کتاب از امالرصاص تا خرمشهر
معرفی کتاب از امالرصاص تا خرمشهر
کتاب از امالرصاص تا خرمشهر نوشتهی اکبر خوردچشم، نه روایت از اشغال و آزادسازی خرمشهر بر اساس خاطرات شفاهی و پراکنده از زبان رزمندگان آن دوران است که توسط انتشارات صریر چاپ شده است.
دربارهی کتاب از امالرصاص تا خرمشهر
در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، عملیاتهای بسیاری انجام شد، این علمیاتها، با وجود حساسیت و ظرافتهایی که لازمهشان بود اما گاه اجرایی نشدند. بهرحال این موضوع نمیتواند آنها را از لیست افتخارات خارج کند. کتاب از امالرصاص تا خرمشهر از طرح شناسایی جزیرهی ام الرصاص که ایدهی شهید حسن باقری بود میگوید. در صورتی که این عملیات اجرا نشد و در حد ایده باقی ماند اما زمینه را برای علیاتهایی مانند کربلای ۴ و کربلای ۵ باز کرد. پرداختن به این خاطرات در کتاب سبب میشود تا فداکاریهای رزمندگان و شهدا از ذهنها پاک نگردد و گرد فراموشی چهرهی آن را نپوشاند.
کتاب از امالرصاص تا خرمشهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب از امالرصاص تا خرمشهر برای دوستداران خاطرات دفاع مقدس و علاقهمندان به آثار دوران جنگ خواندنی و جذاب است.
جملاتی از کتاب از امالرصاص تا خرمشهر
در جنت آباد شور انقلابی برپا بود. همه شعار می دادند و می خواستند هر طوری شده، انتقام خون شهدا از قاتلان بعثی گرفته شود. اوضاع عجیبی بود، احتمال آن می رفت، یک شورش عظیم در شهر راه بیفتد. ولی امام جمعهٔ خرمشهر، حاج آقانوری با سخنرانی خود، همه کمی آرام کرد. او گفت باید مراقب باشیم تا مبادا حوادث ناگوار در شهر رخ بدهد و در ادامه از مردم خواست صبور باشند و از تصمیمات عجولانه پرهیز کنیم، زیرا دشمن به دنبال کوچکترین فرصتی است تا از احساسات مردم سوءاستفاده کرده و ضربهٔ نهایی اش را بزند. راست هم می گفت، در آن اوضاع و شرایط، احساساتی شدن کار خطرناکی بود. بارها در پایگاه بسیج متذکر می شدند و از ما می خواستند که مردم را توجیه کنیم که مبادا احساساتی شوند و بهانه به دست دشمن بدهند.
در آن اوضاع و شرایط بحرانی، زیاد هم ساکت بودن و دست روی دست گذاشتن، کار ساده ای نبود. خرمشهر، دیگر آن شهر سابق نبود. چند ماهی می شد، مرکز شهر و اطرافش آبستن حوادث مختلفی شده بود. به قول یکی از دوستانم، از در و دیوار شهر بوی توطئه می آمد. شایع شده بود، در پی هر حادثه ای که رخ می دهد، پای دولت عراق در میان است. چند تا خانهٔ تیمی هم شناسایی کردند و گرفتند؛ آنهم با کلی مهمات. چند نفری هم دستگیر شدند که پس از بازجویی ها معلوم شد، از کنسولگری عراق دستور می گیرند. مسئولان شهر، اطلاعات به دست آمده را فی الفور به اهواز و تهران گزارش می دادند تا بلکه چاره ای اندیشه شود. اما در اهواز به خاطر درگیرهای حزبی و جناحی که وجود داشت، هیچ توجهی به این گزارش ها نمی شد و خرمشهر و مردمش بلاتکلیف مانده بودند و انتظار روزهای سختی را می کشیدند.
تحلیل درگیری مرزی و چند درگیری که در داخل شهر رخ داد، ثابت می کرد، عراقی ها شمشیر را از رو بسته اند و می خواهند با کمک دست نشانده هاشان، نه تنها آرامش خرمشهر، بلکه خوزستان را به هم بزنند تا به آنچه که در سر دارند، برسند.
حجم
۸۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۸۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
درود بر شما و همه بچهای خوزستان و ایران سرفراز کتاب خوبی بود و گوشه ای از دلاوریهای مردم برای آزادی وطن به نگارش در آمده بود سپاس بیکران