کتاب یک تجربهی خصوصی
معرفی کتاب یک تجربهی خصوصی
یک تجربه خصوصی مجموعه داستانهای نویسنده اهل نیجریه، چیماماندا انگوزی آدیشی (آدیچی) است. آدیشی یکی از نویسندگان مطرح حال حاضر است که جوایز زیادیرد کارنامه خود دارد. او علاوه بر نویسندگی، در زمینه حقوق زنان فعالیت میکند.
یک تجربه خصوصی شامل هشت داستان کوتاه پلیسی است که زهرا زارعی آن را ترجمه کرده است. ارواح، آپولو، داستان زمان، تپهی میمونهای وحشی، مادرم این آفریقایی دیوانه، مورخ لجباز، یک تجربه ی خصوصی و انفرادی نام داستانهای این مجموعهاند.
خواندن کتاب یک تجربه خصوصی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای کوتاه پلیسی و جنایی از خواندن یک تجربه خصوصی لذت خواهند برد.
درباره چیماماندا انگوزی آدیچی
چیماماندا انگوزی آدیشی در ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۷ در شهر انوگو در ایالت آنامبرای نیجریه به دنیا آمد. پدرش ـ جیمز نویه آدیچی ـ استاد بازنشسته آمار رئیس دانشگاه نیجریه بود. مادرش گراس ایفئوما، مدیر آموزش دانشگاه نیجریه بود. چیماماندا مدرک لیسانس خود را در سال ۲۰۰۱ در رشته ارتباطات و علوم سیاسی از دانشگاه کانکتیکات و مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۲۰۰۳ در رشته نوشتن خلاق از دانشگاه جانز هاپکینز دریافت کرد. چیماماندا مولف چندین داستان کوتاه، یک نمایشنامه، مجموعه شعر، مقالات و سه رمان است. آثار وی عبارت اند از: برای عشق بیافرا (نمایشنامه)، داوری ها (مجموعه شعر)- ۱۹۹۸، گل ختمی ارغوانی – ۲۰۰۳، نیمی از خورشید زرد (رمان) ـ ۲۰۰۶
او جوایز بسیاری را به خاطر همین آثار اندک خود دریافت کرد. از آن جمله: جایزه اُ هِنری و جایزه بین المللی داستان کوتاه دیوید تیوانگ، ۲۰۰۳ ، جایزه هورستون ـ رایت لگاسی ۲۰۰۴، جایزه نویسندگان کامن وِلث ۲۰۰۵، جایزه پن ۲۰۰۷، جایزه اُورنج برودبند، ۲۰۰۷ و جایزه بوکر زن ۲۰۰۷
بخشی از کتاب یک تجربه خصوصی
از لهجه داشتن متنفرم. نفرت دارم ازاینکه بعضی وقتها مردم ازم میخواهند حرفهایم را تکرارکنم وبعد صدای خندههایشان را میشنوم، چون من آمریکایی نیستم. به انگلیسی حرف میزنم اما لهجهام ایگبویی است. با مادرم هم همینطوری حرف میزنم، اما گمان نمیکنم ازاین کارخوشش بیاید.
وقتی مردم میپرسند کجاییام، مادرم انتظاردارد بگویم نیجریهای. اولین باری که گفتم اهل فیلادلفیا هستم، گفت بگو نیجریام. دومین بار با کف دستش زد پشت سرم و به ایگبویی پرسید: «مخت تاب برداشته؟»
آن موقع دیگروارد مدرسه شده بودم وبهش میگفتم آمریکاییها اینطوری نیستند. آنها میگویند شما اهل همانجایی هستید که متولد شدهاید، یا زندگی میکنید، یا قصد دارید برای مدت طولانی زندگی کنید. مثلاً "کتی" را ببینید. اهل شیکاگو است چون آنجا متولد شده. برادرش اهل اینجاست، فیلادلفیا، چون توی بیمارستان جفرسون دنیا آمده. اما پدرشان که متولد آتلانتا است، حالا فیلادلفیایی است چون اینجا زندگی میکند.
آمریکاییها به چرندیاتی که به روستای آبا واجدادیتان مربوط میشود اهمیت نمیدهند، جایی که زمین پدرانتان است، جایی که اصل ونسب خود را تاصدها سال جستجو میکنید. اما چرا اصل ونسبتان را جستجو میکنید؟
هنوزهم وقتی مادرم اینجا نیست میگویم فیلادلفیاییام. فقط وقتی کسی راجع به لهجهام اظهار نظرمیکند میگویم نیجریام. وبعدش همیشه اضافه میکنم که، من با خانوادهام در فیلادلفیا زندگی میکنم.
درست مثل اینکه وقتی مادرم اینجا نیست خودم را "لین" معرفی میکنم. اودوست دارد همینطورادامه دهد، اینکه "رالیندو" اسم زیبایی است، وچقدراین اسم برایش معنی دارد، به معنی "انتخاب زندگی"، این اسم را به خاطرسختیهایی که کشیده بود برایم انتخاب کرده، به خاطربرادرهایم که درنوزادی مُرده بودند. متاسفم، حرفهای مرا بد تعبیرنکنید، اما اسمی مثل "رالیندو" وهمچین لهجهای همین الان برای من غیرقابل تحمل است، خصوصاً حالا که من و"مَت" با همیم. وقتی دوستانم به من تلفن میزنند، مادرم میگوید: "لین؟" انگارهمچین کسی را نمیشناسد. انگارنه انگارکه سه سال تمام اینجا بوده.
حجم
۱۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
نظرات کاربران
لطفا این کتاب رو به طاقچه بینهایت اضافه کنید
لطفا کتاب رو در طاقچه بی نهایت قرار بدید.