بریده‌هایی از کتاب خنداننده شو (آموزش گام به گام استند آپ کمدی)

اما رمز شکست این است که بخواهی همه را راضی کنی.

از دیدگاهی دیگر، گزنده‌ترین و تیزترین انتقادها را می‌توان در پوشش طنز پیچید

استندآپ کمدی هم مثل ویدئو، موبایل، شبکه‌های اجتماعی و حتی بوق روی ماشین خودش آمد ولی فرهنگ استفاده‌اش توی گمرک گیر کرد.

وقتی انسان با یک موقعیت ترسناک روبه‌رو می‌شود، فشار خونش بالا می‌رود. قلبش تندتر می‌تپد و نفس‌هایش سریع‌تر می‌شود. همه این‌ها یعنی بدن با ترشح هورمون‌هایی خودش را برای مبارزه یا فرار آماده می‌کند. پس هر وقت علائم اضطراب را در خودتان دیدید، از بدنتان تشکر کنید که هوش بالایی دارد و بدون اجازه شما خودش را برای این موقعیت حساس آماده می‌کند.

رمز موفقیت در کمدی این است که مسائل شخصی خودتان را با شجاعت با مردم در میان بگذارید؛

سؤال خوبی است! من هنوز وقتی می‌بینم مردم به چه چیزهایی می‌خندند و چه چیزهایی به نظرشان لوس است، شگفت‌زده می‌شوم. بعضی‌ها به سر خوردن یک آدم روی پوست موز می‌خندند، بعضی‌ها فقط اگر هیتلر روی پوست موز سُر بخورد می‌خندند. پس بالأخره چه چیزی خنده‌دار است؟

زنی را می‌شناختم که خاطرات تلخ طلاق از همسرش را به جوک‌های بانمکی تبدیل کرده بود: «شوهرم خیلی چیزها را ازم پنهان می‌کرد؛ لامصب به‌م نمی‌گفت با کی می‌ره سر قرار!»

«بابام اصرار داشت ما نوه می‌خوایم. به‌ش گفتم پدرِ من، بچه خرج دارد. گفت خدا روزی‌رسانه. حالا تو برو با خانمت حرف بزن... بله، درست متوجه شدید. ما حرف زدیم و اسمش را گذاشتیم شهاب!»

مثل نوع نگاه لری میلر به سیم هدفون: «چرا سیم هدفون این‌جوری می‌پیچد به هم؟ مگر ما چی‌کار می‌کنیم، دو تا گوشی را می‌ذاریم تو گوش‌مون، بعد از تو گوش‌مون در می‌آریم! ولی او خیلی خودش را جدی گرفته!»

آدم‌هایی که محتاج عشق هستند تا آخر عمرشان تنها می‌مانند،

کسی که بیشتر می‌خنداند، شماره تلفن‌های بیشتری هم از این و آن گیرش می‌آید.

رمز شکست این است که بخواهی همه را راضی کنی

اگر نتوانید هر بخش را در پنج خط به یک ضربه نهایی خنده‌دار برسانید، توی دردسر افتاده‌اید.

حقیقتش را بخواهید به نظرم کسی که این کتاب را باز می‌کند انگیزه کافی دارد، چه برسد به خواندن چند صفحه.

اگر کمدین به خاطر چند کیلو اضافه وزن خودش را چاق تصور کند، تا زمانی که تماشاچیان نپذیرند او یک فرد چاق به معنای واقعی کلمه است، با او همراه نمی‌شوند.

۲- زور نزنید بامزه باشید و از تماشاچی هیچ توقعی نداشته باشید. ۳- لطیفه یا قصه‌های قدیمی دیگران را تعریف نکنید؛ از خودتان مایه بگذارید. ۴- منتقد درونی‌تان را کنترل کنید. هر وقت احساس ترس کردید با منتقد درونتان صحبت کنید. ۵- آرام باشید و از هر کاری که در این مسیر انجام می‌دهید، لذت ببرید.

اگر صفحه قبلی را خوانده‌اید و هنوز می‌خواهید استندآپ کمدین شوید، به شما تبریک می‌گویم. یک دیوانه واقعی هستید. در این کتاب هر چیزی که برای این کار لازم دارید فراهم شده است.

شانس سر راه کسانی قرار می‌گیرد که موقع رسیدنش آمادگی کامل داشته باشند.

درباره سرطان، ایدز یا هر بیماری صعب‌العلاج یا لاعلاج جوک نگویید. مگر آن‌که بخواهید تماشاچیان را افسرده و گریان کنید.

«من رمز پیروزی را نمی‌دانم. اما رمز شکست این است که بخواهی همه را راضی کنی.»

۱- درباره چیزی که روی صحنه می‌گویید جدی باشید. به متن، لحن و آواهایی که برای اجرایتان آماده کرده‌اید متعهد و خوش‌بین باشید. ۲- زور نزنید بامزه باشید و از تماشاچی هیچ توقعی نداشته باشید. ۳- لطیفه یا قصه‌های قدیمی دیگران را تعریف نکنید؛ از خودتان مایه بگذارید. ۴- منتقد درونی‌تان را کنترل کنید. هر وقت احساس ترس کردید با منتقد درونتان صحبت کنید. ۵- آرام باشید و از هر کاری که در این مسیر انجام می‌دهید، لذت ببرید. در فصل بعدی یاد می‌گیریم چطور منش خودمان را وارد اجرا کنیم یا به زبان ساده‌تر، با نکات فصل بعد، اجرای مختص خودمان را طراحی می‌کنیم.

۱- درباره چیزی که روی صحنه می‌گویید جدی باشید. به متن، لحن و آواهایی که برای اجرایتان آماده کرده‌اید متعهد و خوش‌بین باشید. ۲- زور نزنید بامزه باشید و از تماشاچی هیچ توقعی نداشته باشید. ۳- لطیفه یا قصه‌های قدیمی دیگران را تعریف نکنید؛ از خودتان مایه بگذارید. ۴- منتقد درونی‌تان را کنترل کنید. هر وقت احساس ترس کردید با منتقد درونتان صحبت کنید. ۵- آرام باشید و از هر کاری که در این مسیر انجام می‌دهید، لذت ببرید. در فصل بعدی یاد می‌گیریم چطور منش خودمان را وارد اجرا کنیم یا به زبان ساده‌تر، با نکات فصل بعد، اجرای مختص خودمان را طراحی می‌کنیم.

خاطره یک مرده‌شو: «من تو قبرستان مرده‌شویی می‌کنم. شغلم را دوست دارم. مشتری‌هام خیلی کم‌حرف‌اند.»

۱- درباره چیزی که روی صحنه می‌گویید جدی باشید. به متن، لحن و آواهایی که برای اجرایتان آماده کرده‌اید متعهد و خوش‌بین باشید.

هر چقدر تلاش کنی و هر چیزی درست کنی همیشه یک نفر ناراضی است.

البته اگر جهان‌بینی شما ایجاب می‌کند از تصاویر مشمئزکننده استفاده کنید، مخاطب خاص خودتان را هم پیدا می‌کنید.

بهت‌زدگی و فرار مطالب از ذهن هم مانند ترس از سخنرانی درمان‌پذیرند. بهترین درمان آن‌ها قرار گرفتن در موقعیت و مواجهه با شرایط ترسناک صحبت کردن جلوی جمع است.

موج جدید کمدی، ساخت کمدی شخصی است. درباره مشکل گوارشی‌تان، ارتباط‌تان با پدر و مادر، درباره روزی که می‌خواستید به همسرتان پیشنهاد ازدواج بدهید، درباره شبی که از بی‌خوابی یک بسته قرص خواب خوردید و درباره وقتی که در مصاحبه استخدامی صندلی‌تان صدای ناجوری داد... سعی کنید در کارهای سم کینیسون جوک پیدا کنید. او جوک نمی‌گوید ولی همه را از خنده روده‌بر می‌کند.

«من رمز پیروزی را نمی‌دانم. اما رمز شکست این است که بخواهی همه را راضی کنی.»

کسانی که موضوع‌های واقعی و اتفاق‌هایی را که برایشان رنج‌آور بوده، برای اجرا انتخاب می‌کنند، به مراتب نسبت به کسانی که موضوع‌های صرفاً بامزه و تخیلی را انتخاب می‌کنند، موفق‌تر بوده‌اند. حقیقت این است که هر چقدر رُک‌تر باشید، بهترید. مردم دوست دارند به رنج‌های بقیه بخندند. نمی‌دانم چرا. اصلاً کار اخلاقی‌ای به نظر نمی‌رسد. شاید چون خوشحال‌اند که این تراژدی‌ها برای آن‌ها اتفاق نیفتاده است. اما در هر صورت پیام‌تان را صریح و صادقانه منتقل کنید تا مردم عاشق‌تان شوند و با خنده محبت‌شان را نشان دهند.