دانلود و خرید کتاب صوتی قانون غر زدن ممنوع
معرفی کتاب صوتی قانون غر زدن ممنوع
کتاب صوتی قانونِ غُر زدن ممنوع نوشته جان گوردون است. کتاب صوتی قانون غر زدن ممنوع به روشهای مثبت برای مقابله با منفیگرایی در محل کار میپردازد.
درباره کتاب قانون غر زدن ممنوع
همه ما در مسیر موفقیت، با منفی نگری، انرژی خوارها و موانع مواجه میشویم. به همین خاطر است که یکی از مهمترین کارهایی که باید در کسبوکار و زندگیمان انجام دهیم این است که با استفاده از استراتژیهایی که انرژی منفی را به مثبت تبدیل میکند، مثبت اندیش بمانیم.
هدف این کتاب، حذف کامل همه غُرولندها نیست، بلکه فقط بر حذف غُرولندهای مزمن و بیدلیل تأکید دارد. هدفِ بزرگتر این کتاب، تبدیل شکایتها و غُرولندهای موجه به راهحلهای مثبت میباشد. هر شکایتی میتواند فرصتی برای تبدیل هر چیز منفی به مثبت باشد. میتوانیم از شکایتهای مشتریان برای بهبود خدمات خود بهره ببریم. شکایت کارمندان میتواند کاتالیزوری برای ایجاد نوآوریها و فرایندهای جدید باشد. و غُرولندهای خودمان میتواند نشان دهد که چه چیزی نمیخواهیم و بدین ترتیب میتوانیم روی خواستههای خود تمرکز کنیم.
شنیدن کتاب قانون غر زدن ممنوع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به زندگی کاری شاد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قانون غر زدن ممنوع
سهشنبه بود و آرزو مثل تکتک روزهای سال گذشته، با اکراه به دفتر کارش رفت. درحالیکه به زمین چشم دوخته بود از نگهبانی گذشت و وارد آسانسور شد؛ پس از بسته شدن در آسانسور، چند سیلی به خودش زد. قهوه صبحش جواب نداده بود و سرحال نبود. دیرش شده بود و خدا را شکر همه کارمندان زودتر آمده بودند و به همین خاطر، آسانسور خالی بود. دیشب، بازهم بیخوابی به سرش زده بود، و سرش داشت از درد منفجر میشد، چشمهایش پفکرده بود و بدتر از همه ... دلش شکسته بود.
او مسیرهای مختلفی که میتوانست بدون دیده شدن، از آسانسور تا دفترش برود را بررسی میکرد و با خود گفت:
«اگر اوضاع از این بدتر شود، به سیم آخر میزنم.»
او هنوز آمادگی حرف زدن با کسی را نداشت و تا زمانی که بتواند بدون گریه، گفتگوی عادی با کسی داشته باشد، نمیخواست کسی را ببیند. از این گذشته، او معاون بخش منابع انسانی شرکت ایی. زیی تِک (EZ Tech) بود و بههرحال طولی نمیکشید که یکی از کارمندان برای حرف زدن، گله و شکایت یا مطرح کردن مسائل و مشکلاتش، به دفتر او بیاید. او، مدیر، روانشناس، میانجی و سطل زباله بخش بود. این کارها جزو شرح وظایف این شغل بود و آرزو، آنها را پذیرفته بود.
او واقعاً دوست داشت که به دیگران کمک کند؛ ولی این اواخر، گوش دادن به مشکلات آنها برایش عذابآور شده بود. وقتی حرف میزدند، آرزو فقط به مشکلات خودش فکر میکرد. حرفهایشان را میشنید ولی با خود میگفت:
«اگر آنها از مشکلات من خبر داشتند؛ اگر درباره زندگیام چیزی میدانستند. اگر میدانستند. ...»
دربِ آسانسور باز شد و سروصدای بلندی آرزو را از جا پراند. کارمندان داشتند به اینطرف و آنطرف میدویدند.
صدای بلند بوق تلفن میآمد که نشان میداد گوشی تلفن سر جای خود قرار نگرفته است. تیمهای بازاریابی و روابط عمومی در سالن به هم برخورد میکردند. صدای فریاد همه درآمده بود. آرزو با خود گفت:
«یا به ما حمله شده و یا بازار سقوط کرده.»
درحالیکه با سر پایین بهسرعت به سمت دفترش میرفت، غر زنان گفت:
«امروز نه. امروز نباید اتفاقی بیفتد».
پیش از اینکه او بتواند قدم دیگر بردارد، سرش را بلند کرد و جیم (Jim) را دید که به سمتش میآید.
زمان
۲ ساعت و ۵۳ دقیقه
حجم
۱۵۹٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۲ ساعت و ۵۳ دقیقه
حجم
۱۵۹٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
این کتاب فوق العاده بود وچقدر مناهل غرزدن هستم واین کتاب نگرش منوتغییرداد امیدوارمبتونمتوزندگیم ازش استفاده کنم
کتاب خوب و متفاوتی بود😍 بسیار کاربردی و مفید بود.
برای من کتاب مفید بود
بسیار عالی یک مشکل اساسی برخی از مردم این است که فکر می کنند با غر زدن مسائل را حل کردند و کلا از عمل و انجام کار صحیح نیز جلوگیری می شود . یادم هست فیلمی از نظامیان خارجی در
کلی خوبی هست تکنیکهای مفیدی داره که اگه ام را بشه کمک میکنه کمتر غر بزنیم و بیشتر به جنبه های مثبت زندگی بپردازیم.
چون در جامعه افراد غر زن زیاد داریم، اسم کتاب توجهتو جلب میکنه و چند فصل اولش هم خوبه ولی بعد از اون همین مطالب روزمره ای هست که در صفحات مجازی میخونید راجع به شکرگزار بودن، توجه و نوشتن