
کتاب ناردون
معرفی کتاب ناردون
کتاب ناردون نوشتهی فاطمه حبیبینژاد مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که انتشارات نامه مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به زندگی روزمره، روابط خانوادگی، دغدغههای زنان، خاطرات دانشجویی و روایتهایی از روستا و شهر، مجموعهای متنوع از قصهها را در اختیار خواننده قرار میدهد. نویسنده با زبانی صمیمی و روایتی نزدیک به تجربههای زیسته، شخصیتهایی ملموس و موقعیتهایی آشنا را به تصویر کشیده است. داستانهای این مجموعه گاه طنزآمیز، گاه تلخ و گاه سرشار از امید و مهر هستند و هرکدام گوشهای از زندگی ایرانی را بازتاب میدهند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ناردون
ناردون مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم فاطمه حبیبینژاد است که در قالب روایتهایی از زندگی روزمره، دغدغهها و خاطرات شخصیتهای مختلف، تصویری از جامعه معاصر ایران ارائه داده است. این کتاب با تمرکز بر جزئیات زندگی زنان، خانوادهها، دانشجویان و اهالی روستا، تلاش کرده است تا لحظات کوچک و بزرگ زندگی را با نگاهی انسانی و گاه طنزآمیز روایت کند. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان مستقل بوده و موضوعات متنوعی را پوشش میدهد؛ از مهماننوازی و روابط خانوادگی تا خاطرات دانشجویی، مشکلات اقتصادی، امیدها و دلسردیها. نویسنده با بهرهگیری از زبان محاورهای و توصیفهای زنده، فضایی آشنا و صمیمی خلق کرده است که خواننده را به دل ماجراها میبرد. ناردون اثری است که هم به مسائل اجتماعی میپردازد و هم لحظات شخصی و خصوصی شخصیتها را به تصویر میکشد، بدون آنکه به شعارزدگی یا اغراق دچار شود.
خلاصه داستان ناردون
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب ناردون با مجموعهای از داستانهای کوتاه، زندگی شخصیتهایی از طبقات و موقعیتهای مختلف را روایت کرده است. داستانها با محوریت زنان، خانواده، دانشجویان و اهالی روستا شکل گرفتهاند و هرکدام به گوشهای از زندگی روزمره میپردازند. در داستان «رسم مهماننوازی رستم»، ماجرای مهمانی خانوادگی و شیطنتهای کودکان در روستا با طنز و جزئیات توصیف شده است. «ننهعزت» خاطرات دانشجویی و آشپزیهای پرماجرا را به تصویر میکشد و از روابط دوستانه و شوخیهای جمعی میگوید. داستانهایی مانند «حاکم جدید جنگل» با زبان تمثیلی، نقدی بر قدرت و ظلم را مطرح کردهاند. در «مسافر من»، انتظار و دلتنگی خانوادهای برای بازگشت عزیزشان از اسارت روایت شده و احساسات مادرانه و امید به آینده در آن موج میزند. داستانهای دیگر نیز به موضوعاتی چون کارگری زنان، مشکلات اقتصادی، روابط همسایگی و خاطرات کودکی پرداختهاند. هر داستان با روایتی مستقل، اما در فضایی آشنا و ملموس، دغدغهها و شادیهای کوچک و بزرگ زندگی را بازتاب داده است.
چرا باید کتاب ناردون را بخوانیم؟
ناردون با روایتهایی کوتاه و متنوع، تصویری زنده و بیواسطه از زندگی ایرانی ارائه داده است. این کتاب با پرداختن به جزئیات روزمره، روابط انسانی و دغدغههای زنان و خانوادهها، امکان همذاتپنداری و تأمل را برای خواننده فراهم میکند. طنز ملایم، نگاه انسانی و توجه به مسائل اجتماعی از ویژگیهای شاخص این مجموعه است. خواندن این کتاب فرصتی است برای دیدن زندگی از زاویهای نزدیکتر و لمس لحظات تلخ و شیرین آدمهای معمولی. همچنین، تنوع موضوعات و شخصیتها باعث میشود هر خوانندهای بتواند بخشی از تجربههای خود را در داستانها بیابد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستان کوتاه فارسی، کسانی که به روایتهای زندگی روزمره و دغدغههای زنان و خانوادهها علاقه دارند، دانشجویان و دوستداران ادبیات معاصر ایران پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال بازتاب مسائل اجتماعی و فرهنگی در قالب داستان هستند، این مجموعه مناسب است.
بخشی از کتاب ناردون
«در خانهی خالهزهرا مثل هميشه باز بود. مادر به گلتاجخانم و دخترانش تعارف کرد بروند داخل. دختران زودتر رفتند داخل حیاط و دنبال مرغ و خروسها دویدند. از سروصدایشان رستم با چشمان پفکرده آمد روی رواق و فریاد زد: آهای چی کار میکنین؟ مگه مرض دارین؟ خوب که چشمانش را مالیده با دیدن من و مامان با شادی فریادی کشید و خالهجانگویان، از رواق پرید پایین و دوید سمت ما و خود را در آغوش مادر رها کرد. مادر بوسهای روی پیشانیاش کاشت. او هم صورت مادر را بوسید. بعد پرسشگرانه زل زد به مهمانان غریبه و ناخوانده. من در قامت یکلیدر معرفیشان کردم: - خاله گلتاج همسایهمون، الناز و آیناز دخترهای خاله گلتاج هستن. رستم حرفی نزده خیره شد به دخترها که لباس شیک و کفش پاشنهبلند پوشیدهبودند و ناخنهایشان لاک قرمز جیغ داشت و با کیف و کفششان ست بود. همزمان خاله از لتکا پیدایش شد و خوشخوشان و خوشامدگویان به سویمان آمده در آغوشمان گرفت و با گلتاجخانم احوالپرسی کرد و خوشامد گفت. وقتی آیناز و الناز را بوسید هردو چهره درهم کشیدند و با پشت دست، صورتشان را به بهانهی خیسشدن پاک کردند.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه