کتاب دفترهای واپسین؛ دفتر چهارم؛ به رنگ سبز
معرفی کتاب دفترهای واپسین؛ دفتر چهارم؛ به رنگ سبز
مجموعه کتابهای دفترهای واپسین، نوشته احمدرضا احمدی است. این کتاب در ۷ جلد منتشر شده است و جلد چهارم آن با نام دفترهای واپسین؛ دفتر چهارم؛ به رنگ سبز در اختیار خوانندگان قرار دارد.
شعر زبان روح است، زبان احساسات، زبانی که ما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودمان و عشق و عواطف گمشدهمان را پیدا کنیم. شعر همان زبان گمشده روح آدمی است که در در بین چرخهای روزمرگی و زندگی صنعتی گم شده است. این مجموعه کتاب روح تازهای به شما میدهد و کمک میکند گمشدهتان را پیدا کنید. این کتاب آرامش روح عصیانگر و گمشده شما است.
مجموعه کتاب دفترهای واپسین اشعار زیبای این شاعر معاصر را گردآوری کرده است. احمدرضا احمدی ۱۲ ظهر دوشنبه ۳۰ اردیبشهت۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدر او از کارمندان وزارت دارایی بود. احمدرضا کوچکترین فرزند خانوادهای هفتنفره بود. احمدرضا احمدی سال اول دبستان را در مدرسهٔ کاویانی کرمان گذراند و در سال۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را بهپایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون گذراند.
احمدرضا احمدی درباره آثار خودش میگوید: کلام من هرچه بود طلا بود، مس بود، متعلق به خودم بود. در هر کتاب راه ناهمواری را طی کردم. در هر کتاب چون کتاب نخستینم با هراس آغاز کردم. راهی که در ظلمات بود. من از کسی تقلید نکردم. بهگمانم حتی از خودم هم تقلید نکردم. نقادان و خصمان شعر من در این حسرت ماندند که من در جادهای قدم گذاردم که قبل از من دیگران آن را طی کرده باشند. نقادان و خصمان من نمیدانند شعری که خمیرمایهاش رنج و مصیبت آدمی است، تقلید نمیپذیرد. حتی اگر در زمهریر تنهایی شاعر جان ببازد.
او از بزرگان شعر معاصر و ادبیات کودک و نوجوان است که توانسته است کاندید جایزه بینالمللی هانس کریستین اندرسون شود.
احمدرضا احمدی همان کسی است که مسعود کیمایی درباره او میگوید:
احمدی از همان ابتدای راه یک «آرتیست» و «دیوانه» بود. پریشانی دوستداشتنی و غیرقابلِمهاری داشت و نگاهی به شاعران اطراف خودش نداشت هرچند آنها را میخواند، جای دیگری اسبش را میتاخت. احمدی اصلاً با واژه، کار دیگری داشت. او شاعر سیاسی است؛ اما شاعر ایدئولوژیکی نیست. او فاعلِ فردی را به فاعل فوقفردی و اجتماعی تبدیل کرد.
کتاب دفترهای واپسین یکی از آثار معروف احمدرضا احمدی است.
خواندن مجموعه دفترهای واپسین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر شما به شعر معاصر علاقه دارید و همواره از خواندن شعر لذت میبرید این مجموعه کتاب را از دست ندهید.
بخشی از کتاب دفترهای واپسین؛ دفتر چهارم؛ به رنگ سبز
در تابستان
در تابستان
غرش خوشهٔ انگور
در پاییز
خوشهٔ انگور
خاموش میشود
در زمستان
خوشهٔ انگور
در لابهلای برف
گم میشود
ای
همهٔ عمر
باید
شرح حال
خوشهٔ انگور
را بخوانیم
یا
میشود
روز و شب را
با حروف سیاه
بر دیوار چاپخانهها
و بر دیوار اتاقهای مدرسه
آویخت
برای پاسخ گفتن
عجلهای نیست
سرانجام
یک روز جواب
میدهیم.
چراغها روشن میشوند
مدتها است
از چراغهای روشن
در باران
سراغی نمیگیرند
شاید
چراغهای روشن
در باران را
از یاد بردهاند
ما
برای خریدن
میوه و سبزی
به بازار
رفته بودیم
مغازهها بسته بودند
چراغها خاموش
بودند
در پشت درهای
بستهٔ مغازهها
کبوتران
زمین خالی را
نوک میزدند
گاهی چراغها
روشن
میشدند
گاهی چراغها
خاموش
میشدند
ما
حرکت مبهم و استعارهای
عابران را در پشت
مغازههای بسته
میدیدیم
زنی از ابهام مغازهها
بیرون آمد
پیرهنی زردرنگ
بهتن داشت
یک بادبزن کاغذی
آبیرنگ
در دست داشت
با یک سنجاققفلی کوچک
قفلهای مغازهها را
دانهدانه
باز کرد
مشتریان مغازهها
که ساعتها
در باران
در انتظار باز شدن
مغازه بودند
آرامآرام
به خانه
رفتند
چراغها
روشن شدند
حجم
۴۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۴۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه