دانلود و خرید کتاب نوجوان پنجاه‌ساله گروه نویسندگان
تصویر جلد کتاب نوجوان پنجاه‌ساله

کتاب نوجوان پنجاه‌ساله

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۹از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نوجوان پنجاه‌ساله

«نوجوان پنجاه‌ساله» کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، زندگی‌نامه و خاطرات شهید حمید هاشمی است. حمید هاشمی، در پانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۴۵ در شهر همدان در خانواده‌ای مستضعف و در عین حال مستغنی از معنویت و روحانی‌زاده به دنیا آمد. پس از پایان دبیرستانش در سال ۱۳۶۳، در تابستان همان سال عازم جبهه شد و مدت چند ماه در جزیره‌ی مجنون بود و در آنجا رشادت‌های فراوان از خود نشان داد. او بعد از چند ماه فعالیت پرشور در جبهه، در ادامه‌ی عملیات والفجر ۸ (فاو) در شب بیست و نهم بهمن‌ماه ۱۳۶۴ با شرکت در یک رزم شجاعانه، شربت شهادت نوشید.حمید مدت ده سال بدون مزار بود تا اینکه در خردادماه ۱۳۷۴ پیکر مطهرش در منطقه شناسایی و در مردادماه همان سال، پس از یک تشییع باشکوه، بعد از نماز جمعه در گلزار شهدای باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد. بخشی از کتاب را می‌خوانید: حمید بچه‌ی پر جنب و جوشی بود و خیلی شوخ‌طبع. این‌ها گیرایی‌اش را چند برابر می‌کرد. حمید کسی نبود که فقط دعا و نماز بخواند و به خاطر دعا و نماز شوخی نکند، اکثر وقت‌ها شوخی می‌کرد و خیلی بچه‌ی شلوغی بود. اعتقاد داشت که شوخی به جای خود و عبادت به جای خود، وقتی نماز می‌خواند و دعا می‌کرد، در حال خودش نبود و وقتی که شوخی می‌کرد، باز هم در حال خودش نبود! بعد از دعای کمیل، که حسابی با خدا خلوت کرده بود، شیطنت‌ها شروع می‌شد. حمید بچه‌ها را جمع می‌کرد، حمیدی که در دعای کمیل از هوش می‌رفت، در شوخی‌ها امانمان نمی‌داد. با لیوان و پارچ آب و سطل و... همدیگر را خیس می‌کردیم. از این‌طرف حیاط به آن‌طرف دنبال هم می‌دویدیم و در راهرو و حیاط مدرسه همدیگر را خیس می‌کردیم و به شوخی همدیگر را می‌زدیم. یک بار از مدرسه‌ای دیگر، دعوت کرده بودیم برای دعای کمیل بیایند دبیرستان امام خمینی (ره) و استقبال خوبی هم انجام دادیم. دعا که شروع شد بچه‌ها گریه می‌کردند و ضجه می‌زدند. بعد از اینکه دعای کمیل تمام شد، بچه‌ها نیم ساعت بعد شروع کردند به شوخی کردن و...
S
۱۳۹۶/۰۹/۰۹

شهید حمید هاشمی 9 ساله بوده که پدر را از دست داده از وی یادداشت هایی باقی مانده که زندگینامه اش را هرچند ناتمام نگاشته وی از همان دوران راهنمایی هم فردی انقلابی بوده وقتی معلم بی حجابی وارد کلاس

- بیشتر
Aysan
۱۳۹۷/۰۱/۳۱

بچه ها دیگر غواصی را یاد گرفته بودند،یک روز حمید رفت بالای سکو،می خواست بپرد توی آب و غسل بکند.آن قدر آنجا پشه داشت که به شوخی گفت:نیت می کنم غسل پشه،می خواد بشه می خواد نشه.. همه خندیدیم و حمید

- بیشتر
reihaneh1991
۱۳۹۶/۱۰/۲۱

اللهم الرزقنا توفیق الشهاده

ش ع ب
۱۳۹۹/۰۲/۲۵

بسم رب الشهداءوالصدیقین راست گفتی برادر ابرقدرت خداست نه آمریکا و نه شرق وغرب...ابرقدرت خداست...ابرقدرت خون شما شهیدان است...که عاقبت همه ی قدرت های پوشالی را در کاخ ظلمشان غرق میکند.‌..

homa51
۱۳۹۸/۱۱/۰۴

این کتاب هم مانند سایر کتابهای مشابه شامل توصیف خصائل و فضائل این شهید بزرگوار بود و شخصیت ایشان را همراه با جزئیات بر بستر اتفاقاتی در طی‌عمر مفید وبا برکتش‌توضیح میداد و خواننده کتاب را با زوایای وجودی این

- بیشتر
بنده خدا
۱۳۹۹/۰۷/۱۸

این کتاب را جوانان و نوجوانان توصیه کنیم که آنها را حداقل ۳۰ سال بزرگ‌تر می‌کند

تنها
۱۳۹۹/۰۱/۱۴

آمریکا کیست ؟ شوروی کیست؟ ابرقدرت خداست شهید حمید هاشمی مثل تمام شهدا میتواند الگوی خوبی برای نسل جدید و بخصوص نوجوانان و جوانان باشد

乙_みG
۱۴۰۰/۱۲/۲۵

چقد اسم کتاب خوب و بجا انتخاب شده ! واقعا ایشون بزرگتر از سنشون بودن! چقد الگوی خوبی هستن برای عزت نفس و ارتباطات قوی و درعین حال مومن بودن! کارای بزرگی میکردن، خیلی خوشم اومد از کتاب و از شهید🥰

به خاطر فاطمه زهرا حجاب را رعایت کنید
۱۳۹۹/۰۹/۱۳

با قرآن باشید تا قرآن در قیامت با شما باشد

صلوات
۱۳۹۹/۰۸/۲۲

شهید حمید هاشمی؛ از شهدای برجسته‌ی استان همدان هستند که با خوندن این کتاب با بخشی از خصوصیات اخلاقی و رفتاری این شهید بزرگوار؛ در قالب خاطرات نقل شده از دوستان؛همرزمان و بستگان شهید آشنا میشین. التماس دعا ُ

آمریکا کیست؟ اسرائیل کیست؟ ابرقدرت‌ها کیستند؟ ابرقدرت فقط خداست!
Aysan
شب‌های جمعه قبل از اینکه دعای کمیل را شروع کند عبارت: یا دائِمَ الفَضلِ عَلَی البَرِیهًِْ یا باسِطَ الیدَین بِالعَطِیهًِْ یا صاحِبَ المَواهِبِ السَّنِیهًْ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍوآلِهِ خَیرِ الوَری سَجِیهًْ وَاغفِرلَنا یا ذَالعُلی فی هذِه العَشِیهًِْ را سه بار می‌خواند.
S
به قول دوستی: خداوند پدر سختی‌ها و مصیبت‌ها را بیامرزد که باعث می‌شوند افراد پست و حقیر محو شوند و انسان‌های بزرگ و آزاده صیقل بخورند و درخشنده شوند.
Aysan
اولین بار به حوزه‌ی بسیج دانش‌آموزی شهید حمید هاشمی رفتم، سخن زیبای تو را دیدم که گفته بودی: آمریکا کیست؟ اسرائیل کیست؟ ابرقدرت‌ها کیستند؟ ابرقدرت فقط خداست!
S
حمید کسی نبود که فقط دعا و نماز بخواند و به خاطر دعا و نماز شوخی نکند، اکثر وقت‌ها شوخی می‌کرد و خیلی بچه‌ی شلوغی بود. اعتقاد داشت که شوخی به جای خود و عبادت به جای خود، وقتی نماز می‌خواند و دعا می‌کرد، در حال خودش نبود و وقتی که شوخی می‌کرد، باز هم در حال خودش نبود!
Aysan
حمید عزیز، سی سال از رفتنت و بیست سال از به خاک سپردنت گذشت. در این سی سال، ما حسرت‌ها خورده‌ایم و بر سر مزارت، بارها و بارها گریسته‌ایم. حمید از جان عزیزتر، می‌دانم الان در کسوت یک جوان رعنا در آسمان هستی. فرشته‌ها تو را خوب می‌شناسند. می‌دانند باید به تو غبطه بخورند. آخر تو نامدار آسمان هستی. تو فریب تجملات ناچیز زمین را نخوردی و اگر الان اینجا بودی، دست روی دست نمی‌گذاشتی تا حرف رهبر روی زمین بماند و افراد نالایق، در بین مسئولان دلسوز، مردم را به انقلاب بدبین کنند.
S
ابرقدرت فقط خداست! خداست و خداست ... ابرقدرت دین خدا، اسلام است. ابرقدرت کتاب خدا است، ابرقدرت وارثان پاک خدا و امت اسلام است. (صدای تکبیر جمعیت طنین‌انداز شد، الله‌اکبر الله‌اکبر...).
Husain Gh
همیشه می‌گفت: در جمهوری اسلامی آدم عبوس و خشک مذهبی به درد نمی‌خورد، باید آدم بگوید و بخندد و به وقتش به کارش هم برسد.
乙_みG
آمریکا کیست؟ اسرائیل کیست؟ ابرقدرت‌ها کیستند؟ ابرقدرت فقط خداست!
•° زهــــرا °•
من رفتم حلالم کن ...
Aysan
یکی از ویژگی‌هایش، قدرت تشکیلاتی بود. بچه‌های دبیرستان را در قالب چندین گروه هشت‌نفره سازماندهی کرده بود. جداجدا برای هر گروه جلسه می‌گذاشت و در زمینه‌های مختلف با بچه‌ها صحبت می‌کرد. یادم هست حرف‌هایی می‌زد که حتی در ذهن ما نمی‌گنجید. ما بعدها حتی از مسئولان فرهنگی کشور کمتر شبیه آن را شنیدیم. حمید می‌گفت ما باید برای بیست یا سی سال آینده‌ی کشور برنامه‌ریزی کنیم. باید برای جوانان بیست سال آینده برنامه داشته باشیم تا مورد تهاجم فرهنگی دشمن قرار نگیرند. این حرف حمید تیتر جلسات بود. می‌گفت الان مردم ما شور انقلابی دارند و اوایل انقلاب است، از طرفی جنگ شروع شده. در این بُرهه از زمان، کسی به فکر جوانان نیست.
S
خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند راه و رسم شهادت کورشدنی نیست. و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دل‌سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. امام‌خمینی (ره)
S
آمریکا کیست؟ اسرائیل کیست؟ ابرقدرت‌ها کیستند؟ ابرقدرت فقط خداست!
صلوات
حمید اکثراً با بچه‌هایی که وضع مناسبی نداشتند رفاقت و رفت آمد می‌کرد. با آن‌ها می‌گفت و می‌خندید. یکی از بچه‌ها به حمید گفت: یک نوار خریدم، بیا گوش کنیم. با اینکه حمید از نوار خوشش نمی‌آمد ولی گوش داد، چون هدفی را دنبال می‌کرد. بعد از گوش دادن نوار به او گفت: حالا من یه چیزی بگذارم تا گوش بدهیم. حمید چیزهایی را در اختیار آن‌ها می‌گذاشت که متحول می‌شدند. بحث‌های معنوی را به خوبی مطرح می‌کرد و بچه‌ها مسجدی می‌شدند. حرف‌هایی که می‌زد فراتر از حرف یک دانش‌آموز بود.
S
اگر همچنان زمینی بودی الان پنجاه سال سن داشتی و موهایت جوگندمی شده بود. شاید مثل بعضی از هم‌رزم‌هایت غرق زندگی شده بودی، قسط خانه و ماشین و ازدواج فرزندات و... شاید جانباز بودی. مدام یک ویلچر را با خودت یدک می‌کشیدی و خسته از نگاه‌های سنگین، آرام در خیابانی که پله ندارد صندلی چرخدارت را می‌راندی، بعد خسته و غمگین برمی‌گشتی خانه. آخر الان همه مثل عروسک می‌آیند بیرون و چشم‌های تو، توان دیدن ناپاکی را ندارد. شاید هم نه، مثل آن موقع، شور و حرارت داشتی و جلوی جمعیت چند هزار نفری سخنرانی می‌کردی و فرزندان خمینی (ره) را به یاری می‌طلبیدی و باز هم خون‌نامه می‌نوشتی و امضا می‌گرفتی...
S
یکی از کارهای به ظاهر عجیب حمید این بود که می‌رفت چند نفر را، که از خودش چندین سال بزرگ‌تر بودند، می‌آورد و در انجمن اسلامی دبیرستان عضو می‌کرد! می‌رفت یک آدم چهل‌ساله را از اداره‌ی آموزش و پرورش، یا بهداشت و درمان می‌آورد و می‌گفت: این شخص تجربه‌ی خوبی در کارهای فرهنگی یا مذهبی دارد و به درد انجمن می‌خورد. این ویژگی‌ها بود که از او یک مدیر موفق ساخته بود.
S
اما حمید جان، می‌دانی که چه موقع برای اولین بار اسم تو را شنیدم؟ سال دوم دبیرستان که مسئول بسیج شده بودم، یک معلم پرورشی داشتیم که همیشه می‌گفت: من با حمید هاشمی زندگی کرده‌ام، برای ما از تو می‌گفت و ما را عاشق تو نمود. او می‌گفت که چگونه عاشقانه زندگی کردی و عاشقانه به سوی خدا پر کشیدی. آنجا بود که برای اولین بار نام زیبای تو را شنیدم. وقتی برای اولین بار به حوزه‌ی بسیج دانش‌آموزی شهید حمید هاشمی رفتم، سخن زیبای تو را دیدم که گفته بودی: آمریکا کیست؟ اسرائیل کیست؟ ابرقدرت‌ها کیستند؟ ابرقدرت فقط خداست!
S
جمعی از دوستان شهید بهترین خصوصیت اخلاقی حمید که من همه جا گفته‌ام «صداقت» او بود. او نمونه‌ای بارز بود از صادقون که در قرآن کریم در موارد گوناگونی از آن‌ها یاد می‌شود. هر چه می‌گفت عمل می‌کرد، قبل از اینکه به کسی چیزی بگوید، ابتدا خود عمل می‌کرد، در قسمتی از نوشته‌هایش چنین آورده: «آنچه را می‌خواهیم به دیگران بیاموزیم، قبلاً خود بیاموزیم و در خود بگنجانیم تا دیگران از ما درس بگیرند که هر فرد از ما الگوی جامعه‌مان نیز هست.»
S
یک روز پیرمرد فقیری از دنیا رفته بود. او هیچ کسی را در دنیا نداشت. حمید وقتی از این قضیه با خبر می‌شود، خودش دنبال کارها می‌رود و از جاهایی پول جمع‌آوری می‌کند و پیرمرد را می‌برد باغ بهشت و قبری برایش می‌خرد. بعد همه‌ی مراسم کفن و دفن و نماز میت و ... را انجام می‌دهد. حتی غسلش را هم خودش انجام می‌دهد و دفنش می‌کند. حمید اهل این‌طور کارها بود که هیچ کدام از ما هیچ رغبتی به این کارها نداشتیم.
Aysan
از چشمان حمید سه چیز به خوبی مشهود بود: یکی همین مهربانی اوست. در قسمتی از نوشته‌هایش آورده: «با همه‌ی افراد مهربان و دوست باشیم و با محبت برخورد کنیم؛ چه در محیط خانواده و چه در محیط تحصیل و کار».
乙_みG

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان