
کتاب افسانه دیانا (جلد اول)
معرفی کتاب افسانه دیانا (جلد اول)
کتاب افسانه دیانا (جلد اول) نوشتهی سارا رجبپور، اثری در ژانر فانتزی و عاشقانه است که با بهرهگیری از عناصر جادو، دنیای موازی و اسطورههای خیالی، داستانی متفاوت را روایت میکند. این کتاب توسط انتشارات نارون دانش منتشر شده است و ماجرای دختری به نام دیانا را دنبال میکند که در یتیمخانهای بزرگ شده و بهتدریج با رازهای گذشته و هویت اسرارآمیز خود روبهرو میشود. روایت کتاب، ترکیبی از واقعیتهای تلخ زندگی و تخیل پررنگ نویسنده است که دنیایی فراتر از جهان روزمره را پیش چشم خواننده میگذارد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب افسانه دیانا (جلد اول)
افسانه دیانا (جلد اول) نوشتهی سارا رجبپور، داستانی فانتزی و تخیلی است که با محوریت عشق، هویت و کشف خود، در بستری از جادو و دنیای موازی شکل گرفته است. کتاب با مقدمهای درباره اهمیت تخیل و نیاز انسان به فرار از واقعیتهای تلخ آغاز میشود و سپس وارد دنیای شخصیت اصلی، دیانا، میشود؛ دختری که در یتیمخانه مارول زندگی میکند و هیچ اطلاعی از گذشته و خانوادهاش ندارد. ساختار کتاب بر پایه فصلهایی است که هرکدام بخشی از سفر دیانا به سوی کشف حقیقت و ورود به دنیایی ناشناخته را روایت میکنند. در این مسیر، شخصیتهای متعددی مانند ساردین، لورا و آدریان وارد داستان میشوند و هرکدام نقشی کلیدی در پیشبرد ماجرا دارند. نویسنده با خلق جهانی موازی و قوانین خاص آن، فضایی پر از رمز و راز و تعلیق ایجاد کرده است که خواننده را به دنبال خود میکشد. روایت کتاب، همزمان با پیشرفت داستان، لایههایی از گذشته، خانواده و سرنوشت دیانا را آشکار میکند و به تدریج ابعاد مختلف دنیای خیالی و تهدیدهای پیشرو را نمایان میسازد.
خلاصه داستان افسانه دیانا (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با دیانا، دختری هفدهساله که در یتیمخانه مارول زندگی میکند، آغاز میشود. او از گذشته و هویت واقعی خود بیخبر است و تنها نشانههایی مبهم از گذشتهاش دارد. دیانا به طور مرموزی به سمت جنگل و درختان کاج کهنسال کشیده میشود و در یکی از شبها، با نوری آبیرنگ مواجه میشود که او را به دنیایی موازی میبرد. در این دنیای جدید، دیانا با شخصیتهایی مانند لورا و ساردین روبهرو میشود که به او میگویند از نسل خاصی است و نقش مهمی در سرنوشت سرزمین سیلورلند دارد. در ادامه، دیانا متوجه میشود که مادرش شاهزادهی سیلورلند بوده و خودش نیمهانسان و نیمهپری است. او باید با تهدیدهایی مانند تریسانها و گروئونها روبهرو شود؛ موجوداتی که به دنبال قدرت و نابودی نسلهای خاص هستند. آدریان، پسری از یتیمخانه، نیز به طور اتفاقی وارد این دنیای موازی میشود و درگیر ماجراهای دیانا میگردد. دیانا با کمک دوستانش، به کشف گذشتهی خود و رازهای خانوادهاش میپردازد و درمییابد که تنها او میتواند با استفاده از جادوی خونی، سرنوشت سرزمین مادریاش را تغییر دهد. در این مسیر، او با چالشهای هویتی، خطرات جادویی و انتخابهای دشوار روبهرو میشود و باید میان گذشته، خانواده و مسئولیتهای جدیدش تعادل برقرار کند.
چرا باید کتاب افسانه دیانا (جلد اول) را بخوانیم؟
افسانه دیانا (جلد اول) با ترکیب عناصر فانتزی، جادو و دنیای موازی، تجربهای متفاوت از داستانگویی را ارائه میدهد. این کتاب نهتنها به ماجراهای پرهیجان و پرتعلیق میپردازد، بلکه دغدغههایی مانند هویت، خانواده، عشق و پذیرش خود را نیز مطرح کرده است. روایت چندلایه و شخصیتپردازی متنوع، باعث میشود خواننده با هر فصل، ابعاد تازهای از دنیای داستان را کشف کند. همچنین، استفاده از اسطورهها و خلق موجودات خیالی، فضایی متفاوت و جذاب برای علاقهمندان به داستانهای فانتزی فراهم آورده است. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستانی پررمزوراز و پر از کشف و شهود هستند، انتخابی قابل توجه بهشمار میآید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای فانتزی، نوجوانان و جوانانی که به دنیای جادو و ماجراهای غیرمنتظره علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغه هویت، خانواده و کشف خود را دارند، این اثر میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب افسانه دیانا (جلد اول)
«یکی از بعدازظهرهای سرد زمستانی بود... برف همه جارا سفیدپوش کرده و درختان کاج در خواب سنگین زمستانی، چهرهی زیبایی به خود گرفته بودند... کمی آن طرفتر، چهرهی طبیعت به مراتب زیباتر خودش را نشان میداد؛ جایی که درختان جوان پوشیده از برف، کمکم جای خود را به درختان کاج کهنسال میدادند... زیر یکی از همان درختها، دخترکی نشسته بود که به نقطهای نامعلوم خیره شده بود... انگار که در دنیای دیگری سیر میکرد! در همین لحظه سکوت شکست؛ - هی! دیاناا مگه با تو نیستم؟! و دخترک که انگار تمام رویاهایش به یکباره فرو ریخته باشند، بدون کوچکترین حرفی از جایش بلند شد و به سمت صدا رفت... میشود گفت که دیانا تقریباً از قدیمیترینهای یتیمخانهی مارول بود. الان حدوداً هفده سال سن داشت که از آن هم خیلی مطمئن نبود! چرا که هیچ گونه مدرکی جهت ارائهی هویت وی وجود نداشت... به گفتهی خانم داناوان، مدیر اسبق یتیمخانه؛ همهی مدارک، ده سال پیش یکجا سوخته بودند و بیشتر مشخصات تنها حدس و گمان بود...! قدیمیترینشان پسری بود به اسم آدریان که به گفتهی خودش، هجده سال سن داشت. ولی قصد رفتن نداشت! - کجا برم؟ از وقتی چشم باز کردم همین جا بودم! و راست هم میگفت... کوچکترینشان هم، همین چند روز پیش به آنها ملحق شده بود. دخترک بازده سالدای با موهای سفید... خانم فرانسیس، مدیر جدید یتیمخانه میگفت؛ او مبتلا به آلبینیسم است؛ و گویا به همین خاطر هم هست که او را رهایش کردهاند. و چه نامنصفانه...!»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه