دانلود و خرید کتاب بی رَد مجتبی تجلی
تصویر جلد کتاب بی رَد

کتاب بی رَد

نویسنده:مجتبی تجلی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب بی رَد

کتاب بی رَد، رمانی از مجتبی تجلی، روایت‌گر حال جوانی است که در تلاش برای شناختن هویت واقعی خود، سفرهای بسیاری می‌رود و در نهایت بی رَد می‌شود. داستانی که از شکاف نسل‌ها و احوال جوانان امروز حکایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب بی رَد

کتاب بی رَد داستان جوانی است که مثل همه‌ی جوان‌های دیگر در پی پیدا کردن هویت واقعی خود و هم‌نسلانش است. او که از شکاف عمیق میان نسل خود و نسل پدر و مادرش شاکی است تلاش می‌کند تا خودش را پیدا کند، کاری دست و پا کند و پاسخی برای سوالاتش بیابد. شخصیت اصلی داستان، بی رَد جوانی است که تحصیل کرده است و فلسفه خوانده. در خانواده‌ای معمولی به دنیا آمده است. با مادری که تنها کارش شستن و رفت و روب خانه است و پدری عصبانی، غرغرو و بی‌حوصله. او که نمی‌تواند اینهمه را تاب بیاورد و تحت فشار خانواده‌اش است تا کاری پیدا کند، با کولی‌ها آشنا می‌شود. آن‌ها را مظهری از بی‌نام و نشان بودن می‌بیند و با آن‌ها همراه می‌شود تا بلکه بتواند روح سرکشش را آرام کند.

مجتبی تجلی در کتاب بی رَد هم مانند آثار دیگرش، به گویش‌های محلی وفادار بوده و تلاش کرده است تا با استفاده از لغات و اصطلاحات مهجور گویش‌های محلی زبان فارسی، آن را از فراموشی و نابودی نجات دهد.

کتاب بی رَد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از خواندن داستان‌های اجتماعی و فلسفی لذت می‌برید، کتاب بی رَد یک انتخاب خوب برای شما است.

بخشی از کتاب بی رَد

خیلی وقت است می‌خواهم سنگ‌هایم را با خودم وا بکنم. حرف‌هایی هست که اول باید با خودِ خودم بگویم. باید گفتن را تمرین کنم. وقتی جمله‌هایی که قرار است بگویم درست و چفت و بست شد جایی بنویسم‌شان. اما اول باید بفهمم، دست‌کم خودم بفهمم کیستم.

یک جوان خنگ دست و پاچلفتی، یک یاغی یا یک نابغه که هیچ حرفی را از هیچ‌کس به‌راحتی نمی‌پذیرد؟ می‌دانم. این سومی خیلی بعید است. ولی باید از جایی شروع کرد. بیست سالم رد شده، چند وقت است که شده اما من هنوز از گفتن ساده حرف‌های دلم با مادر عاجزم. می‌فهمید؟ مادر!

مگر نزدیک‌ترین هر کس مادرش نیست؟ من از او دور دورم. کلاس دهم بود که شوهرش دادند. حالا شده است یک زن خانه‌دار که فقط شستن و رفتن و ماتم بلد است. موقع مصیبت‌ها غش می‌کند. درست وقتی نباید. جواب اعتراض به این انفعالش حداقل برای من تکراری شده است: «بچهٔ دیر کشت کم‌طاقت است. ننه‌حجی چهل و خورده‌ای داشت... پیرینهٔ عمرشان بود...!» دهان همه بسته می‌شود.

از حق نگذریم کار دیگری هم بلد است. البته اگر تلاش مستمر بیهوده برای به دست‌آوردن دل شوهر را کار حساب کنیم!

به این زن از من جز حرف‌هایی که نمی‌فهمدشان و چنگ‌هایی که از درماندگی به صورتش می‌کشد چیزی نرسیده است. چه غم‌انگیز. برای هر دوی‌مان!

ماجرای پدر کلی فرق می‌کند. رئیس مقتدر خانه، همیشهٔ خدا بی‌حوصله و بهانه‌گیر است و خودش را به زور هوا می‌کشد. می‌فهمم. گاهی اَنْد۱ دارد بمیرد و راحت شود. ولی خب حیفش می‌آید از مردن. مثل همه! حق دارد. من، حتی من بی‌مصرف، از مردنم حیفم می‌آید.

بهتر نیست حرف‌هایم را بنویسم روی کاغذ، افکارم را، و بعد بدهم دست کسانی که می‌خواهم بدانند؟ این سکوت آزارم می‌دهد؛ مثل حرف‌هایی که بی‌وقت می‌زنم و رنج‌شان می‌دهد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۰۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان