دانلود کتاب صوتی پازلی از سایه ها با صدای مریم رفیعی + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی پازلی از سایه ها

دانلود و خرید کتاب صوتی پازلی از سایه ها

گوینده:مریم رفیعی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی پازلی از سایه ها

کتاب صوتی پازلی از سایه ها نوشتهٔ نوشین جم نژاد و حاصل گویندگی مریم رفیعی است. خانه داستان چوک این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب صوتی پازلی از سایه ها

کتاب صوتی پازلی از سایه ها حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. عنوان برخی از این داستان‌های صوتی عبارت است از «مثل همیشه»، «مینایی در قفس»، «گردباد»، «مثل یک قدیس» و «غروب سرخ سپتامبر».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

شنیدن کتاب صوتی پازلی از سایه ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی پازلی از سایه ها

«پنجره را نیمه‌باز گذاشت، سمت کلیدِ برق رفت، لامپ را روشن کرد؛ نشست پشت میز و تک‌تک لوازم پزشکی‌اش را از نظر گذراند؛ هیچ‌چیز شبیه قبل نبود. بلند شد، بدون اینکه کتش را بپوشد و لامپ را خاموش کند از اتاق بیرون رفت؛ با خودش فکر کرد، شاید بتواند پیرمرد همسایه را ببیند و مثل گذشته‌ها با او گَپی بزند؛ اما می‌دانست که هیچ‌کس در این باران از خانه بیرون نمی‌رود. مقابل درگاه ایستاد، قبل از اینکه در را پشت سرش ببندد، به‌خودش گفت: «شاید این باران، مثل همیشه باشد!»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۲ ساعت و ۷ دقیقه

حجم

۱۷۵٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۲ ساعت و ۷ دقیقه

حجم

۱۷۵٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان