دانلود و خرید کتاب عالم ذرّ، میعادگاه عهد امام و عهد با امام اسماعیل شفیعی سروستانی
تصویر جلد کتاب عالم ذرّ، میعادگاه عهد امام و عهد با امام

کتاب عالم ذرّ، میعادگاه عهد امام و عهد با امام

معرفی کتاب عالم ذرّ، میعادگاه عهد امام و عهد با امام

«عالم ذرّ، میعادگاهِ عهد امام و عهد با امام» نام اثری از اسماعیل شفیعی سروستانی است که به دنبال سخن‌رانی استاد درباره موضوع یاد شده در حوزه مهدویت در یکصدوسیزدهمین نشست از سلسله نشست‌های ماهنامه موعود نگارش یافته‌است. تنها خداوند می‌داند از ابتدای خلقت جنّ و انس و هبوط آدم (ع) بر فرش زمین تا به امروز، چه تعداد حوزۀ فرهنگی در گسترۀ زمین تولّد یافته، بارور شده و روی به انحطاط و اضمحلال گذاشته است تا به امروز که همۀ ساکنان زمین در سایۀ حوزۀ فرهنگی و تمدّنی غربی زیست می‌کنند و حتّی بسیاری، صدای زنگ مرگ و پایان تاریخ این حوزۀ سیصد، چهارصدساله را هم شنیده‌اند. آیا اگر اعلام شود، فرزندان، مولود عهد نوشته‌شده یا نوشته‌ناشدۀ پدران و مادران خودند، سخنی بیراه گفته‌ایم؟ چنان‌که در کتاب «سیر تحوّل تفکّر، فرهنگ و تمدّن» به تفصیل بیان داشته‌ام، صورت هر حوزۀ فرهنگی و تمدّنی ابتدا و به اجمال در خانۀ جان «متفکّران» (فیلسوفان، نظریّه‌پردازان) نقش بسته‌است و با طیّ مراحل و مدارجی در صورت یک حوزۀ فرهنگی، نمود پیدا کرده و با متأثّر ساختن جماعتی انسانی، در هیئت عناصر مادّی شکل‌یافته و در گسترۀ یک تمدّن نمایان می‌شود. به عبارت دیگر، هر حوزۀ فرهنگی، صورت غیرمادّی تمدّنی است که از آن به ثمر رسیده و در مقابل، تمدّن ایجاد شده نیز، صورت مادّی یافته و ما به ازای خارجی یک حوزۀ فرهنگی خاص است.
s.sharifi
۱۳۹۹/۰۱/۲۲

خوب و مفید و آموزنده.

baharighazal812@gmail.com
۱۴۰۰/۰۴/۱۹

عالیه حرف نداره بخدا، ازش استفاده کنید من هم استفاده کردم خیلی کتاب خوبیه

آیا بال زدن یک پروانه در «برزیل»، می‌تواند طوفانی در «تگزاس»، ایجاد کند؟ این نظریّه در فیزیک کوانتم به اثبات رسیده و در میان مناسبات انسانی نیز قابل تأمّل است. بدون تردید، در پیرامون خود مصادیق فراوانی می‌توان جست‌وجو کرد که نشان می‌دهد عملی انسانی و تغییری هرچند کوچک می‌تواند آثار هولناک و غیرمنتظره‌ای را در پی داشته باشد. در میان مناسبات و معاملات فردی و جمعی خودمان، این نظریّه را تجربه کرده‌ایم. چه بس که سخن‌چینی و نمّامی شخصی یا تهمتی و افترایی، سبب بروز دعوا میان خانواده‌ای شده و ضرب و جرح و قتلی را در پی داشته است. هر دو جنگ بزرگ جهانی اوّل و دوم، در پی به قتل رسیدن شخصی اتّفاق افتاده و در ادامه، سبب ویرانی و کشتار بی‌شمار در قارّۀ «اروپا» و «آسیا» شده است.
S
صیغۀ عقد و ازدواج، هر یک از زوجین را مسئول در مقابل خداوند، مردم و همسر می‌سازد؛ چنان‌که مرد را متکفّل امر نفقه و مهریّه و زن متکفّل امر تمکین و... می‌سازد و هر یک از طرفین، چنان‌که از ادای تکلیف خود، کوتاهی کنند، از نظر شرع و قوانین مصوّب شده در جامعۀ مدنی، محکوم و ضامن است. این‌همه ازآثار وضعی دنیوی صیغۀ عقد جاری شده است و در ادامه، آثار برزخی و قیامتی ماندگاری را نیز در پی دارد. امام حسن (ع) می‌فرمایند: «الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّی یعِدَ وَ مُسْتَرَقٌّ الْمَسْئُولُ حَتَّی ینْجِز؛ انسان تا وعده نداده، آزاد است؛ امّا وقتی وعده می‌دهد، زیر بار مسئولیت می‌رود و تا به وعده اش عمل نکند، رها نخواهد شد.»
S
عموم رساله‌های عملیّۀ مراجع عالی مقام، بابی در این‌باره دارند و البتّه عمل کردن به «عهد» نزد فقها، مانند «نذر» واجب است؛ به شرط آنکه «صیغۀ عهد» خوانده شده باشد. خواندن صیغه در عهد و نذر لازم آمده است و چنانچه صیغه خوانده نشود و فقط در ذهن تصوّر شود، عهد صحیح منعقد نشده است. البتّه این صیغه به هر زبانی غیر از عربی نیز قرائت می‌شود؛ مانند اینکه، مثلاً شخصی بگوید: با خداوند عهد کردم که چنین کنم؛ عاهدتُ الله ان افعل کذا او اترک کذا. در این صورت، چنان‌که شخصی به عهد و پیمان خود عمل نکند، باید کفّاره بدهد؛ یعنی به حکم فقها، شصت فقیر را سیر کند یا دو ماه روزه بگیرد یا یک بنده آزاد کند.
S
اعمال دنیوی شاهدان اخروی‌اند آیات و روایات بسیاری به ما رسیده که گواهی می‌دهد در صحنۀ فراخ قیامتی، شاهدان بسیاری حاضر شده و له یا علیه آدمی، گواهی می‌دهند. در حوزۀ قرآنی و عترت، از چند شاهد حاضر و گواهی‌دهنده در پای میزان، یاد شده است: - اوّلین شاهد خداوند متعال است؛ چنان‌که فرمود: «إِنَّ اللهَ عَلی کلِّ شَی‌ءٍ شَهید.» خداوندی که مراقب دائمی بندگان است (إِنَّ اللهَ کانَ عَلَیکمْ رَقیبا) و محیط بر همۀ اعمال و اقوال و افکار آفریده‌هایش است (کانَ اللهُ بِکلِّ شَی‌ءٍ مُحیطا) ضرورتاً در مقام شهید و شاهد، گواه دهندۀ صادقی برای آفریده‌هایش در وقت سنجش و ارزیابی اعمال نیز هست. - انبیای الهی دومین شاهدان عرصۀ قیامتند. خداوند تعالی خطاب به پیامبر گرامی‌اش، می‌فرماید: «جِئْنا بِک عَلی هؤُلاءِ شَهیداً؛ ما در قیامت، تو را در حالی که گواه آنانی، حاضر می‌کنیم.»
S
این امر خلاف گمان کسانی است که عهد و پیمان را تنها الفاظی بی‌معنا و فاقد حقیقتی در عالم خارجی می‌شناسند و از این رو، از آن مراقبت و حراست نمی‌کنند. به عبارت دیگر، هر قول و فعلی که منعقد شود، در سه ساحت «دنیوی»، «برزخی» و «قیامتی» ظهور یافته و ما به ازای خارجی پیدا می کند و اثرات وضعی خود را بر فاعل آشکار می‌کند، حتّی اگر فاعل دربارۀ آن آگاهی نداشته باشد. مگر جز این است که در عالم ظاهری و دنیایی، وقتی میان مردی و زنی صیغۀ عقد جاری می‌شود، بلافاصله در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، مسئولیت‌هایی را متوجّه هر یک از زوجین می‌سازد و از نظر حقوق فردی و اجتماعی، مجاز به شانه خالی کردن از آن نیستند؟
S
برای بدبختان، تسلیتی از این بالاتر نیست که بدبختی دیگر به جرگۀ آنها افزوده شود.
乙_みG
