دانلود و خرید کتاب روز هشتم یونس روحی
تصویر جلد کتاب روز هشتم

کتاب روز هشتم

نویسنده:یونس روحی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب روز هشتم

کتاب روز هشتم به‌قلم یونس روحی را انتشارات فرسار منتشر کرده است. این کتاب، داستان عاشقانه‌ای است که در بستر جنگ‌های امپراتوری ایران و روم رخ می‌دهد و عشق و تاریخ و عقیده را در هم می‌آمیزد. 

درباره کتاب روز هشتم

عشق، مفهومی پیچیده و به همان اندازه روح‌بخش و انگیزه‌دهند و البته رنج‌آور است. رنجی خودخواسته که عاشق به جان می‌خرد تا به لحظهٔ موعود به گاه وصال دست یابد. اما اگر سختی این عشق با دشواری و بی‌رحمی روزگار مصادف شود و در بستر جنگ دو امپراتوری در جهان قدیم رخ بدهد چه؟ کتاب روز هشتم راوی همین عشق آتشین در روزگار جنگ‌های دو امپراتوری ایران و روم است.

خواندن کتاب روز هشتم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی با مضامین عاشقانه از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب روز هشتم

«چیست این زیستن اندوه‌بار «ماریا»!؟

چیست این سرگذشت مبهم افسانهٔ خواستن و نداشتن‌ها...؟؟

چه بسیار مردمان که در کوشش پیاپی بی‌تعداد روزگار روشن خویش به شب‌ها می‌سپارند و شبان آرامش درون را به خوابی سنگ‌گونه بدل می‌کنند.

مرا حکومت بر این مردم هیچ نیرزد «ماریا»!

مردمان این سرزمین از خویش چه می‌دانند، مهراوه‌ام!؟

گاه و بیگاه از خویشتنت بخواه پاسخ این پرسش را

بگذار که این پرسش تو را به آستانهٔ آغوش دخترکی در انتظار سربازی از ارتشِ بسیارِ مرگ، میهمان کند تا بدانی که چیست این خواستن‌ها.

مرا در سر هیچ حکومتی نیست جز سلطنت آستان خیال تو و هیچ آرزویی نیست جز تماشایت به هنگام آرمیدن بر بستر آرامشت.

درد هم‌خوابهٔ این خانه است و ملال نگاهبان و ملازم این آستان.

به‌راستی «ماریا» تو اکنون چه می‌کنی؟

و یا به چه میندیشی؟

چه بی‌تعداد که اندیشیده‌ام که مرگ چیست

و بی‌انتها با‌شکوه است تماشای رخساره‌ٔ پریشان مردی که در انتهای تنهایی خویش دیوانه‌وار در قصر سکوتش حاکمی بی‌سرباز است.

من مرگ را دیده‌ام ماریا

و بی‌تعداد به ملاقات خویش آورده‌ام این شکوه بی‌بدیل معجز را و هر بار که تا به استان مرگ خزید‌ه‌ایم دلتنگ‌تر از پیش بازگشته‌ایم.

وه که چه بی‌اندازه دلتنگیم «ماریا»!

در اندرون ما هیچ نیست جز یک خواهش و هیچ نرسته است، مگر نهال آرزو.

کدامین فصل، کدامین زمان و یا کدامین شبان دیگر این هجر؛ ما را چنین خواهد درید!؟

شاهزاده‌ات بی‌ارادهٔ خویش گاه‌گاه در سرسرای خویش به تماشای این ویران‌خانه می‌نشیند و وقت‌وقت به گفت‌وگوی خیال تو در خویش دل می‌سپارد.

اندوهگینیم، ماریا

و این اندوه سرانجام ما را به مسلخ خویش خواهد کشاند.

پندار تو این است که اویی که با ردای زرین آویخته بر دوش در کنار ندیمگان و خادمان هر روز بر ایوان قصر می‌ایستد و باغ نیلوفرانهٔ این وسعت را به تماشا می‌نشیند شهزاده‌ای است که روزگاری نه‌چندان‌دور امپراتور این سرزمین خواهد شد و بر فراخ‌ترین قلمروها حکومت خواهد کرد. می‌پنداری که ما تنها به صبحی با تو به بازی‌های کودکانه بوده‌ایم و هرگز نمی‌دانی که آنچه از ما ستانده‌ای لشکری است بسیار و آنچه به غنیمت برده‌ای جانی است بی تعداد.


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۶۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۹ صفحه

حجم

۴۶۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۹ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان