
کتاب افسانه دیانا (جلد سوم)
معرفی کتاب افسانه دیانا (جلد سوم)
کتاب افسانه دیانا (جلد سوم) نوشتهی سارا رجبپور، سومین بخش از مجموعهای داستانی است که با محوریت ماجراهای دیانا و شخصیتهای پیرامون او در دنیاهای موازی و واقعی روایت میشود. این جلد، با ترکیبی از عناصر فانتزی، ماجراجویی و واقعیتهای تلخ زندگی، داستانی چندلایه و پرکشش را پیش میبرد. انتشارات نارون دانش آن را منتشر کرده است. در این جلد، دیانا و دیگر شخصیتها با چالشهای تازهای روبهرو میشوند که مرز میان جادو و واقعیت را باریکتر از همیشه میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب افسانه دیانا (جلد سوم)
افسانه دیانا (جلد سوم) به قلم سارا رجبپور، داستانی فانتزی و ماجراجویانه است که در بستری از دنیاهای موازی و واقعیتهای زمینی شکل گرفته است. این جلد، ادامهای بر روایتهای پیشین است و شخصیتها را در موقعیتهایی پیچیدهتر و پرمخاطرهتر قرار میدهد. ساختار کتاب بر پایهی فصلهایی با عناوین معنادار بنا شده که هرکدام بخشی از مسیر پرپیچوخم قهرمانان را بازگو میکند. روایت، میان دنیای موازی سیلورلند، اقامتگاههای جادویی و زندگی روزمرهی یتیمخانهای در اسکاتلند در نوسان است. شخصیتهایی با قدرتهای جادویی، موجودات اسطورهای و انسانهایی با سرگذشتهای تلخ و شیرین، در کنار هم قرار گرفتهاند تا داستانی چندوجهی و پرتعلیق خلق شود. نویسنده با بهرهگیری از عناصر اسطورهای، جادو، سفر در زمان و مکان و همچنین دغدغههای انسانی، فضایی رازآلود و پرکشش ساخته است. در این جلد، دیانا با هویتهای گوناگون و قدرتهایی تازه، درگیر ماجراهایی میشود که نهتنها سرنوشت خودش، بلکه سرنوشت دنیاهای مختلف را تحتتأثیر قرار میدهد.
خلاصه داستان افسانه دیانا (جلد سوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان جلد سوم افسانه دیانا با تصویری از دنیای موازی آغاز میشود؛ جایی که جادوی چاه و هرم افسانهای، بسیاری از ساکنان را به اسارت کشیده و دنیاها را دستخوش تغییرات شگرف کرده است. تاناتوس، یکی از شخصیتهای کلیدی، در تلاش برای تکمیل نقشههایش و یافتن راهی برای مقابله با نیروی جادویی چاه، به منطقهای مرموز به نام چشم صحرا میرود. او در آنجا با موجودی شنلپوش روبهرو میشود و معاملهای پرخطر انجام میدهد که پیامدهایش بر سرنوشت بسیاری از شخصیتها سایه میاندازد. در سوی دیگر، دیانا که حافظهاش را از دست داده، در یتیمخانهای در اسکاتلند با هویتی تازه به نام آنابل زندگی میکند. او با کاترین، دختری مهربان، دوست میشود و به تدریج نشانههایی از گذشته و قدرتهایش را به یاد میآورد. همزمان، در دنیای زمینی، فرام (که روحش در جسم جاشوا قرار گرفته) با بحران هویت و دلتنگی برای دیانا دستوپنجه نرم میکند. ارتباط میان دنیاها، با حضور شخصیتهایی مانند ونوس، ایبیس و رونیکا، پیچیدهتر میشود و جستوجو برای یافتن دیانا و بازگرداندن تعادل به دنیاهای موازی شدت میگیرد. در جریان یک اردو به رودخانهی توئید، دیانا با خطراتی روبهرو میشود و پس از حادثهای، توسط فرام نجات پیدا میکند. این دیدار، خاطرات و احساسات گذشته را زنده میکند و دیانا را به سوی کشف هویت واقعیاش سوق میدهد. در نهایت، او موفق میشود با نسخهی دیگر خود ارتباط برقرار کند و به قدرتهای تازهای دست یابد که امکان حضور همزمان در دو دنیا را برایش فراهم میکند. داستان با بازگشت دیانا به اقامتگاه ونوس و آشکار شدن رازهای تازه دربارهی قدرتهایش ادامه مییابد، درحالیکه تهدیدهای جادویی و دشمنان قدیمی همچنان در کمیناند.
چرا باید کتاب افسانه دیانا (جلد سوم) را بخوانیم؟
این جلد از مجموعه افسانه دیانا، با ترکیب دنیای فانتزی و واقعیتهای ملموس، تجربهای متفاوت از داستانگویی را ارائه میدهد. روایت چندلایه و جابهجایی میان دنیاهای موازی و زندگی روزمره، فضایی پرتعلیق و رازآلود ساخته است. شخصیتپردازیهای متنوع، از دیانا با هویتهای گوناگون تا تاناتوس و فرام، امکان همذاتپنداری و درک پیچیدگیهای انسانی را فراهم کرده است. همچنین، حضور عناصر اسطورهای و جادویی، داستان را از سطح یک روایت صرفاً ماجراجویانه فراتر میبرد و به آن عمق و معنا میبخشد. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستانی پرکشش با مضامین هویت، دوگانگی، قدرت و انتخاب هستند، جذابیت ویژهای دارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای فانتزی، نوجوانان و جوانانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتهای پیچیده علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغههایی مانند هویت، قدرت، دوگانگی و جستوجوی خود را دنبال میکنند، این اثر میتواند الهامبخش باشد.
بخشی از کتاب افسانه دیانا (جلد سوم)
«صبح شده. و انوار طلایی رنگ خورشید، همه جا را روشن کرده بود. در دنیای موازی، همه چیز رنگی دیگر گرفته بود... آسمان، آبیتر از همیشه، و درختها به طرز خارقالعادهای سرسبزتر به نظر میرسیدند. حتی صدای آواز طوطیهای کاکل سیاه، زاغیهای نوک سیاه، سینهسرخها و گنجشکها بیش از همیشه به گوش میرسید. انگار آنها نیز حضور انرژی مثبت را حس میکردند. در دنیای موازی اول، سیلورلند و سرزمینهای اطراف آن، جنگلها و جزایر دور و نزدیک، تقریباً خالی از سکنه گشته و به نظر میرسید نیم بیشتر اهالی آن، به وسیلهی جادوی چاه یا در واقع هرم افسانهای، از بین رفته و روحشان به اسارت سیاهچالی درآمده بود که گویا در انتهای آن چشمهی آب جادویی و در قعر هرم قرار داشت. واسطهی جادوی ارمیس قرمز، موجب پاکسازی وسیعی گشته بود؛ چنانچه هر گونه پلیدی، از نسلهای پیش تا آینده را در خود حل کرده و در کمتر از چند دقیقه، بلعیده بود! دنیاهای دیگر نیز از این قاعده مستثنی نبودند... دنیای موازی دوم، به طرز شگفتآوری از سوز و سرمای همیشگیاش کاسته شده و اقامتگاه تاناتوس، کاملاً خالی از سکنه به چشم میخورد...»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه