کتاب جمهوری رواندا
معرفی کتاب جمهوری رواندا
کتاب جمهوری رواندا نوشته احمد علامه فلسفی است که به معرفی ویژگیهای طبیعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و جاذبههای گردشگری کشور رواندا میپردازد و روابط ایران با این کشور را بررسی میکند.
درباره جمهوری رواندا
جمهوری رواندا با مساحت ۲۶٬۸۰۰ کیلومتر مربع که واقع در مرکز آفریقا است و پایتخت آن کیگالی است. رواندا کشوری است سرسبز و با آب و هوای استوایی در منطقه دریاچههای بزرگ آفریقاست. این کشور با اوگاندا، بوروندی، جمهوری دموکراتیک کنگو و تانزانیا همسایه است.
تاریخچه - حدود ۷۰۰ سال قبل قومی از نژاد حامی (کوشی) از سوی منطقه اتیوپی و سومالی به سوی جنوب سودان کوچ کرده و در نهایت در منطقه فعلی رواندا و بوروندی و بخشی از اوگاندا ساکن شدند این افراد گله دار بودند و بومیان هوتو نیز که خود از مهاجران غرب آفریقا بودند به کار کشاورزی اشتغال داشتند .
از سال ۱۸۹۴ کنفرانس برلین این منطقه تحت نام تانگانیکای آلمان در اختیار آلمان قرار گرفت. شکست آلمان در جنگ جهانی اول منجر به تقسیمات مستعمرههای آفریقایی آلمان شد. رواندا به بلژیک واگذار شد. رواندا در ۱۹۶۲ سرانجام از بلژیک مستقل شد.
در آوریل ۱۹۹۴ آغاز نسلکشی در رواندا بود که بهدنبال سرنگونی هواپیمای رئیس جمهور هوتو-تبار صورت گرفت. این حادثه بر تحولات بوروندی و کنگو نیز تأثیر عمیقی گذاشت.
از زمان ورود متجاوزان استعمارگر به این منطقه ، سیاست فتنه گری و تفرقه افکنی را در میان مردمان این سرزمین بنا نهادند تا با ایجاد تضادهای قومی و چند دستگی میان این کشور و امثالهم ، بتوانند به استثمار هرچه بیشتر مردم به پردازنند که سرنجام در دو نوبت به قتلعام منجر شد که آخرین آن سال ۱۹۹۴ بود که شورشیان طرفدار اوگاندا هواپیمای رئیس جمهور هوتو را سرنگون کردند. در مقابل سکوت مجامع بینالمللی و غرب این جنایت اتفاق افتاد و هزاران نفر کشته شدند. خاطره قتلعام توتسیها در آن در سال ۱۹۹۴ هنوز در اذهان باقیماندهاست. به دنبال قتلعام سال ۱۹۹۴ دادگاهی به نام دادگاه بینالمللی کیفری برای رواندا تشکیل شد.
فرهنگ - اقوام هوتو و توتسی اقوام اصلی رواندا هستند. تنشهای قومی در رواندا امری تازه نیست. در رواندا میان اکثریت هوتو و اقلیت توتسی همواره اختلاف نظر وجود داشتهاست، اما دشمنی میان آنها از زمانی که این کشور به سلطه استعمارگران درآمد بهطور چشمگیری افزایش یافت.
آلمانها در رواندا سیاستی را در پیش گرفتند که اقلیت توتسی که از تبار حامی هستند و نسبت به اکثریت هوتو قدبلندتر ثروتمندترند و پوست روشنتری دارند از امکانات بهتر زندگی و قدرت بیشتر برخوردار شدند. این سیاست توسط بلژیکیها که سرپرستی مستعمره رواندا را بعد از جنگ جهانی اول بر عهده داشتند و مبلغان مسیحی کلیسای روم که از سده ۱۹ در اروپا حضور داشتند، ادامه پیدا کرد. در واقع، شباهتهای میان دو قوم هوتو و توتسی زیاد است. آنها به یک زبان گفت وگو میکنند و مکان زندگی و سنن آنها نیز مشترک است. بر اساس یک فرضیه تقسیمبندی هوتو و توتسی فاقد ریشههای نژادی است و در سالهای میانی دوران استعمار بر اساس توانگری مالی ساکنین منطقه ایجاد شدهاست.
در این تقسیمبندی کسانی که مالک بیش از پنج راس دام یا معادل ان بودهاند یا دارای ریشههای فئودالی قوی و ارتباط بهتر با استعمارگران بلژیکی بودهاند توتسی و سایرین هوتو نام نهاده شدهاند. اما زمانی که استعمارگران بلژیکی در سال ۱۹۱۶ وارد این کشور شدند، هوتوها و توتسیها را دو موجودیت مجزا از هم تلقی کردند و حتی شناسنامهها را بر اساس قومیت دستهبندی کردند.
استعمارگران بلژیکی توتسیها را قومی برتر بر هوتوها دانستند و توتسیها خشنود از منزلت برتر خود، به مدت بیست سال پس از آن تاریخ در مقایسه با همسایگان هوتوی خود از سطح بهتر آموزشی و شغلی بهرهمند شدند.با افزایش تدریجی حس انزجار در میان هوتوها، رشتهای از شورشها در سال ۱۹۵۹ رخ داد. در آن زمان، بیش از ۲۰ هزار توتسی کشته شدند و بسیاری دیگر به کشورهای همسایه بوروندی، تانزانیا و اوگاندا گریختند.
پس از آنکه بلژیک استثمارگر بر اثر قیام مردم روندا مجبور شد که در سال ۱۹۶۲ این مستعمره را ترک کند و روندا استقلال خود را کسب نماید و هوتوها جایگاه خود را به دست آوردند. تصویری که در سالهای بعدی از توتسیها ترسیم شده، همواره حاکی از این بودهاست که این قوم نقش سپر بلا را در همه بحرانهای رواندا برعهده داشتهاست.
خواندن کتاب جمهوری رواندا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شناخت کشورهای جهان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جمهوری رواندا
نسلکشی رواندا در سال ۱۹۹۴ به دنبال سقوط هواپیمای حامل «جووینال هابیاریمانا» (Juvénal Habyarimana) رئیس جمهور وقت رواندا در نزدیکی کیگالی پایتخت این کشور به وقوع پیوست. «قوم هوتو» این عمل را به «قوم توتسی» نسبت داد. همین امر در جامعه بیحکومت، آغاز درگیریهای شدید میان این دو قوم شد. در جریان نسلکشی سال ۱۹۹۴ روآندا که از آن تحت عنوان تاریکترین فاجعه انسانی نیم سده گذشته یاد میشود، علاوه بر کشتهشدن ۸۰۰ هزار مرد، زن و کودک، به ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار زن تجاوز جنسی شد.
سازمان ملل در ابتدا از پذیرش این رویداد به عنوان نسلکشی خودداری کرد و در نتیجه به شدت مورد انتقاد رسانههای جمعی قرار گرفت. این واقعه منجر به بحثهایی برای تغییر در ساختار سازمان ملل به منظور برخورد سریع و قاطع جامعه بینالملل با نسلکشی گردید.
پیشینه- در آوریل ۱۹۹۴، رواندا بیش از ۷ میلیون نفر جمیعت داشت که از سه گروه قومی تشکیل میشد: هوتو (۸۵٪)، توتسی (۱۴٪ جمیعت) و توا (۱٪). دو گروه هوتو و توتسی در حقیقت بسیار بهم شبیه هستند. هر دو یک زبان را صحبت میکنند، در یک منطقه زندگی میکنند و آداب و رسوم مشابهی دارند.
در دوران قبل از استعمار، توتسیها در رده بالاتری از اجتماع قرار داشتند و هوتوها طبقه پایینتر اجتماع محسوب میشدند. پس از انتقال رواندا به عنوان مستعمره به حکومت بلژیک (پس از شکست آلمان در جنگ جهانی) در رواندا سیاستی در پیش گرفته شد که در آن اقلیت توتسی و اکثریت هوتو به اختلافات قومی و نژادی کشیده شدند. این سیاست توسط بلژیکیها که سرپرستی مستعمره رواندا را بعد از جنگ جهانی اول بر عهده داشتند در رواندا بنا نهاده شد؛ هوتو یا توتسی بودن در شناسنامه افراد ذکر میشد، و یک هوتو ثروتمند میتوانست خود را به یک توتسی تغییر دهد تا از احترام و امکانات بیشتری بر خوردار گردد.
در ۱۹۵۹، هوتوها سلطنت توتسیها را برانداختند و دهها هزار نفر از توتسیها به کشورهای همسایه از جمله اوگاندا گریختند. جمعی از این توتسیها یک گروه پیکارجو به نام جبهه هواداران رواندا تأسیس کردند که در سال ۱۹۹۰ به رواندا حمله نمود و تا سال ۱۹۹۳ که قرارداد صلح بسته شد مشغول به جنگ بودند.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه