
دانلود و خرید کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست
معرفی کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست
کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست (چگونه عصبروانشناسی و فلسفهٔ شرق به هم میپیوندند) نوشتهی کریس نیبائر، با ترجمهی فاخته هنرور و گویندگی مهدی فضلی، توسط نشر همراز منتشر شده است. این کتاب در دستهی آثار روانشناسی و فلسفه قرار میگیرد و به بررسی پیوندهای میان یافتههای عصبروانشناسی مدرن و آموزههای فلسفهی شرق میپردازد. نویسنده با تکیهبر تجربیات شخصی و پژوهشهای علمی، تلاش کرده است تا مفاهیمی مانند خود، ذهن و رنج را از زاویهای تازه و میانرشتهای واکاوی کند. نسخهی صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست
کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست به قلم کریس نیبائر، اثری میانرشتهای در حوزهی روانشناسی، عصبروانشناسی و فلسفهی شرق است. نویسنده با الهام از تجربهی شخصی خود و پژوهشهای علمی، به بررسی این موضوع پرداخته است که چگونه ذهن و مغز در شکلگیری حس خود نقش دارند و چرا بسیاری از آموزههای بودیسم، تائوییسم و هندوییسم با یافتههای علمی امروز همراستا شدهاند. ساختار کتاب بر پایهی مقایسهی دیدگاههای غربی و شرقی دربارهی مفهوم «خود» بنا شده و با مثالها و آزمایشهای علمی، خواننده را به تردید دربارهی واقعیت وجودی «من» دعوت میکند. نیبائر در این کتاب، با زبانی روشن و مستند، نشان داده است که بسیاری از رنجهای روانی انسان ریشه در باور به یک خود ثابت و مستقل دارند؛ با این حال، آموزههای شرقی و پژوهشهای عصبروانشناسی راههایی برای رهایی از این توهم پیشنهاد میکنند. این کتاب برای علاقهمندان به فلسفهی ذهن، روانشناسی و جویندگان معنای زندگی، اثری قابلتوجه بهشمار میآید.
خلاصه کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست
کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست با روایتی شخصی و پژوهشی آغاز میشود؛ جایی که نویسنده پس از تجربهی فقدان پدر، به جستوجوی معنای ذهن و رنج میپردازد. او ابتدا به عصبروانشناسی و ساختار مغز روی میآورد و تلاش میکند پاسخ پرسشهایش را در علم بیابد. اما با گذر زمان و مواجهه با محدودیتهای رویکرد غربی، به آموزههای فلسفهی شرق علاقهمند میشود و شباهتهای عمیقی میان یافتههای علمی و آموزههای بودیسم، تائوییسم و هندوییسم کشف میکند. در ادامه، کتاب به بررسی نقش نیمکرههای مغز در شکلگیری حس خود میپردازد. نیمکرهی چپ مغز بهعنوان مفسر و قصهپرداز معرفی شده است؛ بخشی که با زبان، دستهبندی و قضاوت، برای رویدادهای زندگی داستان میسازد و حس یک «من» ثابت را ایجاد میکند. آزمایشهای علمی روی بیماران دوپارهمغز و مطالعات روانشناسی نشان میدهند که این مفسر، اغلب بدون توجه به واقعیت، توضیحاتی قانعکننده اما نادرست ارائه میدهد. کتاب با مثالهایی از پژوهشهای عصبروانشناسی، نشان میدهد که باور به یک خود مستقل، بیشتر یک داستان ذهنی است تا واقعیتی عینی. در بخشهای بعدی، نویسنده به ابزارهای ذهن مفسر مانند زبان و دستهبندی میپردازد و توضیح میدهد که چگونه این ابزارها، اگر بیشازحد جدی گرفته شوند، به رنج روانی دامن میزنند. کتاب با تمرینها و اکتشافات ساده، مخاطب را به تجربهی عملی ایدههای مطرحشده دعوت میکند و در نهایت، این پیام را منتقل میکند که رهایی از توهم خود، میتواند به کاهش رنج و تجربهی آگاهی عمیقتر منجر شود.
چرا باید کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست را بشنویم؟
کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست با ترکیب پژوهشهای علمی و آموزههای فلسفهی شرق، تصویری تازه از ذهن و خود ارائه داده است. این کتاب با مثالهای ملموس و آزمایشهای روانشناسی، نشان داده که بسیاری از رنجهای روانی ما ریشه در باور به یک خود ثابت دارند. از ویژگیهای شاخص این اثر، پرداختن به نقش نیمکرههای مغز در ساختن روایتهای ذهنی و بررسی انتقادی ابزارهایی مانند زبان و دستهبندی است. شنیدن این کتاب میتواند به مخاطب کمک کند تا نسبت به افکار و احساسات خود آگاهی بیشتری پیدا کند و با فاصلهگرفتن از روایتهای ذهنی، رنجهای روانی را بهتر مدیریت کند. همچنین، تمرینها و اکتشافات عملی کتاب، فرصتی برای تجربهی مستقیم ایدههای مطرحشده فراهم کرده است.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
شنیدن کتاب صوتی خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست به کسانی پیشنهاد میشود که دغدغهی شناخت ذهن، رهایی از رنجهای روانی، یا علاقه به فلسفهی شرق و روانشناسی دارند. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران حوزههای علوم شناختی، روانشناسی و فلسفهی ذهن، و افرادی که به دنبال راههایی برای کاهش اضطراب و درک بهتر خود هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب خویشتنی نباشد، مشکلی هم نیست
«خیلی از ما وقتی به این فکر میکنیم که چهکسی هستیم، ابتدا همین «من» به ذهنمان خطور میکند. «من» نمایانگر ایدهٔ خود فردی ماست؛ همان که بین گوشها و پشت چشمها قرار گرفته و بدن را «هدایت میکند». «هدایتگر» مسئول است، خیلی تغییر نمیکند و به نظرمان همان چیزی است که به افکار و احساسات ما جان میدهد. او درست مثل خلبان هواپیما مشاهده میکند، تصمیم میگیرد و کارهایی انجام میدهد. این من یا ایگو همان چیزی است که آن را خود واقعیمان میپنداریم و این خودِ فردی همان تجربهکننده و کنترلکنندهٔ مسائلی مثل افکار، احساسات و اعمال است. خودِ هدایتگر طوری کار میکند که انگار اجرای برنامه در دستش است. این خود باثبات و ماندگار است. همچنین بر بدن فیزیکی ما کنترل دارد؛ بهعنوان مثال، درک میکند که این «بدن من» است. اما بر خلاف جسممان، خودش را تغییرپذیر، تمامشدنی یا تأثیرپذیر از چیزی جز خودش نمیپندارد. حال بیایید به شرق بپردازیم. بودیسم، تائوییسم، مکتب آدوایتا ودانتا در هندوییسم و دیگر مکاتب اندیشههای شرقی برداشت کاملاً متفاوتی از خود، ایگو یا «من» دارند. آنها بیان میکنند که ایدهٔ «من» خیالی است؛ گرچه بسیار متقاعدکننده به نظر میرسد. بودیسم برای این مفهوم واژهٔ مجزایی دارد: آناتا که اغلب «رهایی از خود» ترجمه میشود. این یکی از اساسیترین اصول بودیسم است، اگر نگوییم مهمترین.»
زمان
۴ ساعت و ۵۱ دقیقه
حجم
۲۷۶٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۵۱ دقیقه
حجم
۲۷۶٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد