کتاب چطور مثل آدم زندگی کنیم؟

کتاب چطور مثل آدم زندگی کنیم؟ نوشته محمد دهنوی است. این کتاب دربارهٔ موفقیت نیست؛ آموزش روانشناسی هم نیست. درواقع این کتاب برای کسانی نوشته شده است که پس از تقویت بُعد معنوی خود، می‌خواهند رضایت درونی و آرامش روحی را به خود هدیه دهند.

درباره کتاب چطور مثل آدم زندگی کنیم؟

انسانی که پریشان‌حال با ریسمانِ در حال چرخش می‌چرخد و نمی‌داند در کجای این چاه قرار دارد و تنها می‌داند که در آن وضعیت هنوز پایش به انتهای این چاه برخورد نمی‌کند و این فکر، ترسش را هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌کند. هر لحظه چرخ می‌خورد، چونان چرخش روزگار و با هر چرخش بیش‌ازپیش گیج و گیج‌تر می‌شود. نمی‌داند که چرا نمی‌داند و نمی‌خواهد که بداند و در پایان می‌اندیشد که ای کاش تمام آن رشته‌ها وصل بود و آن رشته متصل، از ریسمان جدا می‌شد و او می‌توانست خویشتنش را از درون چاه به بیرون کشد و تلألؤ خورشید را آن‌گونه که هرگز ندیده، ببیند و از حظ آن به خود آید.

انسانی که به روح معتقد نباشد، این‌گونه انسانیست؛ انسانی که تنها به رشته مادیات چنگ انداخته و آن رشته هرگز رهایش نمی‌سازد؛ زیرا که مادیات گریزگاهی بیش نیستند و گریزگاه، هرگز جایگاه آرامش یک انسان نیست. این کتاب روح شما را آرام می‌کند.

خواندن کتاب چطور مثل آدم زندگی کنیم؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که در زندگی به دنبال آرامش روحی هستند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب چطور مثل آدم زندگی کنیم؟

واقعی که افراد از لحاظ پزشکی «مرده» محسوب شده‌اند و سپس، بازگشته‌اند؛ گزارش داده‌اند که در طول این تجربه، از بدن جسمانی خود جدا شده‌اند و به جاهایی پا نهاده‌اند که ظاهرا باید قلمروی بعد از حیات باشد.

«ریموند. مودی» (Raymond Moody) روان‌پزشکی که دکترای فلسفه داشت، کتاب پرفروش «زندگی پس از زندگی» خود را که پژوهشی در این زمینه بود، منتشر کرد. این کتاب تاکنون میلیون‌ها نسخه فروش داشته و باعث ایجاد رشته جدیدی در پزشکی به نام «پژوهش‌های نزدیک به مرگ» شد. کمی بعد یک روان‌پزشک از صاحب‌نظران برجستهٔ پژوهش‌های مرتبط با «تجربه نزدیک به مرگ» به نام «الیزابت کوبلر ـ راس» (Elisabeth Kübler-Ross) اعلام کرد که او نیز همزمان پژوهش‌هایی در این زمینه به پیش برده و با خواندن کتاب «مودی» یافته‌های وی را کاملا تأیید می‌کند. در واقع به‌تدریج که پژوهشگران بیشتری شروع به ثبت این پدیده کردند، معلوم شد که تجربه حالت نزدیک به مرگ نه‌تنها بسیار شایع بوده بلکه تا کنون محکم‌ترین دلیل بر بقای بعد از مرگ به شمار می‌رود. البته در این کتاب نمی‌خواهم درباره مرگ یا از تجربه پیش از مرگ بحث کنم. دلیل اینکه چرا این مطالب را ذکر می‌کنم، چیزی است که کمی بعد متوجه خواهید شد.

از هر ۲۰ نفر یکی

معتبرترین و بزرگ‌ترین مؤسسه آمارگیری جهان با نام «گالوپ» (gallup) در سال ۱۹۸۱ میلادی آماری منتشر کرد که «۸ میلیون فرد بالغ در یک منطقه مشخص، که معادل تقریبا از هر ۲۰ نفر یکی می‌شد، به این تجربه دست یافته‌اند». این امر باعث شد که حالا دیگر هیچ پزشک مطلع و آگاهی به بیمارش نمی‌گوید ماجراهایی که در تجربه مرگ تقریبی داشته، صرفا رؤیا و توهم بوده است. پس از انتشار کتاب دکتر مودی، تجربهٔ نزدیک به مرگ به یکی از مباحث بسیار پرطرفدار در کشورهای مختلف جهان تبدیل شده است. به‌طوری که امروزه مراکز مختلفی برای بررسی تجارب نزدیک به مرگ ایجاد شده و کتاب‌های بسیاری شامل پژوهش‌ها یا تجارب افراد مختلف منتشر شده است. در فضای اینترنت یک سایت جهانی وجود دارد که به ۲۳ زبان زنده دنیا از جمله فارسی در دسترس است. نام این سایت «nderf» /۱/ است که ابتدای کلمات near death experience research foundation را به معنی «بنیاد پژوهشی تجربه نزدیک به مرگ» تشکیل می‌دهد. این وب‌سایت توسط دکتر «جفری لانگ» (Jeffrey Lang)، متخصص تومورشناسی و استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس، راه‌اندازی شده که بیش از ۴۰۰۰ هزار تجربه نزدیک به مرگ را آرشیو کرده است.

هزاران سال قبل

تجربه نزدیک به مرگ چیزی نبوده که اخیرا به وجود آمده باشد، از هزاران سال قبل شواهدی از مرگ تقریبی یا همان تجربه‌های نزدیک به مرگ وجود داشته است، به عنوان چند نمونه:

۱. کتاب «تبَّتی مردگان» از این دسته است که بوداییان تبت حدود قرن هشتم این متن را «باردو تودول» به معنی: «رهایی در وضعیت برزخی از راه گوش کردن» نامیده بودند و به‌عنوان نقشه و کتابچه راهنمایی برای جهان پس از مرگ به کار می‌بردند.

۲. کتاب «مردگان» مربوط به ۱۵۵۰ سال پیش از میلاد و مربوط به مصریان باستان بوده است.

۳. کتاب دهم «جمهور» از افلاطون که از زبان سرباز یونانی به نام «اِر» (Er) با تمام جزئیات توضیح می‌دهد، چگونه چند ثانیه قبل از آنکه هیزم‌های سوزاندن مراسمش را روشن کنند، زنده شد و گفت که از بدنش جدا شده است.