
کتاب دربند
معرفی کتاب دربند
کتاب دربند نوشتهی مجتبی صفوی مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با محوریت تجربههای اسارت، جنگ و پیامدهای انسانی آنها شکل گرفتهاند. این اثر با نگاهی واقعگرایانه و گاه تلخ، به روایت زندگی اسیران جنگی، خانوادههایشان و دنیای پرتنش اردوگاهها میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از زبان ساده و توصیفهای ملموس، فضای خفقانآور و پراضطراب اسارت را به تصویر کشیده و در عین حال، به روابط انسانی، امید، ناامیدی و تلاش برای بقا توجه ویژهای داشته است. داستانها هرکدام از زاویهای متفاوت به موضوعات مشترک میپردازند و شخصیتهایی را معرفی میکنند که هر یک با چالشها و بحرانهای خاص خود روبهرو هستند. انتشارات سخنگستر آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دربند
در مجموعه داستان دربند، مجتبی صفوی با روایتی چندلایه و شخصیتمحور، به سراغ زندگی اسیران جنگی و خانوادههایشان رفته است. داستانها در بستر اردوگاههای اسارت، بیمارستانها و خانههای کوچک شهرهای جنگزده میگذرند و هرکدام گوشهای از رنج، امید، دلتنگی و گاه طنز تلخ زندگی در شرایط دشوار را بازتاب میدهند. نویسنده با انتخاب زاویههای دید متنوع، گاه از زبان اسیر، گاه خانواده و گاه حتی از نگاه نگهبان یا پزشک، روایت را پیش میبرد و به این ترتیب، تصویری چندوجهی از تجربه اسارت و پیامدهای آن ارائه میدهد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان مستقل است اما در مجموع، فضایی یکپارچه و پیوسته از زندگی در اسارت و پس از آن را شکل میدهد. دغدغههای انسانی، روابط میان اسیران، امید به آزادی، مواجهه با مرگ و خاطرات گذشته، از جمله مضامین پررنگ این مجموعهاند. دربند نهتنها به روایت رنج و تلخی میپردازد، بلکه لحظاتی از همدلی، شوخطبعی و مقاومت را نیز به تصویر میکشد.
خلاصه داستان دربند
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستانهای کتاب دربند هرکدام روایتی مستقل از زندگی اسیران جنگی و اطرافیان آنها دارند. در داستان «مبادلهی بشردوستانه»، اسدا... و هوشنگ، دو اسیر با وضعیت روانی متفاوت، در اردوگاهی با شرایط سخت روزگار میگذرانند. اسدا... که دچار اسکیزوفرنی شده، با رفتارهای عجیبش توجه دیگران را جلب میکند و در نهایت، نامش در لیست مبادله قرار میگیرد؛ درحالیکه هوشنگ، با وجود مشکلات روانی، از این شانس محروم میماند. روایت با جزئیات زندگی روزمره، روابط میان اسیران و تأثیرات روانی اسارت پیش میرود. در داستان «بچهی سوم»، راوی با دریافت نامه و عکسی از خانواده، دچار تردید و اضطراب میشود. خاطرات گذشته، دغدغههای مالی و نگرانی درباره وفاداری همسر و آینده فرزندان، ذهن او را به خود مشغول میکند. این داستان، بهخوبی تنهایی و اضطراب اسیران را در مواجهه با اخبار خانواده نشان میدهد. داستان «دوستی» به رابطهی عمیق دو اسیر، منصور و احسان، میپردازد. جدایی ناگهانی آنها، احسان را به مرز فروپاشی روانی میرساند و او تصمیم به خودکشی میگیرد. روایت با جزئیات دقیق از مناسبات اردوگاه، وابستگیهای انسانی و تلاش برای بقا، تصویری ملموس از شکنندگی روح انسان در شرایط دشوار ارائه میدهد. در بخشهایی دیگر، داستانهایی از مواجهه با مرگ، امید به آزادی، خاطرات تلخ و شیرین، و حتی طنز تلخ زندگی در اسارت روایت میشود. شخصیتها هرکدام با بحرانهای خاص خود دستوپنجه نرم میکنند و نویسنده با نگاهی انسانی، پیچیدگیهای روانی و اجتماعی آنها را به تصویر میکشد.
چرا باید کتاب دربند را بخوانیم؟
دربند با روایتهایی کوتاه و متنوع، تجربههای کمتر شنیدهشده از اسارت و جنگ را به تصویر میکشد. این کتاب با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، روابط انسانی و تأثیرات روانی اسارت، تصویری واقعی و چندوجهی از انسانهایی ارائه میدهد که در شرایطی غیرانسانی، همچنان به امید، دوستی و بقا چنگ میزنند. نویسنده با پرهیز از شعارزدگی و اغراق، به لایههای پنهان احساسات و افکار شخصیتها نزدیک شده و خواننده را با دنیایی مواجه میکند که در آن، مرز میان قهرمانی و فروپاشی بسیار باریک است. مطالعهی این اثر فرصتی است برای درک بهتر رنجها و مقاومتهای انسانی در شرایط بحرانی و بازاندیشی دربارهی ارزشهای همدلی و امید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان ادبیات داستانی اجتماعی، پژوهشگران حوزه جنگ و اسارت، و کسانی که دغدغهی شناخت تجربههای انسانی در شرایط بحرانی دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به روایتهای واقعگرایانه و چندلایه از زندگی و روابط انسانی علاقهمندند، این مجموعه میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب دربند
«اسدا... شبها اولین نفری بود که از دستشویی صحرایی داخل خوابگاه (ساختهشده از یک پیت حلبی، یک شیلنگ آب و چهار تا بلوک سیمانی که دو طرف پیت گذاشته بودند) استفاده میکرد. بعد از او صف تشکیل میشد. مدتی قبل بالاخره بعد از بحث و جدل توی خوابگاه بر سر مسئولیت خالی کردن پیت حلبی بالاخره توافق شد اولین نفری که هر شب افتتاحش میکند روز بعد آن را روی دوشش بگیرد و ببرد تو مستراحهای عمومی خالی کند. خوابگاه سالن بزرگی بود با کف و دیوارهای سیمانی. صد و پنجاه نفر دورتادور و وسط سالن روی پتوهای سهلاشده میخوابیدند. پتوها کیپتا کیپ پهن بودند. برای مدتی طولانی هر روز صبح اسدا... پیت حلبی حاوی فضولات خودش و بقیه را بلند میکرد، روی دوش میگرفت و میبرد تو مستراحهای عمومی خالی میکرد. یک روز بردندش شهر تو یک بیمارستان نظامی درستوحسابی معاینهاش کنند. از همانهایی که سربازهایی را برای معاینه میبردند که برای فرار از جبهه خودشان را به دیوانگی میزدند. هرچه سؤال کرده بودند پرتوپلا جواب داده بود. توهمهایش را فریاد زده بود. بعد از کلی آزمایش و کارهای تشخیصی، پزشکها به این نتیجه رسیدند که اسدا... دچار اسکیزوفرنی آشفته شده. پس فرستادندش و پزشکهای کمیسیون اسمش را از پایین لیست برداشتند و گذاشتند بالای آن.»
حجم
۷۹۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۷۹۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه