کتاب غربت، نصرت، مراجعه
معرفی کتاب غربت، نصرت، مراجعه
غربت، نصرت، مراجعه، اثر مسعود بسیطی، مدیر مسئول بنیاد علمی فرهنگی محمد (ص) و از فعالان فرهنگی و تربیتی کشور است.
در این اثر پر جاذبه، نویسنده تلاش نموده با قلمی دلنشین و ادبی، غربت امام زمان (ع) و لزوم یاری ایشان را برای خوانندگان تبیین کند و بر اساس کلام اهل بیت علیهم السلام راهکارهایی اجرایی جهت نصرت و مراجعه ی غریب دوران ارائه دهد.
از نقاط قوت این کتاب ارزشمند، آن است که مباحث ارائه شده به صورت کاملا علمی و مستند و بر اساس کلام اهل بیت علیهم السلام بیان شده اند؛ به گونه ای که خوانندگان می توانند با مراجعه به پاورقی های کتاب، سند موضوع مربوطه را مشاهده نمایند.
نکته ی دیگر اینکه سیر مباحث و همچنین بیانات مستند کتاب، این قابلیت را در اثر ایجاد کرده که به عنوان کتاب درسی در حوزه ی امام شناسی و خودسازی مورد استفاده قرار گیرد.
درباره کتاب غربت، نصرت، مراجعه
کتاب غربت، نصرت، مراجعه با قلمی روان و دلنشین در چهار دفتر و با هدف شناخت، نصرت و مراجعه به امام زمان و خروج ایشان از غربت و غیبت نگاشته شده است.
در دفتر اول یعنی «استنصار» (یاری خواهی) به وجوب یاری خداوند پرداخته شده و با استناد به کلام الهی، یاری خدا، یاری جانشینان خدا معنا شده است.
در دفتر دوم با نام «غربت»، به چگونگی غریب واقع شدن حجت خدا و نصرت نشدن ایشان پرداخته شده و راه خلاصی امام از غربت بیان گردیده است.
در دفتر سوم با عنوان «نصرت»، راههای یاری عملی حجت خدا ذیل سه سرفصل نصرت قلبی، زبانی و عملی بیان شده است.
در دفتر چهارم یعنی «مراجعه»، تنها راه هدایت انسان ها چه در عصر حضور و چه در دوره ی غیبت، مراجعه به امام آن عصر بیان شده و نحوه ی مراجعه به امام غایب توضیح داده شده است.
در این بخش، نویسنده از آغاز سبک زندگی جدید بر اساس نصرت امام زمان سخن گفته است.
خواندن این کتاب را به همه ی دوستداران امام زمان و مشتاقان ظهورش که به دنبال ارتباطی عمیق تر با پدر مهربانشان حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت هستند، توصیه می کنیم.
بخشی از کتاب غربت، نصرت، مراجعه
(نمونهای از مراجعه به امام زمان، در عصر غیبت)
سالهایی نه چندان دور، حاکمی ستمکار، والی بحرین بود. این حاکم، وزیری ناصبی داشت که بغض شدیدی نسبت به شیعیان داشت. هر روز در پی یافتن راهی برای آزار شیعیان بحرین، نقشهی جدیدی میکشید تا اینکه روزی با اناری عجیب نزد حاکم رفت. روی انار به صورت برجسته نوشته شده بود:
لا اله الا الله محمد رسول الله ابوبكر و عمر و عثمان و علی خلفاء رسول الله
وزیر انار را آیهای از آیات الهی خواند و خطاب به حاکم گفت:
"آیا امیر، حجتی آشکارتر مبنی بر بُطلان رافضیان (شیعیان)، میخواهند"؟
حاکم که از دیدن انار به شگفت و شعف آمده بود، تصمیم گرفت کار شیعیان را برای همیشه یکسره کند. به پیشنهاد وزیر، علمای شیعه را به دربار فرا خواند.
"اگر نتوانید دربارهی این آیت صریح الهی توضیحی دهید و حقانیت تشیع را اثبات نمایید، ناگزیرید از انتخاب یکی از این سه راه:
- یا از تشیع دست بر دارید و به مذهب ما (تسنّن) در آیید.
- یا مانند غیر مسلمین یهود و نصاری به حاکم، جزیه پرداخت نمایید.
- یا مردانتان را میکشیم و زنان و فرزندانتان را به خدمت خویش در میآوریم".
بزرگان شیعه با اینکه بر حقّانیت تشیع تردیدی نداشتند، در توضیح نوشتههای انار مستأصل مانده بودند. آن چه مسلّم بود بحران و فتنهای برپا شده بود که اگر رفع نمیشد، دین و جان و مال شیعیان در خطر بود. باید کاری میکردند. نه برای حفظ جان و مالشان؛ بلکه برای دفاع از آبروی تشیع و حقانیت امیرالمؤمنین. اما هر چه اندیشیدند، پناهی جز دامان صاحب دین نیافتند. و به راستی چه مأمنی ایمنتر از کهف حصین خدا؟
علمای شیعه به خوبی میدانستند اگر نجاتی وجود داشته باشد، در دستان منجی آخر الزمان باید جستجو شود. باید به امام حاضر غایب مراجعه میکردند تا کوردلان، دین خدا را به مضحکه نکشانند. به امید عنایت امام، سه روز از والی فرصت خواستند و دربار را ترک نمودند.
از میان صالحین، سه تن برگزیده شدند تا دور از هیاهوی شهر به درگاه امام زمان استغاثه نمایند و به پاسخی که عطش خباثت والی و وزیرش را فرونشاند، دست یابند.
اولین شب، اولین مَرد:
"اماما! مهدیا! ما یتیمان آل محمدیم که از پدر خویش دور افتادهایم. دشمن از بیکسیمان بر خود غرّه شده و چشم بر جان و ناموسمان دوخته.
جان که میگویم، مقصودم این تن نیست که در غیبت تو ما را به این تن چه نیاز؟
ناموس که میگویم، مُرادم اهل و عیال نیست که پس از آنچه خبیثان بر سر اهل جدت حسین آوردند، دیگر چه انتظاری است که اهل ما را رعایت کنند؟
جان و ناموس ما، علی است؛ حقانیتِ علی است؛ فرزند غایب از نظر علی است؛ ... "
...
مرد، با چشمانی که از شدت گریهی شبانه سرخ شده بود به شهر بازگشت. سر به زیر داشت. به این میاندیشید ای کاش کسی را به جای او برگزیده بودند که نزد مولایش آبرو و اعتبار بیشتری داشت و دست خالی پیش این جماعت مضطر باز نمیگشت ...
حجم
۱۵۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۵۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام، کتاب بسیار روان دلنشین است که محبت شما را به عنوان فرزندان امام زمان نسبت به حضرتش دوچندان خواهد کرد.. و راهکار های بسیار مفید برای نزدیک شدن به امام در دوران غیبت آن حضرت ارائه می دهد