معرفی کتاب دو نیمه جان
کتاب دو نیمه جان نوشتهی شادی نوری اثری است که در قالب یادداشتها و خاطرات شخصی، به روایت تجربههای عمیق و تکاندهندهی نویسنده از فقدان و تولد میپردازد. این کتاب در دو فصل تنظیم شده و هر فصل با نگاهی صمیمی و بیواسطه، بخشهایی از زندگی نویسنده را بازگو میکند؛ از سوگ و دلتنگی برای پسر از دسترفتهاش تا امید و شادیِ تولد دخترش. دو نیمهی جان با زبانی ساده و صادقانه، احساسات متناقض و پیچیدهی یک مادر را در مواجهه با مرگ و زندگی، غم و شادی، ویرانی و بازسازی به تصویر میکشد. نشر سنجاق بهصورت الکترونیکی این کتاب را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دو نیمه جان
دو نیمهی جان اثری است که در دستهی خاطرات و یادداشتهای شخصی قرار میگیرد و با رویکردی صمیمی، تجربهی زیستهی نویسنده را از دستدادن فرزند و سپس تولد فرزندی دیگر روایت میکند. شادی نوری در دو نیمهی جان، با تکیهبر جزئیات روزمره و احساسات عریان، دو قطب متضاد زندگی خود را به تصویر کشیده است: نیمهای که با رفتن پسرش آریان خاموش شده و نیمهای که با آمدن دخترش آریناز دوباره روشن میشود.
دو نیمهی جان مبتنی بر یادداشتهایی است که هرکدام به یک برش زمانی یا احساسی خاص اختصاص دارند؛ از لحظات سوگواری و بیقراری تا امید و بازسازی پس از تولد فرزند جدید. نویسنده در این مسیر، نهتنها به تجربهی شخصی خود، بلکه به دغدغههای مشترک بسیاری از والدین که با فقدان و تولد روبهرو میشوند، پرداخته است. دو نیمهی جان اثری است که مرز میان غم و شادی، ویرانی و امید را با نگاهی انسانی و ملموس بررسی میکند و در عین حال، به تأمل دربارهی معنای زندگی، عشق و پیوندهای خانوادگی دعوت میکند.
خلاصه کتاب دو نیمه جان
دو نیمهی جان در قالب یادداشتها و خاطرات شخصی، دغدغهها و پیامهای اصلی خود را حول محور فقدان، سوگواری، امید و بازسازی زندگی پس از یک بحران عمیق بیان میکند. شادی نوری در فصل اول، با روایت فقدان پسرش آریان، به لایههای مختلف سوگ، بیقراری، خشم، انکار و پذیرش میپردازد. او از روزهای سخت پس از این اتفاق، احساسات متناقض، تلاش برای کنارآمدن با غم، و تجربهی بیحوصلگی و افسردگی مینویسد. نویسنده با جزئیات، لحظات روزمرهای را توصیف کرده است که در آنها غم و شادی، امید و ناامیدی، دستوپنجه نرم میکنند؛ از ناتوانی در دیدن عکس فرزند از دسترفته تا تلاش برای یافتن معنای دوباره در زندگی. در فصل دوم، با تولد آریناز، دختر نویسنده، روایت به سمت بازسازی و امید حرکت میکند. شادی نوری لحظات تولد، اولین نگاهها، لمسها و تجربههای مادرانهی تازه را با دقت و احساس شرح داده است. او از تأثیر حضور آریناز بر روحیهی خود، بازگشت تدریجی امید و شادی، و شکلگیری دوبارهی پیوندهای خانوادگی سخن میگوید. در این فصل، نویسنده به نقش آریناز بهعنوان پلی میان گذشتهی تلخ و آیندهی روشن اشاره کرده و از امیدی مینویسد که با هر لبخند و نگاه دخترش در دلش زنده میشود. کتاب با نامهای به آریناز و تأملاتی دربارهی آیندهی او و معنای مادر بودن به پایان میرسد. پیام اصلی کتاب، امکان یافتن نور و امید حتی در تاریکترین لحظات زندگی و ارزش پیوندهای انسانی است.
چرا باید کتاب دو نیمه جان را بخوانیم؟
دو نیمهی جان با روایت صادقانه و بیپردهی تجربهی سوگ و بازسازی، فرصتی برای همدلی و شناخت عمیقتر احساسات انسانی فراهم میکند. این کتاب با یادداشتهایی کوتاه و متنوع، بهدور از شعارزدگی، به لایههای پنهان غم و شادی میپردازد و نشان میدهد که چگونه میتوان در دل بحران، معنای تازهای برای زندگی یافت. ویژگی شاخص این اثر، صداقت و شجاعت نویسنده در بیان احساسات متناقض و تجربههای شخصی است؛ از لحظات فروپاشی تا بازسازی تدریجی امید. خواندن این کتاب میتواند برای کسانی که با فقدان، سوگ یا بحرانهای عاطفی روبهرو هستند، الهامبخش باشد و راهی برای پذیرش و عبور از دردها نشان دهد. همچنین، این اثر به مخاطب یادآوری میکند که حتی در شرایط دشوار، امکان بازسازی و یافتن شادی وجود دارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که با سوگ، فقدان یا بحرانهای عاطفی دستوپنجه نرم میکنند، والدینی که تجربهی از دستدادن یا تولد فرزند را داشتهاند، و افرادی که به دنبال درک عمیقتر احساسات انسانی و معنای زندگی در مواجهه با تغییرات بزرگ هستند.
قسمتی از کتاب دو نیمه جان
نوشتن در مورد آریانم، جان جانانم، بسیار برایم دردناک است البته سکوت هم عذابی دیگر است، من بین بودن و نبودن پرسه می زنم، درسـت است که همیشه خودم را انسانی منطقی می دانم و احساسات را کمتر به نمایش می گذارم، اما ازمن بپذیرید که نپذیرم این فراق تلخ را، خوب می دانم فرزند اکنونم یک غنیمت به تمام معنی است، آنهم در چنین شرایط بحران زده ای، خودم واقفم خانه ام خیلی بی فرزند نماند، این را هم می دانم زیاد طول نکشید و دوباره نقش مادری ام را بدست آوردم، قصه ی من عجیب است دسته گلی رفت و دسته گلی آمد...
و قدردان آمدن دخترم هستم، درست است این آمدن یک شادي به تمام معنی است، یک خنده ی از ته دل، رهایی از کانون غم زده ویخ زده و خلاص شدن از آوار سختی ومشقت، اما آن سمت ماجرا همچنان فراقی و اشکی وغمی با تمام قوا خودنمایی می کند، «یک جانوشـته بودم من را دریابید من از مرگ برگشـته ام نه که مرگ بد باشد نه، من را تا دنیای دیگر بردند اما درش رابرویم بستند ومن را دلشکسته بازگرداندند». حکمت وقسمت را نه قبول دارم نه پذیرفتنش بر فرض محال هم مرهمی خواهد شد براین آتش درون. آرینازم وجودش و بودنش آب روی آتش اســت اما من همچنان نیمی از وجودم پیش فرزند دیگرم هست.»
حجم
۳۶۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۳۶۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
