کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معرفی کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) نوشته احسان مهدی زاده، حکایتها و داستانهای کوتاهی از زندگی حضرت محمد (ص) و امامان (ع) است که فضایل نیک اخلاقی را به کودکان میآموزد و آنان را با بخشی از زندگی بزرگان دین آشنا میکند.
درباره کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
زندگی پیامبر (ص) و امامان (ع) سرشار از درسهایی برای زندگی است. در هر گامی که برمیداشتند، در هر گفتگویی که با یاران و نزدیکان یا حتی دشمنانشان داشتند، نکتهای را بیان میفرمودند که میتواند چراغ راهنمایی برای زندگی باشد. آشنا کردن کودکان و نوجوانان با زندگی بزرگان دین به آنان کمک میکند تا الگوها و چهارچوبهای اخلاقی خود را بر اساس رفتارهای آنان بنا کنند و همیشه پیرو راه درست باشند.
احسان مهدی زاده در کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) چند حکایت کوتاه را با نامهای همه جا به نوبت، کودک گرسنه، سفر به بغداد، نور چراغ پاسبانان و ارزش واقعی یک دانشمند، نوشته است.
هر کدام از این داستانهای کوتاه درسی برای زندگی دارند و نکتهای را به کودکان آموزش میدهند. چرا که آموزش اخلاقیات اگر از دوران کودکی آغاز شود و همچنین از طریق غیر مستقیم و با کمک بازی، داستان و شعر باشد، تاثیر بسیاری بر کودکان میگذارند و آنان را برای بزرگسالی و رویارویی با زندگی، مسائل و چالشهای مختلفی که شجاعت را میطلبد، آماده میکند.
داستانهای کتاب از منابع مختلفی گردآوری شدهاند و منبع هر داستان نیز در انتهای آن ذکر شده است.
کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) را به تمام کودکان و نوجوانانی که دوست دارند با زندگی پیامبر و امامان (ع) آشنا شوند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حکایت هایی از زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
پیامبر اکرم (ص) میخواست کمی استرراحت کند بنابراین زیر اندازش را پهن کرد. هنوز دراز نکشیده بود که امام حسن (ع) به نزدش آمد و از او مقداری شیر تازه خواست.
پیامبر در حالی که لبخند بر لب داشت، امام حسن (ع) را در آغوش گرفت و بوسید. ظرفی گرفت و به حیاط رفت و کمی شیر دوشید. به اتاق برگشت همین که خواست شیر تازه را به امام حسن (ع) ادهد، امام حسین (ع) که با مادرش حضرت فاطمه (س) تازه از راه رسیده بود، با شتاب به سمتش دوید و خواست شیر را بگیرد. اما پیامبر آن کاسه شیر را به امام حسن (ع) داد.
حضرت فاطمه (س) وقتی این ماجرا را دید، رو به پیامبر اکرم (ص) کرد و گفت: «ای رسول خدا! چرا شیر را به امام حسین (ع) ندادی، نکند امام حسن را بیشتر از امام حسین دوست داری؟!»
پیامبر یزرگوار فرمودند: «من هر دویشان را دوست دارم اما امام حسن (ع) زودتر از من شیر تازه خواست از همین الان ما باید رعایت نوبت را به کودکانمان بیاموزیم که به هم احترام بگذارند و حق همدیگر را رعایت کنند.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
نظرات کاربران
داستان مهربانی با حیوانات در مورد نجات آهو همیشه درمورد امام رضا بوده چرا درین کتاب به پیامبر نسبت داده شده!!