دانلود و خرید کتاب خانواده گرانت در حال فرار فیلیپ آرداگ ترجمه شهلا انتظاریان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خانواده گرانت در حال فرار اثر فیلیپ آرداگ

کتاب خانواده گرانت در حال فرار

معرفی کتاب خانواده گرانت در حال فرار

خانواده گرانت درحال فرار یکی از مجموعه کتاب‌های داستانی خانواده گرانت نوشته فلیپ آرداگ برای کودکان و نوجوانان است. خانواده گرانت یک خانواده عجیب، جالب، بامزه و دردسرساز هستند که در هر یک از جلدهای این مجموعه داستان‌هایی را خلق می‌کنند.

اکسل شفلر برای این کتاب تصویرگری کرده است و شهلا انتظاریان آن را به فارسی برگردانده است.

درباره مجموعه داستان‌های خانواده گرانت

باید حتما با خانواده گرانت آشنا شوید. آن‌ها آدم‌های کاملا عادی و معمولی هستند که زندگی بسیار ساده‌ای دارند...این خیلی بیمزه است؟ بله حق با شماست. خب راستش را بخواهید خانواده گرانت هم اصلا خانواده‌ای معمولی نیستند. آن‌ها خیلی هم عجیب و غریب هستند. خانم و آقای گرانت و فرزندشان سانی _که در بچگی از گوش‌هایش به بند رخت آویزانش کرده بودند و آقای گرانت او را از همانجا دزدید و آورد_ با هم زندگی می‌کنند و ماجراهای عجیب غریب و خنده داری می‌سازند. راستش باید بگویم اسم دردسرساز واقعا برازنده‌ی این خانواده است!

خواندن مجموعه کتاب‌های خانواده گرانت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مخاطب این کتاب‌ها کودکان و نوجوانان هستند اما بزرگسالان هم از خواندن این مجموعه خنده‌دار لذت خواهند برد.

جملاتی از کتاب خانواده گرانت درحال فرار 

گرانت گفت: «سانی راست می‌گوید.»

خانم گرانت گفت: «در چه مورد؟»

«مجبوریم پا به فرار بگذاریم.»

«چه کنیم؟»

سانی که دست‌هایش را توی جیب پیراهن آبی‌اش فروبرده بود تا گرم شود، گفت: «فرار.»

خانم گرانت با التماس پرسید: «حالا چرا با پا؟ چرا با کاراوان فرار نکنیم؟»

آقای گرانت که چیزی نمانده بود جوش بیاورد، گفت: «با کاراوان فرار کنیم، جغد چاقالو؟» و انگار صورتش حتی از رنگ قرمز زیر برف اطراف‌شان هم قرمزتر شد.

خانم گرانت نگاهی تمسخرآمیز به او انداخت و گفت: «باید افسار فینگرز را ببندیم.»

سانی گفت: «فکر کنم مجبوریم فینگرز را جا بگذاریم.» فینگرز که در واقع فیل سانی بود، درست در کنارش ایستاده بود؛ یک فیل فوق‌العاده خوش‌تیپ با چشمان خیلی باهوش که با دقت به سانی نگاه می‌کرد. فینگرز با نوک خرطومش مشغول بوکشیدن کیسهٔ بزرگ نان کشمشی‌های بیات بود، همان که تازه کمی برف رویش نشسته بود.

آقای گرانت گفت: «جا بگذاریم؟ ولی فینگرز باید کاراوان را بکشد.»

سانی گفت: «بابا، فکر کنم مجبوریم کاراوان را هم جا بگذاریم.»

خانم گرانت پرسید: «یعنی جا بگذاریم روی فیل؟»

نظرات کاربران

پرهام
۱۳۹۹/۰۲/۱۶

کتاب حدودن خوبیه ، قسمت آدم بداش جالبه . در این کتاب خانواده ی گراند خیلی بیخدند ، ولی چون داستان در مرد انها است مجبوریم بخونیم . قسمت آدم بداش رو حتما بخونید .‍

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۱ صفحه

حجم

۳٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۱ صفحه

قیمت:
۵۲,۵۰۰
تومان