
کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمدامین
معرفی کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمدامین
کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمد امین نوشته صدیقه بهمنپور، اثری است که توسط نشر سنجاق منتشر شده است. این کتاب شامل دو نمایشنامه با محوریت وقایع مهم و تاثیرگذار صدر اسلام است که هر دو با زبانی ساده و صحنهآرایی کمهزینه، برای اجرا در محیطهای مختلف مناسباند. نمایشنامه اول با عنوان تولد یک مادر به روایت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) میپردازد و نمایشنامه دوم با عنوان پیام محمد امین، داستان مبعث پیامبر اسلام و تاثیر پیام او بر یک خانواده بتپرست را از زاویهای انسانی و خانوادگی بازگو میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمدامین
کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمد امین اثری از صدیقه بهمنپور است که دو نمایشنامه با موضوعات مذهبی و تاریخی را در خود جای داده است. ساختار هر دو نمایشنامه به گونهای طراحی شده که با کمترین امکانات صحنهای و دکور قابل اجرا باشند و تمرکز اصلی بر دیالوگها و روابط میان شخصیتها قرار دارد. در نمایشنامه اول، داستان تولد حضرت فاطمه زهرا (س) از زاویه دید خدیجه روایت میشود و حضور شخصیتهای زن برجسته تاریخ ادیان، مانند ساره، یوکابد، آسیه و مریم، به شکل نمادین و حمایتی در کنار خدیجه، فضای نمایش را معنوی و همدلانه میکند. نمایشنامه دوم، پیام محمد امین، به سراغ یک خانواده بتپرست در آستانه بعثت پیامبر اسلام میرود و کشمکشهای درونی و اجتماعی اعضای این خانواده را در مواجهه با پیام جدید و تغییر باورها به تصویر میکشد. هر دو نمایشنامه با بهرهگیری از عناصر طنز، احساسات انسانی و روایتهای آشنا، تلاش کردهاند مفاهیم دینی و اخلاقی را در قالبی نمایشی و قابل لمس ارائه دهند.
خلاصه کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمدامین
نمایشنامه اول، تولد یک مادر، با تمرکز بر لحظات دشوار و تنهایی خدیجه در آستانه تولد حضرت فاطمه زهرا (س) آغاز میشود. خدیجه که از سوی زنان قریش طرد شده، در اوج درد و نگرانی، با حضور معنوی زنان بزرگ تاریخ ادیان روبهرو میشود. ساره، یوکابد، آسیه و مریم هر یک با روایت بخشی از زندگی و مادر شدن خود، به خدیجه آرامش و امید میبخشند. این گفتوگوها نهتنها به اشتراکگذاری تجربههای مادرانه میانجامد، بلکه پیوندی میان زنان پیامبران و نقش آنان در تاریخ ادیان برقرار میکند. در نهایت، تولد فاطمه با فضایی سرشار از نور و معنویت به تصویر کشیده میشود و خدیجه با حمایت این زنان، دخترش را در آغوش میگیرد. نمایشنامه دوم، پیام محمد امین، داستان خانوادهای بتپرست را روایت میکند که با تولد دختری روبهرو شدهاند. پدر خانواده، حبیب، میان فشار سنتهای غلط و احساس پدری گرفتار است. مادر و همسرش، ماریه، با تردیدها و امیدهای خود، به دنبال راهی برای نجات دخترشان از سرنوشت تلخ زندهبهگور شدن هستند. ورود شخصیتهایی مانند عمار و مادر حبیب، زمینه آشنایی خانواده با پیام اسلام و آموزههای محمد امین را فراهم میکند. دیالوگها و تلاوت آیات قرآن، تغییر تدریجی باورهای خانواده را نشان میدهد و در نهایت، تصمیم به پذیرش اسلام و حفظ دختر، نقطه عطف داستان میشود. این نمایشنامه با تاکید بر ارزش زن، نقد رسوم نادرست و قدرت تحول پیام الهی، پایان مییابد.
چرا باید کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمدامین را بخوانیم؟
این کتاب با روایت دو داستان نمایشی، فرصتی برای بازاندیشی در مفاهیم مادرانه، ایمان، تحول اجتماعی و ارزشهای انسانی فراهم میکند. سادگی اجرا و دیالوگهای صمیمی، آن را برای گروههای نمایشی و علاقهمندان به تئاتر مذهبی و خانوادگی مناسب ساخته است. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند نقش زنان در تاریخ ادیان، نقد رسوم نادرست و اهمیت انتخاب آگاهانه، از ویژگیهای شاخص این اثر است. خواندن این کتاب میتواند الهامبخش گفتوگو درباره هویت، باور و تغییر باشد و مخاطب را به تأمل درباره جایگاه زن و خانواده در جامعه دعوت کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان نمایشنامههای مذهبی، گروههای تئاتر دانشآموزی و دانشجویی، مربیان فرهنگی، و کسانی که دغدغه هویت دینی، نقش زن در تاریخ و نقد رسوم اجتماعی را دارند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب نمایشنامه تولد یک مادر/ پیام محمدامین
«خدیجه: خدایا!... خدایا! کمکم کن... هیچ کس از زنان قریش حاضر نیست به کمکم بیاید... خدایا! من چطور این نوزاد را به تنهایی به دنیا بیاورم؟ خدیجه کمی از درد به خود میپیچد و میگرید تا اینکه صدای فاطمه به گوش میرسد و خدیجه با مهر دست بر شکمش میگذارد و آنرا نوازش میکند. صدای فاطمه: مادر! نترس... غمگین نباش مادر!... خداوند شما را یاری میکند... خدیجه: عزیز دلم... مونس بیکسیهای مادر!... (نالهای میکند) اینقدر دست و پا نزن که بیایی! حالا که پدرت، رسول الله نیست و من تنها هستم، میخواهی بیایی چه کار؟ صدای فاطمه: تنها نیستی مادر! خدیجه: چطور تنها نیستم؟... چون همسر پیامبر خدا هستم، همهٔ زنان قبیلهام به من پشت کرده اند... صمیمی ترین دوستان و اقوامم بعد از اینکه به بتهایشان پشت کردم و مسلمان شدم ترکم کردند... دیگر هیچ کس به کمکم نمیآید... کاش پدرت حالا اینجا بود... دنیا را برای آمدنت ستاره باران میکرد. صدای فاطمه: از پدرم بگو مادر!.. از رسول الله... در آسمانها همه از او حرف میزنند..."
حجم
۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۸ صفحه
حجم
۲۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۸ صفحه
