کتاب زندگی ما با آقای گورجیف
معرفی کتاب زندگی ما با آقای گورجیف
کتاب زندگی ما با آقای گورجیف اثر توماس دوهارتمن و الگا دوهارتمن سرگذشت خواندنی این زوج بعد از آشنایی و همکاری با جورجی ایوانویچ گورجیف است.
این اثر را با ترجمهی رویا منجم بخوانید و در زندگی زیبا و عشق افسانهای این زوج غرق شوید.
دربارهی کتاب زندگی ما با آقای گورجیف
کتاب زندگی ما با آقای گورجیف یک زندگینامهی خواندنی از زندگی توماس و الگا دوهارتمن است. آنها از اشرافزادگان روس بودند. توماس دوهارتمن آهنگساز معروفی بود و الگا مدتها به عنوان منشی گورجیف کار میکرد. وقتی توماس و الگا با آقای گورجیف آشنا میشوند، تحت تاثیر او و آموزههای عمیقش قرار میگیرند و تصمیم میگیرند که هرگز از او جدا نشوند. آنها پس از انقلاب بولشویکها در روسیه همراه او به پتروگراد، استانبول، برلین و پاریس سفر میکنند و از دستیاران برجسته او در بنیانگذاری گروه گورجیف در فرانسه میشوند.
در کتاب زندگی ما با آقای گورجیف هم از زندگی این زوج و روابطشان با آقای گورجیف میخوانیم و هم از آموزههای او و عشقی که در بین این زوج جریان داشت سرمست میشویم.
کتاب زندگی ما با آقای گورجیف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن کتابهای زندگینامه و خاطرات لذت میبرید، کتاب زندگی ما با آقای گورجیف انتخاب خوبی برای شما است.
بخشی از کتاب زندگی ما با آقای گورجیف
جورجی ایوانویچ گورجیف از پدری یونانی و مادری ارمنی در منطقهای از آسیای صغیر به دنیا آمد که دیگ جوشان ملیتها و دینها بود. او بزرگترین پسر از شش فرزند بود، با یک برادر و چهار خواهر که یکی از آنها در جوانی از دنیا میرود. در کودکی خانوادهاش در اسکندریه و کارس زندگی میکردند که هر دو در آن زمان در ارمنستان قرار داشتند، اما تاریخ و حتی محل تولدش نامشخص است. نوشتههای خودش در این باره و موضوعات دیگر مبهم و پوشیده و گاه ناسازگار است، انگار میخواسته توجه را از خود به عنوان یک شخص دور کند و آنرا به رساندنِ شناختودانشی بگرداند که گردآوری کرده بود.
آشنایی او با دنیای فرزانگی، شعر و موسیقی سنتی از راه استعداد پدرش، پرمایه و به شدت تأثیرگذار بود. نه تنها این تأثیری همیشگی بود که در خانه جذب میشد، بلکه پدرش او را در کودکی به چندین مسابقه در میان عاشیقهای برد که از ایران، ترکیه و قفقاز و حتی ترکستان میآمدند. در چنین رویدادهایی که هفتهها و گاه ماهها به درازا میکشید، شرکتکنندگان مسابقه پرسشوپاسخهایی را فیالبداهه در باره مضامین دینی و فلسفی یا در باره معنا و سرچشمهٔ افسانههایی در قالب نثر و نظم میساختند که بسیار شناخته شده بود.
گورجیف از همان کودکی از این راهِ بسیار طبیعی در دنیای موسیقی و شعر و فلسفه تجربه اندوخت و هشیاری ذهنی، حافظهٔ بیهمتا و عشق پدرش را به فرهنگِ مردمی که مردمان باستانی گردآوری کرده بودند به میزان زیادی به ارث برد.
پدر گورجیف که میخواست پسرش رها از دلنازکی، دلزدگی، بّزدلی و هراس باشد از هر فرصتی در کودکیِ او سود میجست تا نگرش بیتفاوتی نسبت به این صفات را در او بکارد.
گاه قورباغه، موش یا جانور دیگری را که چنین تکانههایی را برمیانگیخت در بسترم میگذاشت و مرا وامیداشت تا مارهای بدون زهر را در دست بگیرم و حتی با آنها بازی کنم... همیشه مرا وادار میکرد که صبح زود برخیزم و به چشمه بروم و آب بر سر و روی خود بریزم و سپس برهنه در پیرامون بدوم، اگر میکوشیدم ایستادگی کنم هرگز کوتاه نمیآمد و با وجودیکه بسیار مهربان بود و مرا دوست داشت، بدون هیچ گذشتی تنبیهام میکرد.
حجم
۱۰۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۱۰۱۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه