دانلود و خرید کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲ وهاب پراشیده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲

کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲

انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲

کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲ نوشته یقوب پراشیده است. این کتاب به شهدای منطقه ۲۲ تهران می‌پردازد و زندگی این مردان بزرگ را بررسی می‌کند.

کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲ روایتی از نزدیکان شهدای منطقه ۲۲ تهران است که با عشق و صمیمیت زندگی عزیزانشان را روایت می‌کنند. آشنایی با زندگی شهدا به ما و نسل بعدی کمک می‌کند تصویر بهتری از فداکاری افرادی داشته باشیم که جانشان را برای حفظ مرزهای این سرزمین فدا کردند.

خواندن کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند با زندگی شهدا آشنا شوند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب یاد یاران ۲؛ شهدای منطقه ۲۲

صبح روز واقعه از زبان مادرش مرحومه بتول بصیری روز قبل از حادثه هر جه باهاش حرف زدم و می‌خواستم مانع رفتنش به تظاهرات شوم نتوانستم از خانه رفت و تا دیر وقت نیامد دل واپسش شدم تا اینکه آمد و گفتم یعقوبم پسرم من که غیر تو کسی را ندارم آگه تو بری و خدا نکرده اتفاقی برات بیفته من چه کار کنم؟ در جوابم با لبخند گفت مادر جان من دیگر بچه نیستم ما ملت ایران کاری را که شروع کردیم باید به پایان برسانیم .تا پیروزی حق بر باطل راهی نمانده. ان‌شاءالله ما پیروزیم همانا خداوند وعده کرده پیروزی از آن ماست. نگران نباش حواسم هست و رفت و خوابید .او خوابیدولی من همش دلشوره داشتم ! نکند اتفاق ناگوار بیفتد. خدایا تو خودت حفظش کن.

صبح زود از خواب بیدار شد بعد از خوردن ناشتا خواست برود که من با گریه و زاری جلوش را گرفتم و تا ظهر اجازه رفتن بهش ندادم بعد از ناهار آمد و گفت: مادر بخدا قسم مگر خون من از آنهایی که دارن مبارزه می‌کنند رنگین تره خیالت راحت حواسم جمع در یک چشم بهم زدن از خانه خارج شد و رفت. دلشوره یک دم از من دور نمی‌شد صدای تانک و تیر اندازی فضای محله را پر کرده بود.گویی سربازها عزم خویش را برای سرکوبی تظاهرات جزم کرده بودند.خدا یا تو نگهدار همه جونا باش صدقه سر اونها بچه مرا حفظ کن تا اینکه سرانجام آن اتفاق که انتظارش را می‌کشیدم افتاد..... پسر همسایه با وحشت و سراسیمه خودش را به من رساند وگفت ننه غلام ننه غلام سربازان سربازان یعقوب را زدن دنیا جلو چشمم تیره وتار شد. و ناگهان خودم را بالای سر یعقوب که غرق به خون در بغل پسر همسایه بود دیدم. تبسمی بر لب داشت و گویی می‌خواست بگوید مادرم مرا حلال کن. 

وصیتنامه شهید منصورفرجی

حمد و سپاس مخصوص خدایی‌ست که از روی فضل و کرم مارا نعمت جان بخشید و از چشمه هستی ما را نیز سیراب کرد و خود اوست که هر طور که صلاح بداند؛ به این زندگی خاتمه می‌دهد.

 از زحمات بیش از حدی که (پدر و مادرم) برای تربیت فرزندانشان متحمل شده‌اند تشکر می‌کنم و امیدوارم مرا که نتواسته‌ام حق فرزندی را ادا کنم ببخشند.

از دوستان مسجدی و طلبه‌ای که دارم برایم حلالیت بگیرید. اگر غیبتی صورت گرفته بگویید مرا ببخشند .


نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۶۲۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان