بهترین ترجمه گتسبی بزرگ | مقایسه نسخه‌های مختلف

بهترین ترجمه گتسبی بزرگ

رمان گتسبی بزرگ نمونه‌ای از آثار کلاسیک ادبیات آمریکاست که لحن و سبک منحصربه‌فردی دارد؛ زبانی شاعرانه، ظریف و درعین‌حال پیچیده که تجربه‌ی خواندن آن را ویژه می‌کند و ترجمه‌ی وفادارانه‌اش را به کاری دشوار بدل می‌سازد.

با این حال، این اثر طی سال‌ها بارها به فارسی ترجمه شده است. هر ترجمه‌ای تلاش کرده بخشی از جذابیت، سبک و لحن ویژه‌ی فیتزجرالد را منتقل کند، اما تفاوت‌های زبانی، فرهنگی و تاریخی باعث شده هر مترجم برداشت خاص خود را از متن اصلی ارائه دهد. بررسی و مقایسه‌ی ترجمه‌های برجسته می‌تواند نه‌تنها خواننده را با تفاوت‌ها و ظرافت‌های زبانی آشنا کند، بلکه به او کمک کند نسخه‌ای مناسب با سلیقه و نیاز خود انتخاب کند.

کتاب گتسبی بزرگ نوشته‌ی اف. اسکات فیتزجرالد، روایت فراز و فرود رویاهای مردی است به نام گتسبی که در آرزوی زنده‌کردن گذشته، زندگی‌اش را دگرگون می‌کند و در نهایت سرنوشتی تراژیک گریبانش را می‌گیرد. این رمان در عین حال نقدی پنهان بر جامعه‌ی آمریکا در دهه‌ی ۱۹۲۰ است؛ دوره‌ای که با رشد ثروت و رفاه، معنای تازه‌ای از «رویای آمریکایی» شکل گرفت و بسیاری از سنت‌های پیشین دگرگون شدند.

شاید بسیاری از خوانندگان، بدون آگاهی از زمینه‌ی تاریخی رمان، اهمیت و ارزشمندی آن را به‌طور کامل درنیابند و آن را صرفاً کتابی خوب، اما نه شاهکار، بدانند. با این حال، فیتزجرالد با طرح مفاهیمی چون هویت، رویاها، محدودیت‌های انسانی و شکاف‌های طبقاتی، اثری خلق کرده که برای مخاطب امروزی هم ارزشمند و قابل توجه است. هنوز هم کسانی هستند که خود را در شخصیت جی گتسبی بازمی‌یابند و با حساسیت‌های او همذات‌پنداری می‌کنند؛ ویژگی‌ای که تنها به این رمان محدود نیست، بلکه در همه‌ی آثار ماندگار ادبیات جهان ــ از ایران گرفته تا ایتالیا، آلمان، روسیه و آمریکا ــ مشترک است. این آثار به دلیل پرداختن به مفاهیم جهان‌شمول، هرگز تاریخ انقضا ندارند و همواره برای مخاطبان مختلف معنا دارند. از همین رو، اهمیت ترجمه‌ی این آثار دوچندان است و نقش مترجمان بسیار حیاتی؛ آن‌ها وظیفه دارند فرهنگ و مفاهیم آثار را به بهترین شکل ممکن منتقل کرده و مخاطبان را با جهان‌بینی نویسندگانی از فرهنگ‌های دیگر آشنا کنند.

محبوب‌ترین و بهترین ترجمه کتاب گتسبی بزرگ کدام نسخه است؟

با توجه به آرا و امتیاز کاربران طاقچه، ترجمه‌ی رضا رضایی از گتسبی بزرگ با استقبال بیشتری مواجه شده است. بسیاری از کاربران اشاره کرده‌اند که در مقایسه با دیگر ترجمه‌ها، این نسخه شفاف‌تر، روان‌تر و با ابهام کمتری داستان را منتقل می‌کند.

پیشنهاد ما به شما کدام ترجمه گتسبی بزرگ است؟

با توجه به نکاتی که در ادامه این متن بررسی می‌کنیم، ترجمه‌ی کریم امامی وفادارترین نسخه به متن اصلی است، هرچند قدیمی به نظر می‌رسد. در مقابل، رضا رضایی ترجمه‌ای تازه‌تر (با فاصله‌ای حدود پنجاه سال از نخستین ترجمه) ارائه کرده که روان‌تر است و لحن محاوره‌ای‌تری دارد؛ لحنی که در متن اصلی هم دیده می‌شود و برای خواننده‌ی امروزی احساس نزدیکی و قرابت بیشتری ایجاد می‌کند.

سه ترجمه‌ی برجسته‌ی گتسبی بزرگ هرکدام وجهی متفاوت از متن اصلی را برجسته می‌کنند. ترجمه‌ی امامی وفاداری و دقت بالایی دارد و معنا و ساختار جملات را به‌خوبی حفظ کرده، هرچند لحنش رسمی و کمی خشک است. ترجمه‌ی عسکری لحن شاعرانه و اصطلاحات خوش‌آهنگ فارسی را به متن اضافه کرده، ولی گاهی معنای جملات از متن اصلی فاصله گرفته است. ترجمه‌ی رضایی روان و محاوره‌ای است و برای خواننده‌ی امروز قابل فهم‌تر است، هرچند در برخی جزئیات معنایی ممکن است برداشت متفاوتی ایجاد شود.

در نهایت، انتخاب ترجمه بستگی به تجربه‌ای دارد که خواننده می‌خواهد از این اثر کلاسیک کسب کند: وفاداری به متن، زیبایی زبان فارسی، یا روانی و نزدیکی به زبان روزمره.

قسمت‌هایی از کتاب گتسبی بزرگ برای مقایسه

در این بخش از یادداشت، نمونه‌‌هایی از زبان اصلی گتسبی بزرگ را قید می‌کنیم تا ترجمه‌های آن را مقایسه کنیم.

نمونه‌ی اول

In my younger and more vulnerable years my father gave me some advice that I’ve been turning over in my mind ever since.

‘Whenever you feel like criticizing any one,’ he told me, ‘just remember that all the people in this world haven’t had the advantages that you’ve had.’

نمونه‌ی دوم

When I came back from the East last autumn I felt that I wanted the world to be in uniform and at a sort of moral attention forever; I wanted no more riotous excursions with privileged glimpses

into the human heart. Only Gatsby, the man who gives his name to this book, was exempt from my reaction—Gatsby who represented everything for which I have an unaffected scorn.

نمونه‌ی سوم

Gatsby turned out all right at the end; it is what preyed on Gatsby, what foul dust floated in the wake of his dreams that temporarily closed out my interest in the abortive sorrows and shortwinded elations of men.

معرفی و مقایسه نسخه‌های مختلف

رمان گتسبی بزرگ بارها به فارسی ترجمه شده است. در این بخش، برای مقایسه، به سه ترجمه‌ی شاخص از کریم امامی، معصومه عسکری و رضا رضایی می‌پردازیم.

ترجمه‌ی کریم امامی

کریم امامی از مترجمان برجسته‌ی کشور است که نامش بیش از همه با ترجمه‌ی گتسبی بزرگ و داستان‌های شرلوک هولمز گره خورده است.

گتسبی بزرگ نخستین‌بار در سال ۱۳۴۴ توسط او به فارسی ترجمه شد. امامی بعدها در مقاله‌ی «مسئله‌ی لحن در ترجمه» ابراز تأسف می‌کند که در ترجمه‌ی این رمان، برای یکدست‌کردن متن و گفت‌وگوها جسارت بیشتری به خرج نداده است؛ هرچند اذعان دارد که زبان محاوره‌ای فیتزجرالد به‌خودیِ خود پیچیده و دشوار است.

در این قسمت نگاهی به کتاب گتسبی بزرگ ترجمه کریم امامی و ترجمه های انتخاب‌شده از متن نمونه خواهیم پرداخت:

نمونه‌ی اول

در سال هایی که جوان‌تر و به ناچار آسیب‌پذیرتر بودم پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزه مزه می کنم. وی گفت: «هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همه‌ی مردم مزایای تو رو نداشته‌ن.»

نمونه‌ی دوم

هنگامی که پاییز گذشته از شرق برگشتم دلم می‌خواست دنیا لباس نظامی بپوشد و در یک حالت خبردار اخلاقی تا ابد بماند؛ دیگر گشت و گذار های پر آشوب را به خاطر چند نگاه «خصوصی» به درون قلب آدمی نمی‌خواستم. تنها گتسبی، مردی که نام خود را به این کتاب داده است از عکس‌العمل من معاف بود- گتسبی که مظهر همه‌ی چیزهایی بود که آنها را صادقانه حقیر می‌شمارم.

نمونه‌ی سوم

گتسبی آخر سر درست از آب درآمد؛ آنچه علاقه‌ی مرا موقتا از غم‌های زودگذر و شادی های کم نَفَس انسان‌ها سلب کرد، خود گتسبی نبود بلکه چیزی که سایه‌وار در تعقیبش بود، آن گرد و غبار پلیدی که دنبال رؤیاهایش در هوا پیچیده بود.

با مقایسه‌ی ترجمه‌ها با متن اصلی می‌توان نتیجه گرفت که امامی متن را بسیار دقیق و وفادارانه به فارسی منتقل کرده است؛ با این حال، یکی از ایرادهای رایجی که به ترجمه‌ی او وارد شده، لحن کمی خشک و جدی آن است که ممکن است برای خواننده حس سنگینی ایجاد کند.

نکته‌ی قابل توجه این است که اگر ترجمه‌ی نمونه‌ی سوم را با متن اصلی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که امامی در بخشی که جمله‌ی «گتسبی آخر سر درست از آب درآمد» را ترجمه کرده، وفاداری بیشتری نشان داده است. این جمله معادل "Gatsby turned out all right at the end" است و با نگاهی به داستان نشان می‌دهد که نیک ابتدا گتسبی را حقیر می‌شمارد اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که او انسان حقیری نبوده، بلکه قربانی جامعه‌ای با ارزش‌های پوشالی بوده است. این درحالی است که در ترجمه‌های دیگری که از این جمله شده و جلوتر به آنها نگاهی خواهیم داشت، این نکته رعایت نشده و از نظر معنایی با پایان تراژیک داستان هماهنگی ندارند. نویسنده در اینجا مشخصاً منظورش پایان خوش برای گتسبی نبوده و پیچیدگی‌های زبان متن اصلی باعث شده برخی مترجمان برداشت متفاوتی داشته باشند.

ترجمه‌ی معصومه عسکری

کتاب گتسبی بزرگ ترجمه معصومه عسکری برای اولین بار در سال ۱۳۹۴ توسط نشر روزگار منتشر شد. معصومه عسکری در بخش «مقدمه‌ی مترجم» گتسبی بزرگ اشاره کرده است که ترجمه‌ی امامی را نیز بررسی کرده و در برخی بخش‌ها از او وام گرفته، و در بخش‌های دیگر کتاب ترجمه‌ای متفاوت ارائه کرده است.

نمونه‌ی اول

سال‌ها پیش، آن وقت‌ها که خیلی جوان و خام بودم، پدرم مرا نصیحتی کرد که تا به امروز آویزه گوشم است؛

«هروقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»

نمونه‌ی دوم

پاییز گذشته وقتی از شرق برگشتم، احساس کردم که می‌خواهم جهان در حالت خبردار بایستد و همه چیز سرجای خودش باشد و تا ابد همه‌جا،اخلاق فراگیر شود؛ دیگر دنبال سیر و سیاحت‌های عنان‌گسیخته با نگاه‌های سطحی و گذرا به قلب انسان نبودم. فقط گتسبی، مردی که نامش را به این کتاب داده از تیررس نگاه من پاک و منزه بود. گتسبی کسی که مظهر همه‌ی چیزهایی بود که من به آن به دیده‌ی تمسخر و بی‌اعتنایی می‌نگریستم.

نمونه‌ی سوم

هرچند گتسبی در پایان قصه خوب شد؛ اما رنج فراوان کشید و آن غبار کثیفی که می‌خواست روی آرزوهای گتسبی معلق بماند و آن را بی‌نور کند، موقتا علاقه‌ی مرا هم به غم و غصه‌های بی‌ثمر و شور و شعف‌های بی‌رمق انسان‌ها خاموش کرد.

