کتاب جام مرا لبریز کن
معرفی کتاب جام مرا لبریز کن
کتاب جام مرا لبریز کن دفتر اشعار علی اصغر بزرگیزاده است. در این کتاب مجموعه اشعار و ترانههایی را میخوانیم که از عمق جان شاعر برآمدهاند و از دردهای زندگی سخن میگویند.
تنهایی، عاشقی، نامرادیهای روزگار، زندگی و سختیهای آن، همه و همه از مضامینی هستند که شاعر در شعرهای کتاب جام مرا لبریز کن به آنها پرداخته است.
کتاب جام مرا لبریز کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
دوستداران شعر معاصر را به خواندن کتاب جام مرا لبریز کن دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب جام مرا لبریز کن
طاقت بیار
طاقت بیار این راه گریه نکن دوباره
این آسمون تیره رو روشن کن از ستاره
طاقت بیار عزیزم این راه و عاشقونه
به دل نگیر که هر کس آورد تو راهت بهونه
طاقت بیار مسیر رو راهی دیگه نمونده
خسته نشو عزیزم این راهِ باقی مونده
طاقت بیار دوباره با قلبی تکیه پاره
آخر این راه نازنین طلوعی از بهاره
طاقت بیار و غصه رو همسفر راهت نکن
با گریههای الکی مسیر رو دشوارش نکن
طاقت بیار این راهُ راهیست سرنوشت ساز
فرهاد مُرد تو این راه از غم فرهاد نباز
طاقت بیار این راهُ به احترام فرهاد
تو این مسیر دشوار خیلی یا رفتن از یاد
فرهاد شهرت گرفت دیوانه وار عاشق بود
طاقت بیار حتی اگه هیچکی کنار تو نموند
***
صیاد
بزن صیاد بزن تیری به قلب این دل تنها
بکش ما را بکش ما را که چشمهامون ندید جز غمها
بزن صیاد بزن تیری به پر پرندهای
اگه باشم اون پرنده نکنم من گریهای
بزن صیاد نکن تردید که این دل کوهی از خونه
به جزء حسرت تو این دلها دیگه چیزی نمیمونه
بزن صیاد ببین آخه یکی داره و میمیره
یکی دیگه ز بی پولی سراغ غصه میگیره
بزن صیاد بزن تیری ز این ویرانه قلب من
بزن تا خاموش شم صیاد بزن تیری به قلب من
***
زاغه نشینان
دوباره زاغه نشینان به زاغه برگشتند
دوباره چشمهای خستم با غم آشنا گشتند
دوباره از غم دوریت باید سوخت
خیانتها را دید لبها را دوخت
دوباره شب تیره من تیرهتر خواهد شد
دوباره دست سردم سردتر خواهد شد
دوباره باید به انتهای غم خورد
دیدنت را فقط به رؤیاها برد
دوباره با بی کسی باید ماند
دوباره شعر غم را باید خواند
دوباره جواب این سؤال ما
به گریه ختم شد و شد یه معما
دوباره مثل زلزله باید لرزید
دوباره برگ زرد شد و خشکید
دوباره باید به کوچه غم رفت
باید به کوچه ماتم زده برگشت
دوباره باید دید ز دیده ها خندید
دوباره قلب من در این قفس پوسید
حجم
۵۵۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
حجم
۵۵۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۸ صفحه
نظرات کاربران
حالا ایشون این متنها رو نوشتن، چرا به گفته خودشون کسی تشویق به انتشارش کرده؟ ناشر چرا چاپ کرده؟ شما چرا در طاقچه گذاشتین؟ یه اصولی نباید رعایت بشه تا به یه اثر شعر گفته بشه؟