دانلود و خرید کتاب صوتی تغییر یکطرفه در زندگی (جلد چهارم)

کتاب صوتی تغییر یک‌طرفه در زندگی نوشتهٔ کمال هادی، جلد چهارم از مجموعهٔ حلقه‌های ‌گمشده در نظام خانواده است که به بررسی علل و چگونگی تغییر در سبک زندگی و روابط متقابل پرداخته و راهکارهایی علمی و عملی برای ایجاد تغییرات لازم و بدون تنش و مقاومت در طرف مقابل ارائه می‌دهد.

درباره کتاب تغییر یکطرفه در زندگی (جلد چهارم)

کتاب تغییر یکطرفه در زندگی که مورد استقبال بی‌نظیر مردم، مراکز مشاوره و صدا و سیما قرار گرفته است، با به‌چالش‌کشیدن تلاش‌های جاری هریک از زوجین جهت تغییر طرف مقابل و ساختن فردی دلخواه از او خط بطلان به این تلاش‌های بی‌ثمر کشیده و به ارائهٔ راهکارهایی علمی و عملی می‌پردازد که طرفین بتوانند با پذیرش واقعیت‌های موجود و بالابردن آستانهٔ تحمل خود به تفاهم و سازگاری مناسبی برسند و با ویژگی‌های اغلب طبیعی و غیرقابل‌تغییر یکدیگر کنار بیایند.

 این کتاب براي زوج‌هایی نگاشته شده که یکی از آن‌ها خواهان تغییر و اصلاح زندگی بوده؛ ولی دیگری دیواری آهنین در مقابل خود کشیده و با شعار «من خودم میدانم که چطور زندگی کنم و آنچه من می‌گویم درست است» به‌هیچ‌وجه تن به اصلاح و تغییر نمی‌دهد؛ بنابراین لازم است برای ایجاد تغییر یکطرفه در زندگی که سال‌ها تلاش کرده و سرخورده و ناامید شده‌اید، اینک آستین‌های خود را بالا زده و با امید و انرژی تمام وارد معرکه شوید. مطمئن باشید با راهکارهایی که خواهیم داد از نتایج حاصله و تغییر در زندگی و افکار خود در حیرت خواهید بود.

کتاب تغییر یکطرفه در زندگی از ده حلقهٔ اصلی به شرح زیر تشکیل شده است.

حلقه اول: سخنی با خواننده

حلقه دوم: پنج زبان عشق

حلقه سوم: عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

حلقه چهارم: ماهیت تغییر

حلقه پنجم: اصول تغییر

حلقه ششم: گام‌های تغییر

حلقه هفتم: جرئت‌ورزی و حریم خصوصی

حلقه هشتم: هدایت رفتاری افراد

حلقه نهم: اختلالات روانی- شخصیتی

حلقه دهم: ویژه نامه

در این کتاب نویسنده نقل می‌کند که روزی در نیمکت نزدیک خود در پارک صحبت‌های آشکار و بی‌مهابای یک گروه چهار ‌نفره جوان با بازوهایی خالکوبی‌شده و صورت‌هایی تیغ خورده توجه من را جلب کرد و متوجه شدم که از طریق قماربازی، کیف‌قاپی و جیب‌زنی درآمدشان را به‌طور مساوی باهم تقسیم می‌کردند! جالب اینکه صحبت از صداقت، مردانگی و انواع فسادهای اجتماعی نیز می‌نمودند؛ اما نکته بسیار تکان‌دهنده این بود که یکی از آن‌ها که از قرار معلوم سرگروه نیز بود گفت: «من اجازه نمی‌دم بچه‌هام به بیرون برند، چون بیرون پر از لات و خلاف‌کار است، می‌ترسم بدآموز شوند!»

 این اتفاق شوک‌فکری شدیدی برمغز من وارد کرده و انقلابی‌درونی در من ایجاد شد و سخن گهربار بزرگی در وجودش درخشیدن گرفت که می‌‌گوید: کودک‌‌که بودم می‌‌خواستم دنیا را تغییر دهم، جوان‌‌‌که شدم تصمیم‌‌‌‌ گرفتم کشورم را تغییر دهم، ازدواج ‌‌که کردم تصمیم گرفتم همسرم را تغییر دهم و اکنون به این نتیجه رسیده‌ام که هیچکدام ‌‌‌را نمی‌توان تغییرداد؛ بلکه باید خودم را تغییر دهم!

کتاب تغییر یکطرفه در زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم

این کتاب را به زوج‌ها و زوج‌درمانگرها پیشنهاد می‌کنیم.

درباره کمال هادی

کمال هادی خانواده درمانگر تخصصی مـراکز مشاوره همکار صدا و سیما در برنامه های آموزش خانواده- مدرس کارگاه‌های تحکیم خانواده، دوره های تامین مدرسی مدرسان آموزش خانواده و دانشگاه‌‌‌‌‌ ضمن خدمت فرهنگیان می‌باشد که دوره های تخصصی (workshop) انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران را گذرانده است.

بخشی از کتاب گفتمان در خانواده

«دیسیپلین و سختگیری‌های پدر و حساسیت‌های مادر برای رعایت دقیق موازین اخلاقی و بهداشتی به‌صورت گازانبری، فرصتی برای رسیدگی آن‌ها به امور عاطفی فرزندان باقی نگذاشته و این وضعیت از او کودکی منفعل و مضطرب ساخته بود. دوران نوجوانی که رسید، نیازهای سرکش بلوغ و نیاز نسبی به آزادی جهت همسویی و سازگاری با همسن وسالان و عدم‌توانایی در این امر، او را سخت آزار می‌داد و ازآنجایی که هیچ گونه امکان تخلیه و یا تغییر شرایط را نداشت، دچار اضطراب مزمن و نوعی وسواس فکری شد و درگیر امور بسیار جزئی و بازماندن از رشد همه‌جانبه گردید. به‌خاطر شرایط فوق در دوره جوانی نیز از برقراری ارتباطی نسبتاً پایدار با دوستان و یا جنس مخالف شدیداً رنج می‌برد. این سختی‌ها و احساس ناکامی در اغلب دوستان با شرایط مشابه وی نیز در آن زمان وجود داشت که به انحرافات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی ازجمله سیگار، خشونت، درگیری و غیره منجر می‌شد؛ ولی او راه جبران این کمبودها را از طریق تحصیل برگزید و وارد دانشگاه شد که در آن موقع شرایط بسیار سختی داشت و سپس استخدام شده، وارد زندگی مشترک گردید. وی برای جبران گذشتهٔ سخت خود، سعی در تشکیل خانواده‌ای آرمانی و خاص با شرایط کاملاً دیکته‌ا‌‌ی و کنترل‌شده داشت؛ بنابراین با داشتن اهدافی بلندمدت، خود را به هر آب‌وآتشی می‌زد تا زن و فرزند او آینده‌ای بهتر و متفاوت‌تری از گذشته تربیتی خود و دیگران داشته باشند؛ غافل از آنکه در ناخودآگاه خود تمام روش‌های سخت‌گیرانه و رفتارهای کلیشه‌ای والدین را به یدک می‌کشد ولذا شبانه‌روز با چند شغل هم‌زمان سعی درجبران گذشته و رسیدن به کعبه آمال خود داشت که توانست تقریباً گوی سبقت را نسبت به اطرافیان خود ربوده و امکانات نسبتاً بهتری را برای خانواده فراهم سازد. همسر و فرزندان نیز توفیقی برای گذراندن وقت با او نداشتند؛ اما او همه‌چیز را به آینده موکول می‌کرد تا آن‌ها را خوشبخت نماید؛ بنابراین با تشکیل یک زندگی ویترینی زبان‌زد اطرافیان شده و همۀ نزدیکان تلاش‌های او را برای خوشبختی خانواده ستوده و برای خود الگو قرار می‌دادند.»