دانلود و خرید کتاب تو، تویی؟! داستان‌های کوتاه و شگفت‌‌انگیز؛ جلد دوم امیررضا آرمیون
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب تو، تویی؟! داستان‌های کوتاه و شگفت‌‌انگیز؛ جلد دوم اثر امیررضا  آرمیون

کتاب تو، تویی؟! داستان‌های کوتاه و شگفت‌‌انگیز؛ جلد دوم

امتیاز:
۴.۹از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تو، تویی؟! داستان‌های کوتاه و شگفت‌‌انگیز؛ جلد دوم

سه‌گانه «تو، تویی!؟» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با درونمایه‌های اخلاقی و اجتماعی امیررضا آرمیون(۱۳۵۹-) است. در داستان «تمرکز روی مشکل یا راه حل؟!» از جلد دوم این مجموعه آمده است: «هنگامی که «ناسا» برنامه فرستادن فضانوردان به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبه‌‌رو شد! آنها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضای بدون جاذبه، کار نمی‌‌کنند (جوهر خودکار به سمت پایین جریان پیدا نمی‌‌کند و روی سطح کاغذ نمی‌‌ریزد) . برای حل این مشکل، آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند. تحقیقات، بیش از یک دهه طول کشید؛ ۱۲ میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می‌‌نوشت، زیر آب کار می‌‌کرد، روی هر سطحی حتی کریستال می‌‌نوشت و از دمای زیر صفر تا ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد کار می‌‌کرد! اما رقیب آنها، روس‌‌ها، راه‌‌حل ساده‌‌تری برای این مشکل ارائه کردند؛ آنها از مداد استفاده کردند! نتیجه: این داستان مصداقی برای مقایسه دو روش در حل یک مسئله است: روش اوّل: تمرکز روی مشکل (نوشتن در فضا!) روش دوم: تمرکز روی راه‌‌حل (نوشتن در فضا با خودکار!!)»

نظرات کاربران

night
۱۳۹۵/۱۲/۰۸

من این کتابو دارم و به همه پیشنهاد میکنم لطفا بخونید

ولنسی پارسی
۱۳۹۹/۰۴/۰۵

داستان های کوتاه مفهومی. بدجور توصیه می شود .

کاربر 76686
۱۳۹۵/۱۰/۲۰

مجموعه کتابهای «تو، تویی؟!» انصافاً ارزش خوندن داره 😊🌸

Sara 1385
۱۴۰۰/۰۴/۲۶

خوندن کتاب های ارزشی مثل این کتاب رو از دست ندهید!! حتما بخونید بی نظیره⁦❤️⁩💌🌺💘🌺🌺

F.T
۱۳۹۹/۱۰/۱۲

هدیه ای بزرگ ، برای کسانی که از صمیم قلب دوستشان (دارید__داشتید).👌💫

Ft P
۱۳۹۹/۰۸/۳۰

میتونم بگم این مجموعه و مجموعه های دیگه اقای امیررضا ارمیون واقعا فوق العاده اس و بینظیر به شدت توصیه میشه 😉

مهدی مهدی
۱۳۹۷/۱۲/۲۱

کاملا قشنگ

مریم🌱
۱۴۰۲/۰۳/۱۶

این کتاب عالیه داستان های فوق العاده ایی داره هر داستانیش درس بزرگی به ادم میده

زینب چراغی
۱۴۰۱/۱۲/۰۱

توصیه می کنم حتما این کتاب سه جلدی را بخونید بعضی از داستان هایش واقعاً در زندگی انسان تاثیر گذار است

zahra khadangi
۱۴۰۱/۱۰/۲۰

بسیار کتاب خوب و عالی هست .👌🏻 و این کتاب را به کسانی که داستان کوتاه دوست دارند پیشنهاد میکنم.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۹)
یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ‌گاه به خاطر دروغ‌هایم مرا تنبیه نکرد. می‌توانست، اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. هرآنچه را گفتم باور کرد و هر بهانه‌ای آوردم پذیرفت. هر چه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد... اما من! هرگز حرف خدا را باور نکردم. وعده‌هایش را شنیدم، اما نپذیرفتم. چشم‌هایم را بستم تا او را نبینم و گوش‌هایم را نیز، تا صدایش را نشنوم. من از خدا گریختم بی‌خبر از آن‌که او با من و در من بود.
m.n
«هر چی بودی، بودی. حالا اونی باش که خداوند می‌خواد، یعنی خاصّ و بهترین باش!»
فاطمه
دوست خوبم، امیدوارم همیشه خوبی‌های من‌رو به یاد داشته باشی و بدی‌هایم را ببخشی. صمیمانه برای تو آرزوی موفقیت و شادکامی دارم. ممکن است در تمام دنیا یک نفر باشی، ولی برای بعضی افراد تمام دنیایی. گابریل گارسیا مارکز
کاربر ۶۵۱۳۶۱۴
برخی از مردم، تحت فشار مشکلات می‌شکنند و برخی دیگر، مشکلات را می‌شکنند. نورمن وینسنت پیل
کاربر ۶۵۱۳۶۱۴
اگر کاری که می‌کنید هوشمندانه باشد، اشکالی ندارد که شما را احمق بدانند!
کاربر ۶۵۱۳۶۱۴
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته به‌جاست خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
کاربر ۶۵۱۳۶۱۴
زمانی که دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم، یک روز سر جلسه امتحان وقتی چشمم به سؤال آخر افتاد، خنده‌ام گرفت! فکر کردم استاد حتما قصد شوخی کردن داشته است، چون سؤال این بود: ــ نام زنی که محوطه دانشگاه را نظافت می‌کند چیست؟ من آن زن نظافتچی را بارها دیده بودم. زنی قدبلند، با موهای جوگندمی و حدودا شصت ساله، اما نام او را از کجا باید می‌دانستم؟! من برگه امتحانی خودم را تحویل دادم و سؤال آخر را بی‌جواب گذاشتم. درست قبل از آن‌که از کلاس خارج شوم، دانشجویی از استاد سؤال کرد: آیا سؤال آخر هم در بارم‌بندی نمرات، محسوب می‌شود؟ استاد گفت: حتما. و ادامه داد: شما در حرفه خود با آدم‌های بسیاری ملاقات خواهید کرد. همه آنها مهم هستند و شایسته توجه و ملاحظه شما می‌باشند، حتی اگر تنها کاری که می‌کنید لبخند زدن و سلام کردن به آنها باشد.
معین
خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود و تو خواب بودی. باد را گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار، پرگشودی. گنجشک خیره در خداییِ خدا مانده بود. خدا گفت: «و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخاستی.» اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه‌اش ملکوت خدا را پر کرد. «خدایا، شکرگزار مهربانیت هستم...» از درک نعمت‌های باطنی غافل نشوید. گوته
حسین آقا
اگر کاری که می‌کنید هوشمندانه باشد، اشکالی ندارد که شما را احمق بدانند!
curly
مأموریت ما در زندگی، بی مشکل زیستن نیست، بلکه با انگیزه زیستن است. آندره متیوس
کاربر ۶۵۱۳۶۱۴

حجم

۱۱۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

حجم

۱۱۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۹ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان