کتاب باران شبانه؛ جلد اول
معرفی کتاب باران شبانه؛ جلد اول
کتاب باران شبانه؛ جلد اول از مجموعهی دوجلدی اشعار زیبا، لطیف و پرمعنی بهمن صالحی است. اشعار کتاب باران شبانه؛ جلد اول در قالبهای شعر نیمایی، شعر آزاد و غزلواره سروده شدهاند.
دربارهی کتاب باران شبانه؛ جلد اول
در ادبیات ایران، شعر همیشه جایگاه ویژهای داشته است. ایران شاعران بزرگی را در خود پرورش داده که اشعار زیبا و جاودانی سرودهاند. شعرهایی که در تمام دنیا شناخته شده هستند و همهی مردم از خواندنشان لذت میبرند. اشعاری که دارای مفاهیم عمیقی هستند که هرگز غبار کهنگی روی آنها نمینشیند. شعر با روزگار ما جلو آمد و پیشرفت کرد و از قالبهای خاص و سنتی هم جدا شد. امروزه شاعرانی داریم که اشعار زیبایی در قالبهای مختلف از جمله شعر نیمایی میسرایند. یکی از این شاعران بهمن صالحی است که نزدیک به شصتسال از زندگیاش را با شعر گذارنده است.
کتاب باران شبانه؛ جلد اول مجموعهای گزینششده از اشعار زیبای بهمن صالحی است. او این اشعار را از مجموعههای افق سیاهتر، باد سرد شمال، کسوف طولانی، بانوی آب و چند دفتر دیگر از جمله دفتر اشعار چاپ نشدهاش انتخاب کرده است.
کتاب باران شبانه؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به شعرهای شاعران ایرانی علاقهمند هستید، از خواندن اشعار کتاب باران شبانه؛ جلد اول لذت خواهید برد.
دربارهی بهمن صالحی
بهمن صالحی شاعر پرآوازه گیلان متخلص به «صالح» در سال ۱۳۱۶ در رشت به دنیا آمد. او از سال ۱۳۳۳ به دنیای زیبای شعر روی آورد و در انجمنهای مختلف ادبی شرکت کرد. صالحی پس از آشنایی با نیما یوشیح و شناخت مکتب فکری او به سرودن شعر نو روی آورد و در سال ۱۳۴۵ نخستین مجموعه اشعارش را به نام «افق سیاهتر» که در سبک نیمایی بود منتشر کرد. از آثار او میتوان به باد سرد شمال، کسوف طولانی، نخل سرخ، میراث عاشقان، با نور آب، سمبولیسم عرفانی حافظ، تاریخ تغزل و خنجر و گل سرخ اشاره کرد.
بهمن صالحی در ۵ آذر ۱۳۹۸ چشم از دنیا فروبست.
جملاتی از کتاب باران شبانه؛ جلد اول
میان کوزهای از قلب خویش آوردم
و از برای درختان خانههای شما
صدای جنگلی مرغ دردمندی را
که بر بلندترین شاخهی سپیداران
همیشه خواب بهاری دوباره میبیند
زمن قبول کنید
زمن قبول کنید ای توانگران سخی
سلام بیطمع و گرم روستایی را
که من به قصد تظلّم
ز بیعدالهی تیشهها نیامده ام
و حرف من دیگر
شکایت از غم شلاقهای خونین نیست
من آمدم که بگویم
که در کنارهی مردابهای بیمهتاب
فقط صدای وزغها نمیرسد در گوش
و ارتفاع تفکر
به قدر کلبهی خاموش مرد دهقان نیست.
فهرست
- یادداشت
- مردی از گیلان
- سپیدرود
- زن بارانی
- در شهرهای کوچک
- در سکوت باغ
- کبک
- من مرگ را دیدم
- نوشته بر باد
- باغها را دوست باید داشت
- انسان، چه واژهای!
- با شروع باد
- غزلواره شب
- تضرّع
- اندوه سنگ
- پنجمین فصل زمان
- غزل بد
- مثل پرندگان مهاجر
- چگونه پژمردی؟
- آکواریوم
- شعر ناتمام
- عصرانه
- عید و کودک
- غولها و کبوترها
- آگهی قناری غمگین
- در هیچ جنگلی
- مصاحبه با مرگ
- آوای شبپره
- تندیس
- کابوس زرد
- کسوف طولانی
- منظره
- سربازهای گمنام
- ناگاه، در حریق تغزّل
- قالی ایران
- جدول کلمات متقاطع
- در فصل عشقبازی تمساحها
- باد در اجتماع علف
- خواستگاری
- شاعر
- با شراب
- باران افقی
- جاودانگی
- زندگی ارزان
- مرگ ماه
- ییلاق
- غزلوارهی عشق
- ماه و پلنگ
- نالهای در کویر
- فال بد
- شبچراغ
- غزلوارهی پاییز
- غزلوارهی کوه
- نوستالژی باغ
- باران شبانه
- ببرها و عروسکها
- غزلوارهی دریا
- غزلوارهی کبوتر
- درخت کوچک من
- غزلوارهی جنگل
- زندانی سیاسی
- ققنوسهای عاشق
- غزل شهید
- گل و گلوله
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه