کتاب بچه های دهکده

بچه‌های دهکده نوشته ایوان فرانسیس ساوثال داستانی برای نوجواان است که ماجرای دهکده‌ای را روایت می‌کند که گرفتار طوفان می‌شود. 

 خلاصه کتاب بچه‌های دهکده

در روز گردش سالیانه در دهکده هیلزاند، چندتا از بچه‌ها به دلیل دعوا کردن باهم، از گردش محروم می‌شوند. معلم آنها خانم ایلین گادون آنها را به کوهنوردی و دیدن غارهای باستانی اطراف می‌برد اما زمانی که به دهکده برمی‌گردند غافلگیر می‌شوند. رودخانه طغیان کرده و نیمه از دهکده زیر اب رفته است. به این ترتیب بچه‌ها برای نجات اهالی روستا کمر همت می‌بندند.

 خواندن کتاب بچه‌های دهکده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

گروه های سنی د و ه مخاطبان اصلی این داستان هستند.

جملاتی از کتاب بچه‌های دهکده

پل خیلی قاطع گفت: «باید از اینجا برویم؛ بحث هم نباشد.» و بلافاصله دست به کار شد. کوله‌پشتی خانم گادون را به پشتش انداخت و بند کیف مدرسه‌اش را به کمربندش محکم کرد. سپس به بقیه نگاه کرد و منتظر ماند.

ادرین به پایین، به تخته سنگ نگاه کرد و گفت: «فکر نمی‌کنم بتوانیم به آن طرف برویم.» تا سعی خودمان را نکنیم، نمی‌دانیم می‌توانیم یا نه! از اینها گذشته تو فکرنمی‌کنی شاید بیشتر از آ نچه ما به آنها احتیاج داریم، آنها به ما احتیاج داشتهباشند؟

فرانسیس گفت: «بله من هم داشتم به همین مسئله فکر می‌کردم.»

ادرین گفت: «از ما یک مشت بچه چه کاری ساخته است؟ همیشه همین را به ما می‌گویند. پارسال وقتی می‌خواستیم در خاموش کردن آتش به آنها کمک کنیم، ما را به خانه فرستادند. حتی خانم گادون را هم فرستادند خانه.»

فرانسیس به آرامی توضیح داد: «برای این‌که آن موقع به کمک ما احتیاجی نداشتند. دلشان نمی‌خواست ما صدمه‌ای ببینیم.