دانلود و خرید کتاب صوتی مثنوی معنوی (دفتر ششم)

کتاب صوتی مثنوی معنوی (دفتر ششم) اثر مولانا جلال الدین محمد بلخی، از عارفان برجسته ایرانی است. این کتاب در ادامه دفاتر قبلی مثنوی سروده شده است و مفاهیم عمیق عرفانی را در دل خود جای داده است. 

نسخه صوتی مثنوی معنوی (دفتر ششم) را با صدا و توضیحات ساعد باقری می‌شنوید.

درباره کتاب صوتی مثنوی معنوی (دفتر ششم)

مثنوی معنوی (دفتر ششم) آخرین دفتر مثنوی معنوی است که عمیق‌ترین اشعار عرفانی ایران را در دل خود جای داده است. 

ورود عرفان به شعر با سنایی آغاز شد، با عطار رشد کرد و با مولانا به اوج خود رسید. مولانا بعد از رفتن شمس و در همان سالی که صلاح‌الدین زرکوب (از یاران و مرادان مولانا) وفات یافت، شروع  به سرودن مثنوی می‌کند. تاخیر در شروع مثنوی هم به دلیل وفات همسر حسام‌الدین چلپی بوده است. چرا که ملال خاطر حسام، سبب شد تا مولانا نظم مثنوی را به تاخیر بیندازد.

مولانا مثنوی معنوی را در شش دفتر و بیست و هفت‌هزار بیت سروده است. در مثنوی معنوی حکایات بسیاری را آورده است و با کمک و بهره گرفتن از تمثیل‌های دلنشین و ساده پیامش را به گوش جهانیان رسانده است. او اثری آفرید که تا امروز تازگی و طراوتش را حفظ کرده است و شیرین‌ترین اشعار و مفاهیم عرفانی را در خود جای داده است. مثنوی معنوی (دفتر ششم) به حسام الدین تقدیم شده است. 

کتاب صوتی مثنوی معنوی (دفتر ششم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

مثنوی معنوی (دفتر ششم) کتابی برای عاشقان عرفان و عشق است. شنیدن این کتاب را به تمام دوست‌داران مولانا و ادبیات فارسی و همچنین علاقه‌مندان به ادبیات عرفانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره مولانا

مولانا جلال الدین محمد بلخی در سال ۶۰۴ ه.ق در بلخ به دنیا آمد. چند سال بعد، قبل از حمله مغولان به ایران به قونیه مهاجرت کرد. این مهاجرت دلیل دیگری هم داشت و آن مشکلی بود که پدرش بها ولد با دستگاه سلطنتی داشت. مولانا آنجا بزرگ شد و برای خودش مجالس وعظ و ارشاد ترتیب داد. او که مشغول رسیدگی به امور شاگردان بود، از سفر رقتن به شیوه عرفا معاف شد و در عوض پیر به سراغ او آمد. شمس، که او را به عالم عرفان کشاند و زندگی او را چنان تغییر داد که به مولانا تبدیل شد. 

شمس و مولانا مدتی را با هم گذراندند و مولانا عمیق‌ترین تحولات روحی را در این دوران تجربه کرد. شور و جوششی در وجودش رخ داد که در آثار او، در مثنوی معنوی و همچنین در غزلیاتش در دیوان کبیر نمایان شده است. 

از میان آثار دیگر مولانا می‌توان به فیه ما فیه که مجموعه‌ای از تقریرات او است. اشاره کرد؛ پاسخ‌های او به پرسش‌های گوناگون اخلاقی، عرفانی، شرح و تفسیر آیات و احادیث و ... . همچنین کتاب مکتوبات مولانا که نامه‌های او برای امور جاری زندگی مریدان و آشنایان بوده. مجالس سبعه، خطابه‌ها و موعظه‌های اوست و دیوان اشعار که شامل شورانگیز ترین غزلیات مولانا است.

مولانا جلال الدین محمد بلخی در سال ۶۷۲ ه.ق در قونیه درگذشته است.

درباره ساعد باقری 

ساعد باقری، سراینده سرود ملی ایران، در سال ۱۳۳۹ در محله نازی‌آباد تهران متولد شد. او شاعر معاصر، مجری رادیو و تلویزیون است. ساعد باقری همکاری خود را با رادیو در سال  ۱۳۶۲ آغاز کرد و مدیریت گروه کودک و نوجوان رادیو، اجرای برنامه تماشاگه راز و مدیریت اداره کل موسیقی و سرود صدا سیما را در کارنامه حرفه‌ای خود دارد. از میان آثار و کتاب‌های ساعد باقری می‌توان به مجموعه شعر نجوای جنون، دیر باش، رئیس و پیاده‌روی در اتوبوس شبانگاهان اشاره کرد. 

بخشی از کتاب صوتی مثنوی معنوی (دفتر ششم)

عشق را با پنج و با شش کار نیست

مقصد او جز که جذب یار نیست

بوک فیما بعد دستوری رسد

رازهای گفتنی گفته شود

یا بیانی که بود نزدیکتر

زین کنایات دقیق مستتر

راز جز با رازدان انباز نیست

راز اندر گوش منکر راز نیست

لیک دعوت واردست از کردگار

با قبول و ناقبول او را چه کار

نوح نهصد سال دعوت می‌نمود

دم به دم انکار قومش می‌فزود

هیچ از گفتن عنان واپس کشید

هیچ اندر غار خاموشی خزید

گفت از بانگ و علالای سگان

هیچ واگردد ز راهی کاروان

یا شب مهتاب از غوغای سگ

سست گردد بدر را در سیر تگ

مه فشاند نور و سگ عو عو کند

هر کسی بر خلقت خود می‌تند

هر کسی را خدمتی داده قضا

در خور آن گوهرش در ابتلا

چونک نگذارد سگ آن نعرهٔ سقم

من مهم سیران خود را چون هلم

چونک سرکه سرکگی افزون کند

پس شکر را واجب افزونی بود

قهر سرکه لطف هم‌چون انگبین

کین دو باشد رکن هر اسکنجبین

انگبین گر پای کم آرد ز خل

آیند آن اسکنجبین اندر خلل

قوم بر وی سرکه‌ها می‌ریختند

نوح را دریا فزون می‌ریخت قند

قند او را بد مدد از بحر جود

پس ز سرکهٔ اهل عالم می‌فزود

واحد کالالف کی بود آن ولی

بلک صد قرنست آن عبدالعلی

خم که از دریا درو راهی شود

پیش او جیحونها زانو زند

خاصه این دریا که دریاها همه

چون شنیدند این مثال و دمدمه

شد دهانشان تلخ ازین شرم و خجل

که قرین شد نام اعظم با اقل

در قران این جهان با آن جهان

این جهان از شرم می‌گردد جهان

این عبارت تنگ و قاصر رتبتست

ورنه خس را با اخص چه نسبتست

زاغ در رز نعرهٔ زاغان زند

بلبل از آواز خوش کی کم کند

پس خریدارست هر یک را جدا

اندرین بازار یفعل ما یشا

نقل خارستان غذای آتش است

بوی گل قوت دماغ سرخوش است

گر پلیدی پیش ما رسوا بود

خوک و سگ را شکر و حلوا بود

گر پلیدان این پلیدیها کنند

آبها بر پاک کردن می‌تنند

گرچه ماران زهرافشان می‌کنند

ورچه تلخان‌مان پریشان می‌کنند

نحلها بر کو و کندو و شجر

می‌نهند از شهد انبار شکر

زهرها هرچند زهری می‌کنند