کتاب نغمه هور

کتاب نغمه هور نوشته فاطمه باقریان است این کتاب در حال و هوای زمان جنگ روایت می‌شود.اروند و خالو اکبر و احمد کنار رود هستند. موقعیت سختی دارند و باید برای دفاع از ایران مقاومت کنند.

کتاب نغمه هور روایت زندگی مردانی است که برای حفظ خاک میهن از جانشان می‌گذرند و مقاومت می‌کنند. این سرزمین با وجود این افراد هم‌چنان پابرجا است و جوانان امروز باید روایت حقیقی روزهای مبارزه را بخوانند این کتاب به همین  موضوع کمک می‌کند.

خواندن کتاب نغمه هور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات پایداری پیشنهاد می کنیم 

بخشی از کتاب نغمه هور

باران ریز و یکنواختی می‌باریـد کـه بیـرون آمـد تـا کـارش را تمـام نمـی‌کـرد آرام نمی گرفت. نباید هیچ صدایی بر می‌خاست، سکوتی وحشت آور همه جا را فرا گرفته بود. دوباره به سرجایش برگشت، گوش‌هایش را تیز کرده تـا بـا هـر صـدای کـوچکی واکنش نشان دهد. خدا کند که کسی این طرف نیاید و گرنه تمام کارهایش نقـش بـر آب می‌شد، نفس عمیقی کشید تا کمی آرامش یابد اما گرد و خاک به حلقش رفـت و به سرفه افتاد. جلوی دهانش را گرفت و سعی کرد سر و صدای کمتری کنـد... دوبـاره گوش فرا داد صدایی نمی‌آمد؛ خوشحال شد و دوباره کـارش را شـروع کـرد. کمـی از خاک ها را کنار زد، کنار ناخن‌هایش سیاه شده بود، بـاز هـم مقـداری از خـاک‌هـای اطرافش را کنار زد، خاک‌ها خشک و سخت بودند، کمـی نـاامیـد شـد. عقـب عقـب بیرون آمد تا روشن شدن هوا خیلی مانده بود، به مقصد که رسید خوابیده غلتید تا به درون حفره‌ای فرود آمد، هوای حفره هم خـاک آلـود بـود و بـا ورود او گـرد و خـاک بیشتري به پا شده بود. چند نفری یک‌صدا ولی در هم گفتنـد: چکـار مـی‌کنـی رضـا؟

کمی که گرد و خاك نشست، صورت آن‌ها را بهتر دید. محمود و کاوه با صورت‌هـای خسته و خواب آلود هر کدام در گوشه‌ای از حفره لم داده بودند، هر دوتاشـان پاهـای خود را به طرف سینه جمع کرده بودند و دستان بهم گره خورده خود را جلوی دهـان گرفته بودند تا نفس‌های خسته‌شان آن‌ها را گرم کنـد. سـرش را روی پـوتین‌هـای کاوه گذاشت و خوابید.