دانلود و خرید کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی) جودی کارتر ترجمه حسین کلهر
تصویر جلد کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی)

کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی)

معرفی کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی)

کتاب «خنداننده شو (آموزش گام‌به‌گام استندآپ‌کمدی)» نوشتهٔ جودی کارتر ترجمه حسین کلهر و رشید جعفرپور است که با پیشگفتاری از رامبد جوان منتشر شده است. این کتاب با روش جدی و آکادمیک به آموزش استندآپ کمدی پرداخته است.

درباره کتاب خنداننده شو (آموزش گام ‌به ‌گام استند آپ کمدی)

گزنده‌ترین و تیزترین انتقادها را می‌توان در پوشش طنز پیچید و درحالی‌که از تلخی آن کاسته می‌شود، تأثیر آن را دوچندان کرد. همان گونه که نوشتار طنز، کارتون و طنز مطبوعاتی بیشتر از سخنان جدی و انتقادهای تند به دل می‌نشیند، اجراهای استندآپ‌کمدی نیز جایگاه ویژه‌ای در این زمینه دارد و چه‌بسا به‌خاطر حضور فیزیکی شخص کمدین و نگاه و کلام او، تأثیر بیشتری نیز دارد.

از چندی پیش و با شروع برنامهٔ تلویزیونی خندوانه تلاش کردیم استندآپ‌کمدی را به‌‌شکل صحیح به فرهنگ طنز ایرانی وارد کنیم. در راه بومی‌شدن آن نیز تلاش کردیم و واژه تمامْ‌فارسی خنداننده را جایگزین کمدین کردیم. باتوجه‌به استقبال چشمگیر مخاطبان و همچنین وجود استعدادهای موجود، بر‌آن شدیم که به‌صورت جدی و آکادمیک به رشد و آموزش استندآپ‌کمدی از پایه کمک کنیم؛ بنابراین بهتر دیدیم در نخستین قدم، کتاب آموزشی پیش‌ رو را که هدیه‌ای از دوست هنرمندم، پیمان معادی است، با اندکی دخل‌و‌تصرف و مطابقت با فرهنگ ایرانی در اختیار علاقه‌مندان بگذاریم.

اگر قبول کنیم هر ارتباطی از سه جزء محتوا، گوینده و شنونده تشکیل شده است، این کتاب دربارهٔ هر سهٔ این اجزا توضیحات مفصل و ملموسی دارد؛ اما این توضیحات باعث نشده کتاب در سطح تئوری باقی بماند. کارتر در هر بخش چند تمرین یا کارگاه آموزشی تعیین کرده است که پیروی بدون چون‌وچرا از آن‌ها مخاطب را به‌صورت عملی پله‌پله تا ترتیب‌دادن یک اجرای بی‌نقص همراهی می‌کند.

کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

جان‌مایهٔ اصلی کتاب، آموزش گام‌به‌گام برقراری ارتباط با مخاطب است. به‌ همین‌ روی این کتاب علاوه‌ بر علاقه‌مندان به حوزهٔ طنز، برای سخنرانان، معلمان و تمام کسانی که ارتباط‌گیری جزئی از زندگی‌شان است مفید خواهد بود.

بخشی از کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی)

کسانی که ریسک نمی‌کنند زندگی کسالت‌باری دارند. فقط می‌خواهند خودشان را از ترس یا حالت‌های غیرقابل پیش‌بینی محافظت کنند. در حالی‌که یک اجرای خوب باید سرشار از لحظه‌های غیرقابل پیش‌بینی باشد. کمدین باید آمادگی مواجهه با بزنگاه‌هایی را داشته باشد که در تمرین‌ها به هیچ عنوان درباره‌شان فکر نکرده است؛ مثلاً اگر درباره طالع‌بینی صحبت می‌کنید و متوجه می‌شوید امروز روز تولد یک نفر از تماشاچیان است، باید آمادگی داشته باشید تا چند شوخی درباره تولد یا هدیه دادن بکنید. اگر آن فرد خانم باشد، با پرسیدن سنش و نشان دادن مقاومتی که در برابر گفتن سن و سالش دارد، همه را حسابی بخندانید. در حالی‌که یک کلمه از این حرف‌ها در متن اصلیِ اجرا نیامده است.

بعد از این همه سال اجرا، فهمیده‌ام اگر یک کمی استرس نداشته باشم، اجرایم خوب از آب در نمی‌آید. در معدود دفعاتی که بدون ترس و دلهره روی صحنه رفته‌ام، از این آرامشِ غریب نگران بودم. در حقیقت روزی که قبل از اجرا اضطراب نداشته باشم، استندآپ کمدی را می‌بوسم و می‌گذارم کنار و می‌روم دنبال یک چیز هیجان‌انگیزتر؛ مثلاً ازدواج می‌کنم!

یک چیز دیگری که مضطرب‌مان می‌کند و باعث می‌شود روی صحنه خود واقعی‌مان نباشیم، ترس از قضاوت‌های دیگران است. این قضاوت‌ها گاهی از درون خود ما سرچشمه می‌گیرند.

همه یک منتقد سخت‌گیر در درون‌شان دارند. این منتقد مثل ناظم مدرسه با خط‌کش بالای سرشان ایستاده و منتظر است بخواهند کاری خارج از چهارچوب انجام دهند تا با چوب، سیاه و کبودشان کند. سفر زندگی با حضور این ناظم سنتی درونی به مقصد خوشایندی ختم نمی‌شود ولی متأسفانه مثل سایه همیشه همراه‌مان است. دیگر با این قضیه کنار آمده‌ام که اگر یک قاتل سریالی هم بودم، یک منتقد سخت‌گیر داشتم که می‌گفت «کاش طرف را با چاقوی تیزتری می‌کشتی تا زیاد درد نکشد.» راه‌حلِ من برای کنار آمدن با این منتقد این است که زور نزنم وانمود کنم وجود ندارد. الآن با حضور این منتقد حتی در لحظه خلق شوخی‌ها کنار آمده‌ام. می‌گذارم حرف خودش را بزند و من هم بی‌خیال کار خودم را می‌کنم. قول می‌دهم وقتی شروع به نوشتن مطالب‌تان می‌کنید، منتقد شما شروع می‌کند به اظهار نظر: «به پدر و مادرت بر می‌خورد، فامیل‌ها دوست ندارند درباره‌شان جلوی مردم شوخی کنی، از لحظه‌های خصوصی‌ات با نامزدت پرده‌برداری نکن، نگذار مردم بفهمند در مقابل شکلات ضعف داری.» خلاصه انواع بهانه‌ها را می‌آورد تا اجرای کمدی شما را متوقف کند. این‌جا همان جایی است که بیشتر افراد تسلیم می‌شوند. اگر می‌خواهید این منتقد سخت‌گیر را شکست دهید، تمرین بعدی را انجام دهید.

مهرشاد
۱۳۹۹/۰۱/۰۲

یه نفری اومده کتاب رو نوشته و یه افراد دیگه‌ای ترجمه کردن اونوقت برای یک پیشگفتار عکس پیشگفتارنویس رو گذاشتن رو جلد.

feri
۱۳۹۹/۰۷/۱۵

کاش یکی راجع به کتاب میگفت کلا فقط نظرات در مورد رامبد جوان بود😶

arad
۱۳۹۹/۰۷/۰۱

کتاب متوسط طراحی جلد وحشتناک

مهدی بهرامی
۱۳۹۹/۰۸/۱۰

اول از همه اینکه این کتاب تقریبا هیچ ربطی به شخص رامبد جوان که عکسش روی جلد کتاب نداره.یه کتاب خارجی مثل کتاب های دیگه است که به فارسی برگردانده شده. اگه فکر می کنید آدمی هستید که چیزهایی رو درک

- بیشتر
سمانه
۱۳۹۹/۰۶/۰۴

به نظرم‌ محتوی کناب ربطی به عکس‌ جلد نداره قطعا

802
۱۳۹۹/۰۱/۱۸

عکس رامبد رو جلدش آدمو از خرید پشیمون میکنه

Farima
۱۳۹۹/۰۵/۲۵

به نظر من کتاب خیلی خوبیه . همونطور که در کتاب گفته شده هر کسی یک سلیقه ای داره. مانند همین کتاب که چند نفر موضوع و کلیت این کتاب را دوست داشتن ، چند نفر هم دوست نداشتن .

- بیشتر
farhad
۱۳۹۹/۰۵/۱۴

مزخرف ترین طرح جلد تاریخ نشر

SIR_SARAB
۱۳۹۸/۱۲/۱۲

اول بیا ایران ایران کن تو صدا سیما، بعد برو خارج بچه بیار😑 واقعا چقدر دو رو هستی

رادین
۱۳۹۸/۰۷/۱۰

این کتاب رو یک نفر دیگه نوشته و یه نفر دیگه ترجمه کرده اما به اسم رامبد جوان برای فروش بیشتر کتاب چاپ شده

اما رمز شکست این است که بخواهی همه را راضی کنی.
Amir M. Mohamadi
از دیدگاهی دیگر، گزنده‌ترین و تیزترین انتقادها را می‌توان در پوشش طنز پیچید
ادریس
استندآپ کمدی هم مثل ویدئو، موبایل، شبکه‌های اجتماعی و حتی بوق روی ماشین خودش آمد ولی فرهنگ استفاده‌اش توی گمرک گیر کرد.
ادریس
وقتی انسان با یک موقعیت ترسناک روبه‌رو می‌شود، فشار خونش بالا می‌رود. قلبش تندتر می‌تپد و نفس‌هایش سریع‌تر می‌شود. همه این‌ها یعنی بدن با ترشح هورمون‌هایی خودش را برای مبارزه یا فرار آماده می‌کند. پس هر وقت علائم اضطراب را در خودتان دیدید، از بدنتان تشکر کنید که هوش بالایی دارد و بدون اجازه شما خودش را برای این موقعیت حساس آماده می‌کند.
Méhrshad
رمز موفقیت در کمدی این است که مسائل شخصی خودتان را با شجاعت با مردم در میان بگذارید؛
مهدیه سادات
سؤال خوبی است! من هنوز وقتی می‌بینم مردم به چه چیزهایی می‌خندند و چه چیزهایی به نظرشان لوس است، شگفت‌زده می‌شوم. بعضی‌ها به سر خوردن یک آدم روی پوست موز می‌خندند، بعضی‌ها فقط اگر هیتلر روی پوست موز سُر بخورد می‌خندند. پس بالأخره چه چیزی خنده‌دار است؟
@then@
زنی را می‌شناختم که خاطرات تلخ طلاق از همسرش را به جوک‌های بانمکی تبدیل کرده بود: «شوهرم خیلی چیزها را ازم پنهان می‌کرد؛ لامصب به‌م نمی‌گفت با کی می‌ره سر قرار!»
Elsa
«بابام اصرار داشت ما نوه می‌خوایم. به‌ش گفتم پدرِ من، بچه خرج دارد. گفت خدا روزی‌رسانه. حالا تو برو با خانمت حرف بزن... بله، درست متوجه شدید. ما حرف زدیم و اسمش را گذاشتیم شهاب!»
Elsa
مثل نوع نگاه لری میلر به سیم هدفون: «چرا سیم هدفون این‌جوری می‌پیچد به هم؟ مگر ما چی‌کار می‌کنیم، دو تا گوشی را می‌ذاریم تو گوش‌مون، بعد از تو گوش‌مون در می‌آریم! ولی او خیلی خودش را جدی گرفته!»
مهدیه سادات
آدم‌هایی که محتاج عشق هستند تا آخر عمرشان تنها می‌مانند،
mahdi

حجم

۱۷۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۷۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۱,۰۰۰
تومان