دانلود و خرید کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت
معرفی کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت
کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت نوشتهٔ کریس وایدنر و جیم ران و ترجمهٔ الناز قاضی و با صدای امیررضا علی زاده است و رمانو آن را منتشر کرده است. مفاهیم این کتاب صوتی حقایقی بیانتها هستند که اگر آنها را دنبال کنید، بهطور قطع شما را به زندگی بهتری سوق میدهند. درحالیکه روی هر کدام از نکات میاندیشید، از خودتان بپرسید که چطور میتوانید این قوانین را در زندگی خود جاری کنید. ایدهها را به عمل تبدیل کنید و درنتیجه، زندگی و کارتان بهطور غیرقابل تصوری زیباتر خواهد شد.
درباره کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت
اغلب کسانی که در سمینارهای جیم ران شرکت میکردند، از او این سؤال را میپرسند که چرا در این سن برای سخنرانی و آموزش به جاهای مختلف دنیا سفر میکند. پاسخ او ساده است: تا میراثی از خود بهجای بگذارد. با چنین تصوری جیم ران به همراه کریس وایدنر، کتاب ۱۲ ستون موفقیت را نوشتند. آنها تلاش کردند تا قوانین و مفاهیمی را که در طول بیش از ۴۰ سال ارائه دادند، در هم آمیخته و نقشی منحصربهفرد در قالب سه کاراکتر تخیلی بسازند: مایکل، چارلی و آقای دیویس.
با شنیدن این کتاب میتوانید موفقیت و کامیابی زندگی کنونی و آیندهتان را روی این ستونها بنا کنید. بعد از آنکه به این ستونهای موفقیت، مهارت یافتید، به نوبهٔ خود میراثی از خودتان به جا بگذارید. بدین ترتیب که این مفاهیم و قوانین آموزشی را به دیگران بیاموزید و با این عمل به حس رضایت دست پیدا کنید و از سوی دیگر در مسیری که زندگی از قبل برایمان مقدر کرده به خود، خانواده، جامعه و کسبوکارتان برکت ببخشید.
در کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت که حقایق بیانتها و انگیزشبخش را ارائه میدهد، شما با ۱۲ اصل برای رسیدن به موفقیت آشنا میشوید. جیم در طول بیش از ۴۰ سال به سراسر دنیا سفر کرده است تا قواعد و تئوری پیرامون موفقیت که در کتاب ۱۲ ستون آمده را تدریس کند.
شنیدن کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی فرای سنوسال، جنسیت و مرزهای جغرافیایی نوشته شده است. از صاحبان کسبوکارهای بزرگ تا پدر و مادرهایی که میخواهند فرزندان بهتری تربیت کنند، همه مخاطبان این کتاب هستند. این کتاب برای کسانی است که به دنبال تعریف جدید و سادهای از موفقیت هستند، آنها میتوانند در این کتاب چیزهایی یاد بگیرند که زندگیشان را برای همیشه تغییر دهد.
بخشی از کتاب صوتی ۱۲ ستون موفقیت
««شما باید اطمینان داشته باشید که بخش بیرون شما آینهٔ خوبی از درون شما باشد.»
مایکل میدانست که از ملک چارلی عبور خواهد کرد، بنابراین با چارلی تماس گرفت تا به او اطلاع دهد و در راه سَری به او بزند. سه هفته از روزی که جلوی ملک آقای دیویس بنزین تمام کرد، میگذشت. به تصوری مایکل خودش را سرگردان میدید و با رؤیاهایی که روزی در سر میگذراند بسیار فاصله داشت. حقیقتِ اینکه او با چارلی ملاقات کرد و چارلی رموز موفقیت آقای دیویس را به اشتراک گذاشت، شعلهور شدن نور تعالی و ترقی بود که از سالها قبل در وجود مایکل روشن شده بود.
قطعاً زندگی یک شبه تغییر نمیکند، اما مایکل از همان روز که چارلی او را به چالش دعوت کرد، به گفتههایش دربارهٔ ایجاد تغییر در خودش در جهت رشد و ترقی میاندیشید. مایکل پی برد که افسار درونش را گسیخته و خود را رها گذاشته است. ازخودراضی شده و رؤیاپردازی را متوقف کرده است. بهجای استفاده از فرصتها، موقعیتهای پیش آمده را سرزنش میکند.
اما تصمیم قاطع گرفت تا همهٔ اینها را تغییر دهد. از همان روز یعنی سه هفته قبل، مایکل از یادداشت شروع کرد و ده مورد در زندگیاش را نوشت که با تغییر دادن آنها و اِعمال روی خودش بتواند تغییر کند. هر روز به یادداشت نگاه میکرد و سعی میکرد یک به یک آنها را تمرین کند، و مطمئن شود در مسیر صحیح قرار گرفته است.
قدمهای کوچکی بودند، اما در مسیر درستی بودند. این گامها بیشتر از تلاش او در طول چند سال اخیر بودند.
وقتی مایکل به چارلی تلفن کرد، چارلی از دیدار مجدد او ابراز خرسندی کرد و او را به گپوگفت دعوت کرد.
مایکل کارهایی را که از آخرین دیدارشان انجام داده بود، برایش تعریف کرد و خواست که چارلی باز هم از آقای دیویس برایش بگوید و او هم اطمینان داد که با کمال میل برایش خواهد گفت.
مایکل با خود فکر کرد که آموختن رموز موفقیت آقای دیویس از زبان چارلی کمی عجیب است اما میدانست که برای آدمی مثل او شانس ملاقات با مرد پولدار و قدرتمند و پرمشغلهای مانند آقای دیویس کم پیش میآید، بنابراین هر چیزی که به واسطه چارلی دستگیرش شود، برایش غنیمت است.
وقتی مایکل به ورودی نزدیک شد، دید همانطور که چارلی گفته بود، دروازه باز است. از دروازه که عبور کرد، چارلی را در باغ دید که در قسمت راست عمارت منتظر او بود. هر طرف ملک، باغچههای بزرگ و زیبایی بود، مایکل تخمین زد که ۲۰ ساعت در هفته یا بیشتر چارلی برای مراقبت از آنها وقت میگذراند. هر باغچه، ترکیب بینظیری از رنگها و بدون عیب و نقص، جلب توجه میکرد. چارلی در کارش بسیار دقیق و وسواسی عمل میکرد، که البته برای اطمینان خاطر بود.»
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
عالی این کتاب به صورت داستانی هم موقع شنیدن بسیار جذاب و دلنشین هم پر از درس و اصول موفقیت کتاب خوبی بود ارزش خریدن داره ممنون
کتابی خوب و بینظیر با ترجمه و صدایی عالی