دانلود و خرید کتاب صوتی زندگی رو ضربه فنی کن
معرفی کتاب صوتی زندگی رو ضربه فنی کن
کتاب صوتی زندگی رو ضربه فنی کن نوشتهٔ ریچارد برانسون با ترجمهٔ سمانه فلاح و گویندگی آبتین ممدوح در انتشارات شادن پژواک منتشر شده است. بهترین درسی که میتوان از کتاب گرفت این است که "دست به کار شو!". مهم نیست آن کار چیست و یا چقدر آسان یا سخت، قرار است انجام شود. افلاطون، فیلسوف بزرگ یونانی میگفت: "آغاز، مهمترین بخش از انجام هر کاری است." ریچارد برانسون، یکی از ثروتمندترین تاجران جهان است که در سال ۲۰۰۰ به خاطر خدماتش در حوزه کارآفرینی، لقب شوالیه یا سِر را دریافت کرد. همچنین در سال ۲۰۰۷ در لیست ۱۰۰ تایی تاثیرگذارترین افراد جهان قرار گرفت.
درباره کتاب صوتی زندگی را ضربه فنی کن!
یکی از مشهورترین کتابهای ریچارد برانسون کتاب زندگی را ضربه فنی کن است که در آن عوامل موفقیت خود را برای شما شرح میدهد و خاطرات و تجربیات شخصیاش را در مواجهه با سختیهای مختلف بازگو میکند. مهمترین نکتهای که از آن فرا میگیرید آن است که هیچ گاه ناامید نشوید و اگر به کاری باور دارید، به دیگران اجازه ندهید تصمیمتان را عوض کنند. در این صورت رسیدن به اهداف و آرزوهایتان آنقدرها هم دشوار نیست. گفتنی است نسخه الکترونیکی کتاب زندگی را ضربه فنی کن با ترجمه سمانه فلاح توسط انتشارات طاهریان منتشر شده است.
کتاب صوتی زندگی را ضربه فنی کن! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به کتابهای روانشناسی و موفقیت پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی زندگی را ضربه فنی کن! میشنویم
کاپیتان مشهور، رابرت اسکات از بستگان پدر بزرگم بود. او جرات و جسارت بسیار خاصی داشت و دو بار به قطب جنوب سفر کرد. هدف او تنها این بود که اولین کسی باشد که به قطب جنوب پا گذاشته است. در حالی که مردم میگفتند این سفر غیر ممکن است. ولی او با چهرهای مصمم به همگان نگاه میکرد و میگفت: برایم آسان است! او به قطب جنوب رفت ولی دومین نفری بود که به آنجا سفر کرده بود. روئال آمونسن زودتر از رابرت به آنجا رسیده بود اما باز هم موفقیت بزرگی برای رابرت به حساب میآمد که دلیل روشنی از جرات و جسارتش بود. او در سفر بازگشت از قطب جنوب از دنیا رفت و هیچ جایزهای از کسی دریافت نکرد و کسی امروز نامی از او نمیبرد اما مهم این است که او قبل از مرگش آنچه را که میخواسته، به انجام رسانیده است.
زمانی که ۱۵ سال داشتم و همچنان در مدرسه تحصیل میکردم مجله دانشآموزی را خواندم. برخی از مردم میگفتند که من هرگز موفق نخواهم شد. آنها فکر میکردند که چون من کم سن و سال هستم و تجربهای ندارم موفق نخواهم شد؛ اما من دلم میخواست به همه آنها ثابت کنم که مهم نیست آنها چه نظری در مورد من دارند بلکه مهم این است که من خودم چگونه درباره خودم میاندیشم. بنابراین همه چیز را دقیقتر از قبل محاسبه میکردم. حتی اینکه مثلاً برای نوشتن چند خط چقدر کاغذ لازم است و یا هزینه چاپ آن چقدر در میآید. پس از آن درآمدهای حاصل از فروش را نیز محاسبه کردم و حتی اینکه چقدر پول برایم باقی میماند تا تبلیغات موثری نیز منتشر کنم.
در ابتدا مادرم چهار پوند برای ثبت مهر شرکت به من داد. من به همراه همکلاسیام، جانی جیمز حدود دو سال نامهها و مقالاتی در مورد فروش کالاهای مختلف و شیوههای اصولی آنها نوشتیم. همچنین برای تکمیل شدن مباحثمان با چند نفر از افراد مهم و سرشناس مصاحبه کردیم تا اظهارات آنها را دلیل محکمی بر اثبات گفتهها و روشهای ارائه شدهمان بگذاریم. احساس میکردیم که نگارش آن نوشته ها از تدریس زبان انگلیسی و هر کار دیگری دل انگیزتر و لذتبخشتر است. وقتی که نوشتههای سری اول خود را به یک دفتر مجله فروختیم و چک پول آن به مبلغ ۲۵۰ پوند را دریافت کردیم، از فرط خوشحالی نمیتوانستم گوشهای بنشینم و فکر میکردم صاحب سرمایه زیادی شدهام. در حالی که سرمایه اصلی من قدرت افکار و ذهنم بود.
زمان
۳ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۱۸۶٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۳ ساعت و ۲۳ دقیقه
حجم
۱۸۶٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
بخونیم یادبگیریم عمل کینیم الگو باشیم
سلام اصلا خوب نیست بیشتر شبیه تعریف کردن خاطرات نویسنده اس