دانلود و خرید کتاب آه عشق من فرهاد پیربال ترجمه باسط مرادی
تصویر جلد کتاب آه عشق من

کتاب آه عشق من

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آه عشق من

آه عشق من مجموعه اشعار عاشقانه فرهاد پیربال، یکی از برجسته‌ترین چهره های ادبیات و فعال اجتماعی و منتقد اهل کوردستان عراق است.

شعرهای پیربال انتقادی و اجتماعی و روشنفکرانه به تمام معنا است او در اشعارش به کل بشریت می‌اندیشد و جهانشمولی ویژگی مهم آثار او است. او هم اگزیستانسیالیست است و هم منتقد انسان. درد پیربال در شعرهایش درد مردم زمان است. اشعار او گنجینه‌ای متفاوت از صداها و فرم‌های گوناگون و مختلف ادبی و هنری است که انسان را خطاب قرار می‌دهد.

 در دفتر آه عشق من، پیربال عاشقانه را با شور، امید،حسرت، اعتراض، اندوه و دلتنگی آمیخته و مزه‌هایی گوناگون از آن را برای چشیدن خواننده‌اش آماده کرده است.

 خواندن کتاب آه عشق من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه دوست‌داران شعر معاصر جهان به ويژه ادبیات کوردستان.

 درباره فرهاد پیربال

فرهـاد پیربـال شـاعر، نویسـنده، پژوهشـگر، اسـتاد دانشـگاه و یکـی از جنجـال‌برانگیزتریـن شـخصیت‌هـای کـورد معاصـر اسـت. پیربـال در سـال ۱۹۶۱ در جنـوب کوردسـتان در اربیـل متولـد شـد. سـال ۱۹۸۴ از دانشـگاه سـلیمانیه فـارغ التحصیـل و در همان سـال عضـو اتحادیهی نویسـندگان کـورد در کوهسـتان مـی شد و نخسـتین کتـاب خـود کـه نمایشـنامه‌ای اسـت تحـت عنـوان «بـدرود... وطنـم»  را بـه چـاپ رسـاند. ایـن انسـان صلـح طلـب بـه خاطـر سـر بـاز زدن از خدمـت سـربازی بـرای رژیـم بعـث و عـدم شـرکت در جنـگ عـراق- ایـران ، سـرزمینش را تـرک کرد و بـرای مـدت هشـت مـاه آواره ایـران در کـرج و تهـران شد وی سـپس از آنجا به آلمان و دانمـارک رفت و دو سـال نیـز در آنجـامانـد و بـا گواهـی دولتی فرانسـه که از سـوی انسـتیتوی کورد پاریس در آن زمان تقسـیم بندی می‌شـد موفق شد بـه فرانسـه بـرود و چنـد سـال نیـز در آنجـا مانـدگار شـود.

پیربـال در سـال ۱۹۹۴ بـه کوردسـتان بازگشت و درسـت یک هفته بعـد از اتمـام مقطـع دکتـرا از دانشـگاه سـوربن در پاریـس، در زمینـه‌ی تاریـخ ادبیـات مـدرن کـوردی، حکـم اسـتخدامش از سـوی دانشـگاه صـالح الدیـن صـادر شد.

ایـن شـاعر و نویسـنده آواره، زمانـی کـه در آلمـان و دانمـارک بـود بـه عنـوان سرپرسـت بخـش ادبـی، خبرنـگار و عضـو هیئـت تحریریـه، در مجلات و روزنامـه‌هـای گوناگونـی از جملـه هالـه و دم نـو در اسـتکهلم، اتحـاد و دروازه در دانمـارک، امیـد در پاریـس و همچنیـن مجلات و روزنامـه‌های متعدد دیگری قلـم زد و نقش آفرینیکـرد.

 پیربال از سـال ۱۹۹۴ کـه بـه کردسـتان بازگشت در روزنام کوردسـتان نـو مسـئول صفحـات، و در مجلـه ترجمـه کـه از سـوی وزارت فرهنـگ منتشـر مـی شـده سـردبیر بـوده و همچنیـن در روزنامـه‌هـا و مجلات زیـاد دیگـری بـه عنـوان نویسـنده حضـور داشـته اسـت.

او هـم اکنـون در شـهر اربیـل زندگـی مـی‌کنـد و تاکنـون بیـش از ۶۰ کتـاب و چندیـن مقالـه ارزشـمند در زمینـه‌هـای گوناگـون ادبـی، تاریخـی، هنـری، پژوهشـی و... بـه چاپ رسـانیده و سـردبیر و بنیانگذار مجله ی ویران بوده است. 

فرهاد پیربال یکی از نادر نویسـندگان طول تاریخ کوردسـتان است کـه ادعای بردن جایزه نوبل ادبـی را دارد و با آثارش توانسـته انقلابی عظیـم در نسـل جوان و دانشـجوی این دیار بوجـود آورد.

 شعری از دفتر آه عشق من

گوش‌های کوچک تو بی‌گوشواره‌اند!

من می‌روم،

می‌روم تا در باغ‌ترین قشنگی‌های زمین

یک جفت گیلاس سرخ برایت آرزو کنم؛

گوش‌های کوچک تو بی‌گوشواره‌اند.

*

تو، چنان یک عاشق در یک غروب، از برای من عریان شدی.

زان روز برهنه همچو رود، از سرما می‌لرزی.

من می‌روم،

می‌روم تا در باغ‌ترین آرامش زمین

پیرهنی از درختی سیب برایت آرزو کنم

تو از آن دم که با من همراه شدی

پنجره‌ها را از خود راندی و ستاره‌ها از تو غافل شدند:

بدون ستاره و بدون پنجره ماندی.

من می‌روم،

می‌روم تا در شهرترین زیبایی‌های زمین

پنجره‌ای برایت به ارمغان آورم، که از آن

تا چشم کار می‌کند به دوردست‌ها بنگری!

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۲ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۴۲ صفحه