کتاب پرندهی طلایی
معرفی کتاب پرندهی طلایی
کتاب پرندهی طلایی، نوشته زهرا گودرزی داستان زندگی مرموز دختری به نام هستی است که در خانهای عجیب، تنها و بدون در زندگی میکند.
دربارهی کتاب پرندهی طلایی
کتاب پرندهی طلایی، داستان زندگی مرموز دختری به نام هستی است. هستی در خانهای بزرگ زندگی میکند. خانهای که دری ندارد. راه ورودی هم به خانهاش وجود ندارد. هستی زندگی مرموزی دارد. او سالها است که با کسی صحبت نکرده است. اما وقتی با دختری به نام شادی آشنا میشود زندگیاش تغییر میکند. او برای دیدن شادی و حرف زدن با او، خانهی غریبش را ترک میکند.
کتاب پرندهی طلایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن کتابها و رمانهای ایرانی لذت میبرید، کتاب پرندهی طلایی گزینهای عالی برای شما است.
بخشی از کتاب پرندهی طلایی
بوی قهوه تمام ساختمان را برداشته.
بوی قهوه را خیلی دوست دارم.
جلوی پنجره با شیشههای کثیف و نشستهاش میروم و به بیرون خیره میشوم. آنقدر تاریک است که هیچچیز دیده نمیشود. نه دریای مواج را میبینی، نه چراغهای روشن شهر ساحلی را. فقط صدای امواج را میشنوی و صدای باد را که در جنگل انبوه میپیچد.
بوی بیسکویت هم به بوی قهوه اضافه میشود. ندیده میدانم دو جور بیسکویت است: شکلاتی و کرمدار. پس آنها اینجا هستند و روی میز گرد و خاک گرفته قهوه گذاشتهاند. قهوه باعث میشود این شب تاریک و طولانی کمتر ترسناک به نظر برسد. میدانم که به زودی میبایست بروم. شب تیره باشد یا روز ابری و گرفته، فرقی نمیکند. باید این ساختمان پر گرد و خاک و قدیمی و آنها را بگذارم و برای همیشه بروم. اما هنوز نتوانستهام خودم را راضی به این کار کنم.
پشتم را که به پنجره میکنم آنها را میبینم که روی کاناپههای کهنه نشستهاند و با چشمهای روشنشان من را میپایند.
کنارشان مینشینم و با لیوان قهوه دستهایم را گرم میکنم. در این فکرم که از این به بعد هر وقت بوی قهوه به دماغم بخورد، یاد آنها میافتم. و این که اگر چشم سوم نداشتم برای همیشه کنارشان میماندم.
اما این چیزی را عوض نمیکند. به خصوص هویت آنها را عوض نمیکند. باید زودتر بروم و خودم بهتر از هر کسی این را میدانم.
حجم
۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه
حجم
۶۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۹۸ صفحه