و چنانچه شیعیان ما -که خداوند توفیق طاعتشان دهاد- قلباً در وفای به عهدشان، مجتمع می‌شدند؛ سعادت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد؛ بلکه سعادت دیدار ما با شتاب بدیشان می‌رسید و اینها همه در پرتو شناخت کامل ما و صداقت محض نسبت به ما است. بنابراین، هیچ‌چیز ما را از ایشان، محبوس نمی‌دارد؛ جز اخباری که از ایشان به ما می‌رسد و ما را مکروه و ناراحت می‌سازد و از ایشان انتظار نداریم و تنها از خدا باید یاری خواست و او برای ما کافی و کارگزار و پشتیبانی نیکوست و صلوات و سلام خداوند بر آقا و سرورمان، بشیر و نذیر، محمّد و خاندان پاکش باد.»
마흐사
ما از لغزش‌هایی که از برخی شیعیان سرمی‌زند و از وقتی که بسیاری از آنان، میل به بعضی از کارهای ناشایسته‌می‌نمایند و پیمانی که از آنان برای توجّه به خداوند و دوری از زشتی‌ها گرفته شده و آن را پشت سر انداخته‌اند، اطّلاع داریم. گویا آنان نمی‌دانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم و اگر جز این بود، از هر سو گرفتاری به شما روی می‌آورد و دشمنانتان شما را از میان می‌بردند. تقوا پیشه سازید و به ما اعتماد کنید و چارۀ این فتنه و امتحان را که به شما روآورده، از ما بخواهید. امتحانی که هرکس مرگش رسیده باشد، در آن نابود می‌گردد و آن کس که به آرزوی خود رسیده باشد، از ورطۀ آن به سلامت می‌رود. آن فتنه و امتحان، علامت حرکت و امتیاز شما در برابر اطاعت و نافرمانی ماست. خداوند هم نور خود را کامل می‌گرداند؛ هرچند مشرکان نخواهند...»
마흐사
پس از آن معامله که خداوند با ابلیس کرد، عبرت گیرید. آن همه اعمال نیکویش را باطل گردانید و آن‌همه سعی و کوشش او را بی‌ثمر ساخت. ابلیس شش هزار سال خداوند را عبادت کرد، حال از سال‌های دنیا بود یا سال‌های آخرت، کسی نداند؛ ولی یک ساعت تکبّر ورزید.
마흐사
کسی که به ولیّ من اهانت کند، خود را برای محاربه با من آماده کرده است. بندۀ من نمی‌تواند به من تقرّب پیدا کند؛ مگر با انجام فرایضی که بر او واجب کرده ام. او به وسیلۀ نماز نافله هم می‌تواند به من تقرّب پیدا کند تا من او را بدارم. وقتی او را دوست داشتم، خودم گوش او می‌شوم که به وسیلۀ آن می‌شنود، چشم او می شوم که به وسیلۀ آن ببیند. زبان او می‌شوم که با آن سخن بگوید و دستش می‌شوم که با آن کار کند. این بنده وقتی مرا بخواند، به وی جواب می دهم و اگر از من چیزی خواست، به وی عطا می‌کنم. من در هیچ چیزی تردید نمی‌کنم؛ جز در مرگ بندۀ مؤمنم که او را سختی مرگ می‌ترساند و نمی‌خواهد بمیرد و من نمی‌خواهم او را ناراحت ببینم.»
حسین
از قول زراره، از امام صادق (ع) نقل شده است که وقتی از تفسیر آیۀ «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک» سؤال کرد، امام (ع) در پاسخ فرمودند: «ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِی قُلُوبِهِمْ وَ نَسُوا الْمَوْقِفَ سَیذْکرُونَهُ یوْماً مَا وَ لَوْ لَا ذَلِک لَمْ یدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لَا مَنْ رَازِقُه؛ معرفت در دل‌های آنان ثبت شد؛ ولی موقف خویش را در برابر پرودرگار فراموش کردند و روزی به خاطرشان خواهد آمد و اگر این نبود، که معرفت به طور فطری در قلب انسان‌ها ثبت شده، کسی نمی‌دانست خالق و رازق او کیست؟»
کاربر479065
صاحب «کفایة الأثر»، خرّاز رازی، به نقل از محمّدبن السیّد می‌گوید: در جریان گفت‌وگویی که با فاطمه (س) دربارۀ امامت علی (ع) داشتم: از ایشان پرسیدم: ای بانوی من! چرا او (علی) از گرفتن حقّش دست کشید؟ حضرت فرمودند: پیامبر خدا (ص) فرمودند: «مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکعْبَةِ إِذْ تُؤْتَی وَ لَا تَأْتِی أَوْ قَالَتْ مَثَلُ عَلِی» خداوند رحمت کند، آیت‌الله بهجت را که در توصیف حال و روز مردم در عصر غیبت فرموده بود: ما مثل طایفه و گروهی هستیم که رئیس خود را حبس نموده است و در بلایا، خود تصمیم جنگ یا صلح اتّخاذ می‌کند. خودمان کرده‌ایم و اجازه نمی‌دهیم بیاید قضایا را حل کند. ما با اینکه می‌دانیم اگر بیاید، می‌تواند مشکلات را حل کند، ولی باز او را محبوس کرده‌ایم.
마흐사
در ضمن توقیع دوم، امام به جناب شیخ مفید (ره) می‌نویسند: «فَلْیعْمَلْ کلُّ امْرِئٍ مِنْکمْ بِمَا یقْرُبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنَا وَ یتَجَنَّبُ مَا یدْنِیهِ مِنْ کرَاهَتِنَا وَ سَخَطِنَا فَإِنَّ أَمْرَنَا بَغْتَةٌ فُجَاءَةٌ حِینَ لَا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ وَ لَا ینْجِیهِ مِنْ عِقَابِنَا نَدَمٌ عَلَی حَوْبَة؛ ... هر مردی از شما، باید به آنچه که به وسیلۀ دوستی ما به آن تقرّب می‌جست، عمل کند و از آنچه، مقام او را پست می‌گرداند و خوشایند ما نیست، اجتناب نماید؛ زیرا خداوند به طور ناگهانی، انسان را برانگیخته می‌کند، آن هم در وقتی که توبه سودی به‌حال او ندارد و پشیمانی او را از کیفر ما نجات نمی‌دهد...»
마흐사
امام (ع)، «معرفت امام» و «صداقت محض» دربارۀ امام را مقدّمۀ لازم وفای به عهد، معرّفی کرده و از گناه، به عنوان مانعی بزرگ فراروی دیدار خود، یاد می‌کنند. امام (ع)، چونان اجداد بزرگوارشان، به ظهور ناگهانی اشاره کرده و هشدار می‌دهند تا شاید محبّان و شیعیان به خود آیند و راهی برای تقرّب به ساحت قدس مهدوی جست‌وجو کنند؛
마흐사
امام باقر (ع): فرمودند: «اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِم؛ بدانید همانا اجر انسان منتظر این امر، همچون اجر کسی است که روزه را به پا داشته است.» ٭امام صادق (ع) در روایتی دیگر فرمودند: «الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِی عَشَرَ الشَّاهِرُ سَیفَهُ بَینَ یدَیهِ کانَ کالشَّاهِرِ سَیفَهُ بَینَ یدَی رَسُولِ الله (ص) یذُبُ عَنْه؛ کسی که در انتظار امام دوازدهم (ص) ماست، همانند کسی است که در رکاب رسول خدا (ص) شمشیرش را برهنه کرده و از او دفاع می‌کند.»
마흐사
ازامام سجّاد (ع): نقل است که فرمودند: «انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَج؛ انتظار فرج، خود از بزرگترین گشایش‌هاست.» ٭امام سجّاد (ع): همچنین فرمودند: «انتظار فرج، از بزرگترین اعمال است.» ٭امام صادق (ع) هم فرمودند: «إِنَّ الْمَیتَ مِنْکمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بِسَیفِهِ فِی سَبِیلِ الله؛ کسی از شما که در [مسیر] این امر بمیرد، به منزلۀ کسی است که در راه خداوند با شمشیر جنگیده است.»
마흐사
٭رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: «أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَج؛ برترین جهاد امّت من، انتظار فرج است.» ٭امام علی (ع) نیز فرموده‌اند: «أَوَّلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْر؛ نخستین عبادت، انتظار فرج است به همراه شکیبایی.» ٭امام موسی کاظم (ع): می‌فرمایند: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظَارُ الْفَرَج؛ برترین عبادت‌ها بعد از معرفت، انتظار فرج است.»
마흐사
شخصی خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا (ص) من از نظر بدنی عاجزم که یاری شما نمایم و هیچ‌کاری نمی‌توانم در یاری شما انجام دهم؛ مگر اینکه برائت و بیزاری بجویم از دشمنان شما و بر آنها لعنت فرستم، پس حالم چگونه است؟ امام فرمودند: حدیث کرد مرا پدرم از پدرش، از جدّش، رسول خدا (ص) که فرمودند: هر که ضعیف باشد از یاری رسانی به ما اهل بیت (ع)، پس لعنت فرستد در خلوتگاه‌های خود بر دشمنان ما، خداوند صدای او را از تمامی سرزمین‌ها به عرش خود می‌رساند.»
마흐사
واژۀ امانت در «آیۀ ۷۲ سورۀ احزاب» با «عهد بندگی و پیمان الست» مرتبط است. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولا؛ همانا ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم. پس، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن هراسناک شدند؛ [ولی] انسان آن را برداشت. به راستی که او ستمگری نادان بود.»
کاربر479065
به راستی، خدا پیمان شیعیان ما را به ولایت ما گرفته است؛ در حالی که ذرّه بودند، در روزی که در آن روز، پیمان بر ذرّه‌ها گرفت برای اقرار به ربوبیت خود و به نبوت محمد (ص) و خدا امّت محمد (ص) را بر آن حضرت عرضه کرد در عالم طینت و آنان سایه‌ای بودند و آنها را از همان گِل آفرید که آدم (ع) را از آن آفرید و خدا ارواح شیعه‌های ما را دو هزار سال پیش از بدن‌های آنها آفرید و بر آن حضرت، عرضه کرد و رسول خدا (ص) را به آنها شناسانید و علی (ع) را به آنها شناسانید و ما هم آنها را از سیاق گفتار و گوشه و کنایۀ آن می‌شناسیم.»
کاربر479065

حجم

۱۲۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۲۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۷,۰۰۰
تومان