یک آتش، موج، مرجان و خارا ،گنجینههای گوهر، تپههای مارلیک و فیلم داستانی تحسینبرانگیز خشت و آینه تحولی بنیادین در سینمای هنری و روشنفکری ایران ایجاد کرد. این آثار که در دوران سلطهی سینمای تجاری و عامهپسند معروف به فیلمفارسی ساخته شدند، بهنوعی واکنشی به جریان غالب آن زمان بودند و مسیر تازهای برای فیلمسازی هنری در ایران گشودند.
خشت و آینه بهویژه از نظر سبک بصری و روایت، اثری بیبدیل و نوآورانه به شمار میآید. در زمانی که سینمای ایران با فیلمهای سطحی و تکراری اشباع شده بود، گلستان با این فیلم جسورانه به خلق اثری عمیق و متفاوت پرداخت که نهتنها از کلیشههای رایج فاصله گرفت، بلکه فضایی برای پرداختن به مسائل اجتماعی و فلسفی ایجاد کرد. گلستان در این فیلم با استفاده از تکنیکهای تصویری و روایی جدید، روایتی پیچیده و تفکرانگیز ارائه میدهد که هم برای مخاطب روشنفکر جذاب است و هم از نظر هنری تحولی در سینمای ایران بهحساب میآید. این فیلمها، بهویژه مستندهای گلستان، نشان از دیدگاه عمیق و اجتماعی او دارند و همچنان بهعنوان نمونههایی از سینمای جدی و هنری ایران در دهههای بعد الهامبخش فیلمسازان دیگر بودهاند.
علاوه بر فعالیتهای سینمایی و ادبی، گلستان به ترجمهی آثار برجستهی جهان نیز علاقه داشت و به این واسطه، نقش مهمی در آشنایی ایرانیان با ادبیات جهانی ایفا کرد. توانمندیهای چندوجهی او، از داستاننویسی و فیلمسازی تا ترجمه و نقد، گلستان را به چهرهای ماندگار در فرهنگ و هنر معاصر ایران تبدیل کرده است. از میان داستانها و ترجمههای او میتوان به «از روزگار رفته حکایت»، «کشتیشکستهها»، «اسرار گنج درهی جنی»، «خروس»، «هاکلبری فین»، «زندگی خوش کوتاه فرنسیس مکومبر»، «دونژوان در جهنم» و «مارکس و خلاصهای از اصول مارکسیسم» اشاره کرد. کتاب «از راه و رفته و رفتار» صمیمانهترین و خالصترین خاطراتی است که گلستان نوشت و در سال ۱۳۵۳ چاپ شد. کتاب کشتیشکستهها مجموعهای از ۹ داستان کوتاه است که با زبانی ساده و روان زندگی انسانهای عادی و محروم جامعه را روایت میکند. رمان خروس بهعنوان یکی از آثار مهم و پرمفهوم گلستان شناخته میشود که بهصورت نمادین نوشته شده و نقدی به وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران است.
عباس میلانی در مقالهای با عنوان ابراهیم گلستان و مسئلهی تجدد، در شمارهی ۴۵ مجلهی نافه، او را از مهمترین چهرههای عالم هنر و ادب معاصر ایران معرفی کرد که در عرصههای گوناگون هنر به مرتبهای سخت والا رسیده است. او همچنین معتقد است گلستان را باید «از بنیانگذاران سینمای جدید ایران دانست. او نهتنها مجهزترین استودیوی خصوصی زمانش را در کشور تأسیس کرد، بلکه خشت و آینهاش راهی نو آغازید و اسرار گنج درهی جنیاش را میتوان متهورانهترین فیلم زمان خود دانست. فیلمهای مستندش نیز کلامی زیبا و موجز را چاشنی تصاویر بکر میکرد. شاید عنایتش به کلام برخاسته از این واقعیت بود که گلستان را باید درعینحال از بهترین داستاننویسان معاصر فارسی دانست. او نقد هم مینوشت، در جوانی روزنامهنگاری قابل و عکاسی ماهر بود. برخی از مهمترین تصاویر و فیلمهای خبری مربوط به جامعهی پرتبوتاب ایران، دکتر مصدق و دههی بعدش، به او تعلق دارند. کارگردان تئاتر هم بود و در ترجمه نیز دستی توانا داشت.»
از نبوغ تیزبین تا نقدهای جنجالی
نظرات پیرامون شخصیت و آثار ابراهیم گلستان بسیار متفاوت و متنوعاند. محمدعلی موحد، گلستان را انسانی هوشمند و تیزبین میداند که دارای سلیقه و دقتی منحصربهفرد است؛ چهرهای که با ظرافتی خاص به موضوعات مینگرد و با دقتی بینظیر دست به خلق آثارش میزند. در مقابل، محمد قائد نظری مخالف دارد و گلستان را شخصیتی میداند که از طریق سروصدا و هتاکی حضورش را به دیگران میشناساند، بیشتر بر پایهی جدلهای شخصی.
در این میان، احمدرضا احمدی، یکی دیگر از چهرههای برجسته هنر و ادبیات، نگاهی متفاوت به گلستان دارد. او معتقد است که گلستان به طور آگاهانه انتخاب کرده تا در آثارش بهجای تسلیمشدن به دروغهای شیرین و فریبنده، حقایق تلخ و واقعیتهای زندگی را به تصویر بکشد. احمدی گلستان را نویسندهای میداند که با جسارت تمام، از ابهامات و سختیهای واقعیت عبور میکند تا به لایههای عمیقتر حقیقت برسد.
جعفر مدرس صادقی عقیده دارد گلستان یکی از شاخصترین و بزرگترین نویسندههای معاصر ایران است و ویژگی بارز او را زبان میداند. او معتقد است گلستان به زبان مخصوص خودش رسیده، سبک دارد، کلام و زبانش موسیقی دارد؛ موسیقیای که محصول سالها تمرین و وررفتن او با زبان است. این دیدگاهها نشاندهندهی پیچیدگی و چندوجهی بودن شخصیت و هنر ابراهیم گلستان است؛ کسی که همواره برای برخی منبع الهام و برای دیگران نماد چالشی جدی و مناقشهبرانگیز بوده است.
رابطهی ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد
استودیوی تازه تأسیس فیلمسازی ابراهیم گلستان، او را با فروغ فرخزاد آشنا کرد؛ آشناییای که بهزودی به آغاز یک رابطهی عاشقانه بدل شد. فروغ بهعنوان یکی از نیروهای خلاق و پرشور در این استودیو استخدام شد و گلستان با مهارت خود در تدوین، به او آموخت که چگونه میتوان داستانها را با تصاویری هنرمندانه روایت کرد. نتیجهی این همکاری، فیلم «خانه سیاه است» بود که با تهیهکنندگی گلستان موفق به دریافت جایزهی جشنوارهی فیلم کوتاه اوبرهاوزن در آلمان شد.
بدون شک، یکی از عوامل مهم در محبوبیت ابراهیم گلستان، رابطهاش با فروغ فرخزاد است؛ رابطهای که در قالبهای سنتی نمیگنجید و آنها را به عنوان دو هنرمند جسور در برابر هنجارهای جامعه قرار میداد. این دو با نگاهی نو، قالبهای کهن را در هم شکستند و عشقی عمیق و پیچیده را رقم زدند. ابراهیم گلستان در «از روزگار رفته» میگوید: «عشق مسئلهای برای اعلانکردن سر کوچه و بازار نیست و فقط به آن کسی که عاشق است مربوط است. به آنکس و حداکثر به آنکه بهش عاشقاند. یک مسئلهی خصوصی شخصی است که هیچ ارتباطی به هیچکس ندارد.»
فرزانه میلانی، در کتاب زندگینامهای که دربارهی فروغ منتشر کرده، به پردهبرداری از این رابطهی پررمزوراز در اواخر دههی سی پرداخته است. او بر این باور است که درخشانترین دورهی زندگی هنری گلستان، زمانی بود که با فروغ در کنار هم بودند؛ دورهای که منجر به خلق آثار برجستهای همچون «خشت و آینه»، «جوی» و «دیوار تشنه» شد. به طور مشابه، فروغ نیز در این زمان به اوج خلاقیت خود دست یافت و «تولد دیگر» را سرود. این رابطهی عمیق و تأثیرگذار نشان میدهد که در آن سالها، هر دو هنرمند توانستند بهترین آثار خود را به دنیا معرفی کنند. گلستان پس از درگذشت فروغ در سال ۱۳۴۵ به انگلستان مهاجرت کرد، اما در سال ۱۳۵۳ به وطن بازگشت.
آوای سعدی در نثر ابراهیم گلستان
ابراهیم گلستان در نثر خود از تأثیر عمیق سعدی، بهویژه اثر مشهور او «گلستان» بهره برده است. یکی از ویژگیهای برجستهی نثر گلستان، استفاده از عناصر شاعرانه و موسیقایی در کنار سادگی و ایجاز است. همانند سعدی در «گلستان»، گلستان نیز توانسته است زبانی آهنگین و درعینحال ساده را به کار گیرد، بدون اینکه معنی و مضمون داستانهایش را قربانی زیباییهای زبانی کند. گلستان با نزدیککردن نثر خود به شعر، بهنوعی دنبالهرو نویسندگان قرون گذشته مانند سعدی بوده است. اما او این کار را با حفظ اصالت و نوآوری در فرم داستانی خود انجام داده است. در نثر گلستان، مانند نثر سعدی، میتوان جملات قصار فراوانی یافت که اغلب فلسفی و تفکر انگیز هستند. این جملات هم بازتابی از عمق تفکر نویسنده است و هم نشان از تأثیر سعدی بر زبان و شیوه بیان او. گلستان همچنین از تکنیکهایی مانند واجآرایی، جناس، سجع و ایهام که در نثر سعدی بهوفور دیده میشوند، بهره میبرد. این صنایع ادبی به نثر او غنای خاصی بخشیدهاند و باعث شدهاند که آثارش در میان نویسندگان معاصر ایران از لحاظ زبان و سبک منحصربهفرد باشند. اما او به تصاویری جدید و نوین در نثر خود دستیافته است که از سنت فراتر میروند و بهنوعی نشان از استقلال فکری و هنری او دارند. در نتیجه، تأثیر سعدی بر ابراهیم گلستان را میتوان در دو حوزهی زیبایی زبانی و ایجاز معنایی مشاهده کرد. اما گلستان این تأثیرات را با خلاقیتهای فردی خود ترکیب کرده و در قالبی مدرن و تازه به مخاطب ارائه کرده است، بهطوریکه آثارش از تقلید صرف بهدور بوده و بهنوعی بیانگر نگاه نوین او به داستاننویسی و نثر فارسی هستند.
ابراهیم گلستان و هنر داستاننویسی نوین
ابراهیم گلستان در داستاننویسی خود تحتتأثیر نویسندگان برجستهی آمریکایی، بهویژه ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر، قرار گرفته است. درواقع «پيگيرتـرين دنبالهرو داستاننویسان آمريكـايي در ايـران ابـراهيم گلستان است كـه نخـستين ترجمـه داستانهای همينگوي و فاكنر به فارسي را از او داريم (حسن میرعابدینی در کتاب صدسال داستاننویسی ایران).» او بامطالعه و ترجمهی آثار همینگوی، بهویژه در بخشهایی از داستانهایش، زبان خاص همینگوی را بازتاب میدهد. این تأثیر بهویژه در نحوهی توصیفها و دیالوگهای او مشاهده میشود. برای مثال، در داستان خروس گلستان از لحنی آرام و تغزلی استفاده میکند که میان توصیفها و دیالوگها در نوسان است. این سبک، یادآور تکنیکهای همینگوی در استفاده از دیالوگهای کوتاه و قدرتمند است که با بیطرفی راوی همراه بوده و تکرارهای دراماتیکی را در گفتوگوها ایجاد میکند. بااینحال، تأثیرپذیری گلستان از همینگوی و سایر نویسندگان، هرگز به معنای تقلید صرف نیست. او توانسته است این عناصر را با خلاقیت فردی خود ترکیب کند و تکنیکهای متنوعی را در آثارش به کار گیرد. بهعنوانمثال، در برخی از داستانهایش، گلستان ابتدا دیالوگها را به طور مستقیم مطرح میکند و سپس بهتدریج به شخصیتپردازی و توصیف موقعیتها میپردازد. در مواردی دیگر، او با پیشروی آرام داستان، شخصیتها را به همراه موقعیتهای داستانی به نمایش میگذارد. این سبک متنوع نشاندهندهی توانایی بالای گلستان در استفاده از فرمهای داستانی متفاوت و نوآوری در تکنیکهای روایی است. اگرچه تأثیر نویسندگان بزرگی مانند همینگوی در آثارش مشهود است، اما گلستان با نثر خاص و نگاه فلسفی خود، هویتی مستقل در ادبیات معاصر ایران پیدا کرده است. ابراهیم گلستان، این نویسندهی برجسته و پیشگام ادبیات ایران، در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ در آرامش خانهاش در انگلیس چشم از جهان فرو بست.