با بررسی این نمونه‌ها در مقایسه با متن اصلی، آنچه بیشتر به چشم می‌آید این است که نقطه‌ی قوت ترجمه‌ی عسکری، لحن شاعرانه‌ی آن است؛ برای مثال در نمونه‌ی اول، «آویزه‌ی گوشم است» تعبیری بسیار فارسی و خوش‌آهنگ است. اما در عین حال، در ترجمه کمی آزادانه عمل کرده است؛ برای مثال در نمونه‌ی اول، «به خوبی و برتری تو نیستند» نوعی اخلاقی‌کردن یا مقایسه‌ی ارزشی است. درحالی‌که در متن اصلی اصلاً بحث «خوبی» یا «برتری» وجود ندارد و فقط به advantages (امتیازات، مزایا) اشاره شده، بنابراین معنی تغییر کرده است. همچنین در نمونه‌ی دوم جمله‌ی «همه چیز سر جای خودش باشد» اصلاً در متن اصلی وجود ندارد. «نگاه‌های سطحی و گذرا» نیز دقیقاً برعکس privileged glimpses است؛ متن اصلی منظورش نگاه‌های خاص و امتیازی است، نه سطحی. علاوه بر این، «پاک و منزه» کمی بار مذهبی-اخلاقی دارد که در متن اصلی نیست.

در مورد نمونه‌ی سوم، با معادل قرار دادن «گتسبی در پایان قصه خوب شد» به جای "Gatsby turned out all right at the end" معنای اصلی تحریف شده است؛ همان‌طور که پیش‌تر در مورد ترجمه‌ی امامی اشاره شد، منظور نویسنده خوش‌عاقبتی گتسبی نیست، بلکه تغییر نگاه راوی داستان، یعنی نیک، نسبت به گتسبی است.

ترجمه‌ی رضا رضایی

رضا رضایی از مترجمان شناخته‌شده و پرکار در حوزه‌ی ادبیات است. از مهم‌ترین آثار ترجمه‌شده‌ی او می‌توان به رمان‌های جین آستین اشاره کرد. ترجمه‌ی گتسبی بزرگ توسط او نخستین‌بار در سال ۱۳۹۵ منتشر شد.

در ادامه، به چند نمونه‌ی منتخب از ترجمه‌ی این اثر توسط او نگاهی خواهیم انداخت.

نمونه‌ی اول

در سال‌هایی که جوان‌تر و زودرنج‌تر بودم، پدرم نصیحتی به من کرد که هنوز آن را در ذهنم مرور می‌کنم.

پدرم گفته بود: «هروقت دیدی که می‌خوای از کسی ایراد بگیری فقط یادت باشه که آدم‌های دنیا همه این موقعیت‌ها رو نداشتن که تو داری.»

نمونه‌ی دوم

«پاییز گذشته که از شرق برگشتم، دیدم که دلم می‌خواهد همه دنیا لباس فرم بپوشند و برای همیشه از لحاظ اخلاقی در حالت خبردار بایستند. دیگر دلم گردش و ولنگاری نمی‌خواست با سرک کشیدن های محرمانه به دل آدم‌ها. فقط گتسبی، که اسمش را به این کتاب داده، از واکنش من معاف شد _ گتسبی، مظهر همه چیزهایی که از ته دل تحقیرشان می‌کنم.»

نمونه‌ی سوم

«گتسبی عاقبت بخیر شد؛ چیزی که فعلا علاقه‌ام را به غم و غصه‌های زودگذر و خوشحالی‌های کم‌دوام آدم‌ها از بین برده‌است، چیزی است که گتسبی را به دام انداخت، و گردوخاک کثیفی که پشت سر رؤیاهایش به هوا بلند شد.»

با مقایسه‌ی ترجمه‌ی رضایی با متن اصلی، نکته‌ی قوت و قابل توجه این است که لحن متن روان‌تر و محاوره‌ای‌تر به فارسی برگردانده شده است. برای مثال، «گردش و ولنگاری» برای riotous excursions انتخابی خوش‌افتاده و فارسی است.

اما باز هم در ترجمه‌ی جمله‌ی "Gatsby turned out all right at the end" به صورت «گتسبی عاقبت‌به‌خیر شد»، معنای متن اصلی دگرگون شده و به خواننده نوعی نوید پایان شاد برای گتسبی می‌دهد؛ چیزی که برخلاف رخدادهای تراژیک پایانی کتاب است.