دانلود رایگان کتاب گرگ‌های سفید دیوید گمل ترجمه علی طالعی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب گرگ‌های سفید اثر دیوید  گمل

کتاب گرگ‌های سفید

نویسنده:دیوید گمل
امتیاز:
۳.۷از ۴۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گرگ‌های سفید

داستان تخیلی «گرگ‌های سفید» اثر دیوید گمل است.

«کافاس بازرگان با نزدیک شدن غریبه‌ای به قرارگاهش درجنگل‌های شمالی، ترسید. کافاس رد پاهایش را با دقت تا داخل گودالی دور از جاده پاک کرده و در آنجا مستقر شده بود، تا حتی نور آتش نیز دیده نشود. اگر چه جنگ‌های داخلی تمام شده بود. اما خسارت‌های هر دو طرف بسیار زیاد بود. تا حدی که تعداد کمی سرباز برای محافظت و نگهبانی از وایلدلند باقیمانده بود. جاییکه خائنین و فراری‌ها آن را غارت کرده بودند. بازرگان با دقت و طولانی به سفرش فکر کرد. اما تعدادی از همکارانش، از وارد شدن به سرزمین‌های «ناشان» ترسیده بودند. با اینکه وی در این سفر روی سود کردن از اجناسی مثل، ابریشم از «چیاتزه» و ادویه از «شراک و گوتیر» حساب کرده بود. ولی با تابش قرص ماه به درون گودال، تمام منافع‌اش را دور از دسترس دید. سوارکار از بین درختان بالای اردوگاه ظاهر شد و در سراشیبی شروع به پایین آمدن کرد...»

نظرات کاربران

mamannam
۱۳۹۸/۰۶/۲۹

سنگین و خشن و عالی...

sharareh.ch
۱۳۹۷/۱۲/۱۹

سیر داستانیش خوب بود ولی علم بعضی افراد واسه زمان حال بود نه باستان

saba
۱۴۰۰/۱۲/۱۸

کتاب قشنگیه راجب زندگی یک جنگجو که به بی رحمی معروفه ولی با اینکه همه کارهای بیرحمانه رو انجام داده اونقدارا هم فرد بدی نیست ، من بیشتر از شخصیت و طرز فکر شخصیتای داستان خوشم اومد تا خود داستان

sin.jim
۱۴۰۰/۰۸/۱۰

کمی پیچیده بود برای من به خاطرشباهت اسم انسان ها و مکان ها

کاربر ۱۵۱۵۳۹۷
۱۴۰۰/۰۸/۰۶

امتزاجی از خشونت ، امید، ترس، لطافت و احساس های متضاد بسیار ، داستانی جذاب .

پژواک مرگ
۱۳۹۹/۱۱/۱۷

پایانش عالی بود نسبت به داستان های دیگه که یه پایان حسرت انگیز دارن

هلن
۱۴۰۱/۰۷/۰۸

ما آدما را قضاوت نمی‌کنیم اگه میکردیم تو الان اینجا نبودی به امید روزی که هیچوقت هیچ کس قضاوت نشه این کتاب فوق العاده است 🧸 ✨

امیرحسین جعفری
۱۴۰۰/۱۰/۲۷

عالیه من که جذبش شدم فوق‌العاده بود

کاربر 4351298
۱۴۰۱/۰۲/۱۶

خوبه قشنگه

Abtin Irani
۱۴۰۱/۰۹/۰۱

داستان خوبیه از نوع فانتزی کسانی که این نوع داستان می خونن جالبه از سری کتابهای درنای هست

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۳)
آدمیزاد شکارچیه، قاتله... ما شهرهای بزرگ می‌سازیم. ولی هنوز مثل گرگ زندگی می‌کنیم. قویترین برضعیفترین حکومت می‌کنه. ممکنه رهبرانمون رو شاه یا ژنرال صدا کنیم. اما نتیجه یکسانه. ما گروه گرگ‌ها رو می‌سازیم وچیزی که همیشه بوده؛ وجود یه گله شکار و کشتاره. پس جنگ، کاری غیر قابل اجتنابه.»
arash
این کاریه که جنگجوها می‌کنند. می‌جنگند. می‌کُشند. میمیرن.
یاسمن
شما انسان‌ها منو سرگرم می‌کنید. وقتی یه نفر بد باشه، شما دیو خطابش می‌کنید. تو می‌گی اون هیولاست. نه اُلک، اون فقط یه مرده که غرق در ذات بدش شده. همه شما گنجایش بد و خوب بودن رو دارید. بیشتر بستگی داره به محرکی که به کار برده می‌شه. سربازایی که تو اونا رو در پِراپولیس فرماندهی کردی، انسان‌های دیگر رو کشتند، تجاوز کردند، نقص عضو کردند و حتی نابود کردند. بعدش به خونه‌هاشو پیش همسرها و معشوقه‌هاشون برگشتند و بچه‌هاشون بزرگ کردند و یا با عشق زندگی کردند. پس در کل همه شما هیولا هستید اُلک. به صورت عظیمی پیچیده و به طور خارق‌العاده‌ای دیوانه هستید. تو به فرزندانت یاد خواهی داد که دروغ کار بدیه. اما زندگی خودتون با دروغ‌های کوچیک اداره می‌شه. دهقان به اربابش نمی‌گه که واقعاً چی درباره اون فکر می‌کنه.
یاسمن
«از زل زدن بهش دست بردار.» «خیلی خوشتیپه»
Amir
«زمان یک رودخانه بی‌پایان ظالم است.»
psod
کلمات می‌تونند از چاقو تیزتر باشن و زخم‌هاش گاهی اوقات هرگز مداوا نمی‌شن.»
کاربر ۴۴۱۵۳۰۴
«اونا صدمه‌ای بهمون نزدند. بعیده بزنند.» دیاگراس گفت: «تا الان. اینا حیوون هستند، دراس. روح ندارن.» دراس گفت: «من هیچ وقت اهل بحث نبودم. برای همین باهات بحث نمی‌کنم.» دیاگراس با اصرار گفت: «همین کارو بکن لطفاً! می‌خوام خیالم راحت بشه.» اسکیلگانون گفت: «برای یه بحث، سوالتِ خیلی پیچیده هستش. اگه آدم‌ها روح داشته باشن، پس آیرونماسک هم داره. اون زندگیش رو با عذاب دادن و آسیب‌زدن به مردم بی‌گناه گذرونده. من یه دوستی داشتم که یه سگ داشت. وقتی خونش آتیش گرفت، سگ از پله‌ها دوید بالا و از بین دود و آتیش رد شد و دوستم و خانواده‌اش رو از خواب بیدار کرد. همشون تونستن فرار کنند. درِ پایین خونه باز بود. سگ می‌تونست فرار کنه و خودشو نجات بده. اما اینکارو نکرد. پس اگه سگی که بدون روحه، قهرمان و عاری از خودخواهیه و آیرونماسک که روح داره اما شرور و فاسده، پس فایده‌اش چیه؟» دراس خندید و گفت: «خوشم اومد. به نظر من بهشت جای بهتری بود اگه فقط سگ‌ها توش اقامت داشتن.»
یاسمن
«تو ترسیدی؟» «نه خوبم.» «ترسیدن که جرم نیست رابالین. منم ترسیدم. دیاگراس ترسیده. هر شخصِ عاقلی باید بترسه. ترس ضرورته. ما رو زنده نگه می‌داره و هشدار می‌ده که از خطر دوری کنیم. بزرگترین غریزه که داریم، حفاظت از خودمونه. هر ذره این غریزه داره بهمون میگه اگه فرار کنیم، واسمون بهتره.»
یاسمن
«درخت دانش، میوه تکبر و خودبینی می‌دهد.»
Ayda
کی به مردِ خوشتیپ با چشمان آبی و کبود رنگ شک می‌کرد؟ او متوجه شد که مردم، افراد شرور را با چهره‌ای زشت تصور می‌کردند.
یاسمن

حجم

۴۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۴۲ صفحه

حجم

۴۶۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۴۲ صفحه

قیمت:
رایگان