کتاب دستواره سخن میگوید...
۵٫۰
(۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب دستواره سخن میگوید...
«دستواره سخن میگوید»مجموعه سخنرانیها و مصاحبههای سردار عاشورایی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، شهید سید محمدرضا دستواره در طول حضور ایشان در جبهه، در دوران دفاع مقدس، است.
محمدرضا دستواره اول بهمنماه سال ۱۳۳۸، در ماه شعبان، در یکی از مناطق محروم جنوب تهران، به نام گود مرادی، به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۰ شمسی رژیم پهلوی، درحالیکه اهالی روستاها و مناطق محروم کشور با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکردند، جشنهای ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی را در کشور برپا کرد. سید محمدرضا در همان سال وارد مقطع راهنمایی شد و سه سال دورهٔ راهنمایی را در مدرسهٔ شاه، که در محلهٔ باغ آذری قرار داشت، سپری کرد. اما از آن پس به علت شرایط نامناسب اقتصادی، ترک تحصیل کرد و برای کمک به خانواده در یک کارگاه خیاطی، در بازار تهران مشغول کار شد.
یک سال پس از ترک تحصیل، عشق به یادگیری، دوباره سید محمدرضا را به محیط باصفای مدرسه کشاند و در سال تحصیلی ۵۳ ـ ۵۴ در دبیرستان پهلوی در پایهٔ اول متوسطه مشغول تحصیل شد. با گسترش انقلاب اسلامی ایران، به رهبری امام خمینی ۰، اکثریت مردم انقلابی به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک گفتند. آن زمان، سید محمدرضا و دیگر جوانان جنوب شهر در مناسبتهای مختلف از مقابل مدرسه دستههای تظاهرات راه میانداختند و در خیابان شوش و کوچه پسکوچههای اطراف آن علیه رژیم پهلوی شعار میدادند. گاهی نیز شیشهٔ مغازههای مشروبفروشی را میشکستند. در آبان ۱۳۵۸ سید محمدرضا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست پس از پشت سر گذاشتن پانزده روز دورهٔ آموزشی در پادگان امامحسین (ع) به گردان ۴ سپاه، مستقر در پادگان ولیعصر (عج)، معرفی شد. او در دی ماه همان سال به به مناطق غرب کشور اعزام شد تا در برابر گروهکهای ضد انقلاب در شهر روانسر بایستد. در فروردین ۱۳۵۹ به گروه احمد متوسلیان، در شهر پاوه پیوست و در اسفند همان سال مسئولیت فرماندهی پاسگاه شهدا، در جبههٔ مریوان را به عهده گرفت. در فروردین ۱۳۶۱ سید محمدرضا همراه تیپ تازهتأسیس ۲۷ محمدرسولالله (ص) در عملیات فتحمبین شرکت کرد و این تیپ توانست در این عملیات صددرصد مناطق هدف را بگیرد و آنها را تثبیت کند. او در طول سالهای ۶۱ تا ۶۵ در عملیاتهای زیادی شرکت کرد و رشادتها نشان داد تا این که در ۱۳ تیرماه ۱۳۶۵ در عملیات آزادسازی شهر مهران به شهادت رسید.
روحش شاد و راهش مستدام.
کالکهای خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361)
محمدعلی (عزیز) جعفری
آن روز سه و نیم بعد از ظهرسیدسعید غیاثیان
سوی دیار عاشقان، چهل منزل در سفر به مناطق عملیاتی همراه با شهداگروه نویسندگان
شبهای بیمهتاب: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهابالدین شهبازیمحسن کاظمی
سرو در بندگروه نویسندگان
یک وجب و چهار انگشت: خاطرات شفاهی عظیم حقیمحمد پرحلم
نوجوان پنجاهسالهگروه نویسندگان
علی فرعونحسن نوری
جادههای سربی؛ خاطرات سردار سرلشگر شهید دکترحاج احمد سوداگرمحمدمهدی بهداروند
همسایه پیامبر (ص): زندگینامه و خاطرات شهید داوود داناییگروه نویسندگان
مجنون در آتشگروه نویسندگان
نردبانی برای چیدن نارنجکرامت یزدانی
رد پای برهنهحمید حسام
و ناگهان بارانسیدیوسف رضوی
ناگفته های جنگاحمد دهقان
رستگاری در جزیرهمحمدعلی آقامیرزایی
کتاب راشد: روایت زندگی حجت الاسلام شیخ حسینعلی راشدمحسن حسام مظاهری
دیار غربتاحمد مبهوتی
نظری برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان