تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
معرفی کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
معرفی کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
کتاب الکترونیکی «تیترها از تانکها نمیترسند» نوشتهٔ حمید هنرجو با ویراستاری الهام اشرفی و دبیری معصومه زهراکار، اثری داستانی در حوزهٔ نوجوان و دفاع مقدس است که توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مرکز مطالعات پژوهشی ۲۷ بعثت منتشر شده است. این کتاب با نگاهی به زندگی یک نوجوان خبرنگار، دغدغهها، چالشها و تجربههای او را در بستر خانواده، جامعه و فضای رسانهای روایت میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
«تیترها از تانکها نمیترسند» داستانی معاصر است که در بستر تهران و با محوریت نوجوانی به نام «سارا» روایت میشود. این کتاب در فضایی میان خانه، مدرسه، پارک چیتگر و دفتر روزنامه میگذرد و دغدغههای یک دختر نوجوان را که به شغل خبرنگاری علاقهمند است، به تصویر میکشد. روایت کتاب در سالهای پس از جنگ ایران و عراق میگذرد و با اشارههایی به دفاع مقدس، نقش نوجوانان و زنان در جامعه و رسانه را بررسی میکند. نویسنده با استفاده از زبان اولشخص، زندگی روزمره، روابط خانوادگی، مشکلات اقتصادی، بیماری مادر و مسئولیتهای اجتماعی را در کنار دغدغههای شغلی و آرزوهای سارا قرار میدهد. کتاب به موضوعاتی مانند هویت، مسئولیتپذیری، چالشهای نوجوانی، اهمیت رسانه و نقش تیترها در جلب توجه مخاطب میپردازد. در کنار اینها، خاطرات و تاثیرات جنگ و دفاع مقدس نیز بهعنوان پسزمینهای مهم در روایت حضور دارند و شخصیتها را به نوعی با گذشته و حال جامعه پیوند میزنند.
خلاصه کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با معرفی «سارا»، دختر نوجوانی که بهتازگی به پارک چیتگر رفتوآمد میکند و هر پنجشنبه به اردکها و ماهیهای دریاچه غذا میدهد، آغاز میشود. سارا خبرنگار یک روزنامه است و دغدغههایش میان کار، درس، خانواده و آرزوهای شخصی تقسیم شده است. مادرش به بیماری اماس مبتلاست و سارا باید در کنار کار و تحصیل، به او و برادر کوچکش کمک کند. پدر خانواده رانندهٔ ماشین سنگین است و اغلب در سفرهای کاری به سر میبرد. سارا با چالشهایی مانند انتظارات سردبیر روزنامه، مسئولیتهای خانه و فشارهای مالی روبهروست. در یکی از روزها، سردبیر و همکارانش به مناسبت تولد سارا به خانهشان میآیند و عکسی مرموز از زنی به نام «زهرا قیداری» را به او نشان میدهند. این عکس و داستان پشت آن، کنجکاوی سارا را برمیانگیزد و او را به جستوجوی هویت و گذشتهٔ این زن سوق میدهد. در ادامه، سارا با مسائل مختلفی مانند تغییرات در روزنامه، دغدغههای اجتماعی، نقش زنان در دفاع مقدس و اهمیت سوژهیابی در خبرنگاری مواجه میشود. روایت کتاب با لحنی صمیمی و از زاویه دید سارا، زندگی روزمره، امیدها، ناکامیها و تلاشهای او برای یافتن جایگاه خود در جامعه را به تصویر میکشد، بیآنکه پایان داستان را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند را خواند؟
این کتاب با روایت زندگی یک نوجوان خبرنگار، تصویری ملموس از دغدغهها و چالشهای نسل جوان در جامعه امروز ارائه میدهد. خواننده با مسائل خانوادگی، مسئولیتهای اجتماعی، نقش رسانه و اهمیت سوژهیابی در خبرنگاری آشنا میشود. همچنین، پیوند میان گذشته (دفاع مقدس) و حال، و تاثیر آن بر هویت و آرزوهای نوجوانان، از ویژگیهای شاخص این اثر است. کتاب فرصتی برای درک بهتر نقش زنان و نوجوانان در جامعه و رسانه فراهم میکند و به اهمیت پرسشگری و جستوجوی حقیقت میپردازد.
خواندن کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان، علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و کسانی که دغدغههای هویتی، خانوادگی یا رسانهای دارند مناسب است. همچنین، برای دانشآموزانی که به خبرنگاری و روزنامهنگاری علاقهمندند یا با چالشهای مسئولیتپذیری و نقشآفرینی در جامعه روبهرو هستند، میتواند الهامبخش باشد.
فهرست کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
- فصل اول: معرفی سارا و زندگی روزمرهاش در خانه و پارک چیتگر؛ آشنایی با دغدغههای خانوادگی و شغل خبرنگاری- فصل دوم: حضور سردبیر و همکاران در خانه سارا؛ تولد و ماجرای عکس مرموز- فصل سوم: فعالیتهای سارا در روزنامه، روابط با همکاران و چالشهای شغلی- فصل چهارم: بازدید از موزه شهدا و پیوند با موضوع دفاع مقدس؛ تاثیر خاطرات جنگ بر نسل جدید- فصل پنجم: زندگی خانوادگی، نقش پدر و مادر، و مسئولیتهای سارا در خانه- فصل ششم: جستوجوی هویت زهرا قیداری و تلاش برای کشف داستان او؛ مواجهه با منابع و اسناد تاریخیهر فصل با تمرکز بر بخشی از زندگی سارا، دغدغهها و رشد شخصیتی او را دنبال میکند و در کنار روایت روزمره، به موضوعات اجتماعی و تاریخی نیز میپردازد.
بخشی از کتاب تیترها از تانک ها نمی ترسند
«چندهفتهای میشود که پایم به پارک چیتگر باز شده؛ هر پنجشنبه دراین تابستان گرم. عقربهٔ ساعت که از پنج میگذرد. کمکم لباسم را میپوشم. گلسر میزنم. کمی هم عطر و ادکلن و این چیزها تا بوی خوش بگیرم. بعد راه میافتم طرف دریاچه بزرگ پارک. هر بار آنجا افراد جدیدی را میبینم. اما خودم انگار پای ثابت گردش در دوروبر دریاچه شدهام.گفتم این هفته. پیشم میمونی و یهکم کمکم میکنی... آخه امشب مهمون داریم./منهمبی معطلی پرسیدم:/کیه مهمون؟ /اماجوابی بهگوشمنرسید. جملهٔ مادر با صورت عرقکردهاش در گوشم میپیچد. نگاهش میکنم. جوری که انگار خودم را لوس کرده باشم جواب میدهم:«مامان جونجونی! خریدهای بیرون با خودم! اونها رو به من بسپار. هرچی لازم داری بگو, امروزبه خاطرتو یهکم زودتربرمیکردم و چیزمیزها رو سروقت, بهت میرسونم حتماً بوسبوس.)«موندم اگه این سرزبون رو نداشتی میخواستی چیکارکنی!/ و بعد هم یک خندهٔ معنیدار روی لبش نشست. توی راه به مامانم فکر میکنم که با حالت شوخی. حرفش را به من فهماند. واقعیت این است که شغل فعلیام که دلم میخواهد حرفهٔ آیندهام هم باشد. با همین حرف زدن یا به قول مامان سرزبان داشتن به شدت در ارتباط است. اصلا یکی از راههای موفقیت به خصوص در این شغل و حرفه. خوب حرف زدن است. حالا عجله نکنید کم کم میفهمید من چهکاره هستم!»
حجم
۵۴۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۵۴۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه