دانلود و خرید کتاب صوتی نمایش صوتی «در برابر قانون»
معرفی کتاب صوتی نمایش صوتی «در برابر قانون»
نمایش صوتی در برابر قانون، یکی از آثار نمادین و درخشان فرانتس کافکا، دربارهی قانون و کسانی است که فکر میکنند قانون همیشه و برای همه افراد در دسترس است. ساجده آنت داستان را به فارسی برگردانده است و کانون فرهنگی چوک ناشر آن است.
دربارهی نمایش صوتی در برابر قانون
نمایش صوتی در برابر قانون، داستان پیرمردی روستایی است که اجازهی ورود به قانون را میخواهد. او به نگهبانی برمیخورد که به او میگوید الان امکانش نیست که قانون را ببیند اما بعدا ممکن است بتواند. به همین ترتیب مرد صبر میکند و صبر میکند...
در تعبیری روانکاوانه شاید بتوان مرد روستایی را نمادی از ناخودآگاه ما دانست. آن بخشی از ذهن که مثل کودک هنوز با ناملایمات زندگی آشنا نشده و جست و خیز کنان در حال خوش رویاگون خودش به سر میبرد و نگهبان، نمادی است از والد سختگیری که اجازهی تجربه کردن را از کودک گرفته است. با این حال میتوان داستان در برابر قانون را به گونههای دیگر اجتماعی یا شاید حتی سیاسی نیز تعبیر کرد.
نمایش صوتی در برابر قانون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به آثار و نوشتههای فرانتس کافکا، از شنیدن نمایش صوتی در برابر قانون لذت میبرند. اگر داستانها کوتاه از نویسندگان معروف را میپسندید، در برابر قانون گزینهی مناسبی برای شما است.
دربارهی فرانتس کافکا
فرانتس کافکا زاده ۳ ژوئیهٔ ۱۸۸۳ یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در سده ۲۰ میلادی است. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب بهشمار میآیند.
فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند. ماکس برود از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند. مسخ مهمترین اثر اوست و رمان محاکمه و رمان قصر که ناتمام مانده است از دیگر آثار کافکا هستند. او در نوشتههایش اتفاقات پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع گرایانه توصیف میکند و همین سبک خاص او است که به نام کافکایی میشناسیم.
فرانتس کافکا در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ بر اثر بیماری سل، درگذشت.
جملاتی از نمایش صوتی در برابر قانون
مرد روستایی انتظار چنین دشواری هایی را نداشت: او با خود فکر می کند که قانون باید همیشه و برای همه در دسترس باشد، اما چنان که با دقت بیشتری به نگهبان در کت پشمی، با بینی بلند و نوک دار و ریش بلند، باریک و سیاه ِ تاتاری اش نگاه می کند، تصمیم می گیرد که بهتر است تا زمانیکه اجازه ی ورود را بگیرد، صبر کند. نگهبان چهارپایه ای به او می دهد و به وی اجازه می دهد تا گوشه ای، روبروی دروازه بنشیند. و مرد روزها و سالها آنجا می نشیند. او تلاش فراوانی برای کسب اجازه ی ورود می کند، بگونه ای که نگهبان را با درخواست هایش خسته می کند. نگهبان، اغلب از مرد روستایی پرس و جوی مختصری می کند؛ از او درباره ی وطنش و خیلی چیزهای دیگر می پرسد، اما آنها سوال های بی فایده ای هستند که اغلب مردان بزرگ و مهربان می پرسند و در پایان نگهبان همواره یادآور می شود که هنوز نمی تواند به او اجازه ی ورود دهد. مرد، که برای این سفر چیزهای زیادی با خود به همراه آورده است، همه را بدون توجه به ارزشمند بودنشان برای جلب رضایت نگهبان خرج می کند. نگهبان نیز همه را می پذیرد ولی با این حال می گوید، " من این را تنها به این خاطر که گمان نکنی هیچ کاری نتوانسته ای انجام دهی، قبول می کنم."
زمان
۶ دقیقه
حجم
۱۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۶ دقیقه
حجم
۱۵٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
به شدت دوستان گوینده نیازمند رفتن به کلاسهای تربیت حس وبیان هستند
کافکا نویسنده ی بزرگیه بهتر از صداهای بهتری استفاده نید
بیشتر از دو دقیقه نتونستم روی داستان تمرکز کنم. کاش یک راوی دیگه انتخاب میشد یا حداقل برای کارهای بعدی از صدای بهتری استفاده بشه.
چقدر حرف برای گفتن داره... در مورد آدما در مورد قانون در مورد افکار نویسنده و البته در مورد ما که داریم همینجوری بدون اینکه بدونیم،توی زندگی غرق و خفه میشیم.
مختصر و مفید .برای من که حوصله رمان خوندن ندارم خوب بود
توصیفی نمادین ولی روشن از گریزگاههای قانونی و مجرای ورود منحصر بهفرد برای هر کسی که به دنبال راهی قانونیست.
گوینده ها اصلا خوب نبودن
واقعا اشخاص دیگری برای خواندن ندارید؟ افتضاحه صدا و بیان
عالی بود
گویندگی بد بود،داستان خوب بود ولی عالی نبود.خب البته داستان سورئال برای زمان خود کافکا معجزه بوده.برای عصر ما ولی تکرار مکرراته