کتاب ازدواج بدون شکست

کتاب «ازدواج بدون شکست؛ با هم بودن و با هم ماندن: راهنمای بقای ازدواج» نوشتهٔ ویلیام گلسر و ترجمهٔ مبینا کارچانی، اثری در حوزهٔ روابط زناشویی و روان‌شناسی کاربردی است که نشر بله آن را منتشر کرده است. این کتاب با تکیه‌بر تجربیات شخصی نویسنده و همسرش، به بررسی عوامل موفقیت و شکست در ازدواج می‌پردازد و تلاش می‌کند راهکارهایی برای بهبود روابط زوجین ارائه دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ازدواج بدون شکست

«ازدواج بدون شکست» اثری ناداستان و راهنمایی است که به موضوع ازدواج، روابط زن و مرد و چالش‌های زندگی مشترک می‌پردازد. ویلیام گلسر، نویسندهٔ کتاب، با همکاری همسرش کارلین، تجربیات و آموزه‌های خود را در قالب روایتی صمیمانه و تحلیلی ارائه داده است. ساختار کتاب ترکیبی از روایت‌های واقعی، نامه‌ها و تحلیل‌های روان‌شناختی است که به‌صورت فصل‌بندی‌شده، موضوعات مختلفی مانند نیازهای اساسی انسان، نقش نظریه انتخاب در روابط، تفاوت‌های زن و مرد، و راهکارهای عبور از بحران‌های زناشویی را پوشش می‌دهد. کتاب با مثال‌هایی از زندگی واقعی زوج‌ها، به‌ویژه ماجرای چریل و لری، تلاش می‌کند تا پیچیدگی‌های روابط زناشویی را ملموس‌تر کند و به خواننده نشان دهد که چگونه می‌توان با تغییر نگرش و رفتار، کیفیت زندگی مشترک را ارتقا داد. این اثر نه‌تنها برای زوج‌ها، بلکه برای مشاوران خانواده و علاقه‌مندان به روان‌شناسی کاربردی نیز قابل استفاده است.

خلاصه کتاب ازدواج بدون شکست

کتاب «ازدواج بدون شکست» با طرح این پرسش آغاز می‌شود که چرا بسیاری از ازدواج‌ها، با وجود شروعی عاشقانه، به سردی و نارضایتی می‌رسند. نویسنده با روایت داستان زوج‌هایی مانند چریل و لری، به بررسی ریشه‌های مشکلات زناشویی می‌پردازد و نشان می‌دهد که بسیاری از اختلافات، ناشی از نگرش «خودقربانی‌پنداری» و تلاش برای کنترل یا تغییر طرف مقابل است. در ادامه، گلسر و همسرش کارلین، نظریه انتخاب را به‌عنوان راهکاری برای بهبود روابط معرفی می‌کنند. این نظریه بر این باور استوار است که هر فرد مسئول انتخاب‌ها و رفتارهای خود است و نمی‌تواند دیگری را تغییر دهد. کتاب توضیح می‌دهد که بسیاری از رفتارهای آسیب‌زننده در روابط، مانند انتقاد، سرزنش، شکایت، تهدید و مجازات، نه‌تنها کمکی به حل مشکلات نمی‌کنند، بلکه رابطه را به سمت سردی و جدایی سوق می‌دهند. نویسنده با تحلیل نیازهای اساسی انسان، از جمله نیاز به بقا، عشق‌ورزیدن و دوست‌داشته‌شدن، قدرت، آزادی و تفریح، نشان می‌دهد که نارضایتی‌های زناشویی اغلب زمانی رخ می‌دهد که این نیازها به‌درستی در رابطه برآورده نمی‌شوند. کتاب تأکید دارد که برای داشتن یک ازدواج موفق، زوجین باید به جای تمرکز بر تغییر دیگری، بر رشد فردی و بهبود رفتارهای خود تمرکز کنند و با گفت‌وگو و درک متقابل، راهی برای برآورده‌کردن نیازهای یکدیگر بیابند. در بخش‌هایی از کتاب، تجربیات شخصی نویسنده و همسرش نیز روایت می‌شود؛ از جمله چالش‌هایی که در زندگی مشترک با آن روبه‌رو بوده‌اند و چگونگی استفاده از نظریه انتخاب برای عبور از بحران‌ها. در نهایت، کتاب با ارائه توصیه‌هایی برای افراد مجرد و متأهل، تلاش می‌کند تا خواننده را به سوی ساختن رابطه‌ای سالم، پویا و رضایت‌بخش هدایت کند.

چرا باید کتاب ازدواج بدون شکست را بخوانیم؟

این کتاب با رویکردی مبتنی‌بر تجربه و تحلیل روان‌شناختی، به مسائل واقعی و ملموس زندگی مشترک می‌پردازد. «ازدواج بدون شکست» نه‌تنها به بیان مشکلات رایج در روابط زناشویی می‌پردازد، بلکه با معرفی نظریه انتخاب، راهی برای تغییر نگرش و رفتار فردی ارائه می‌دهد. خواندن این کتاب می‌تواند به زوج‌ها کمک کند تا ریشه‌های نارضایتی و سردی در رابطه را بهتر بشناسند و با تمرکز بر مسئولیت‌پذیری و رشد فردی، کیفیت زندگی مشترک خود را بهبود بخشند. همچنین، مثال‌ها و روایت‌های واقعی کتاب، امکان همذات‌پنداری و درک عمیق‌تر مسائل را برای خواننده فراهم می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای زوج‌هایی که با چالش‌ها و فرازونشیب‌های زندگی مشترک دست‌وپنجه نرم می‌کنند، افرادی که به‌دنبال بهبود روابط زناشویی هستند، مشاوران خانواده و علاقه‌مندان به روان‌شناسی کاربردی مناسب است. همچنین، افراد مجردی که قصد ازدواج دارند و می‌خواهند با واقعیت‌های رابطه و مهارت‌های لازم برای موفقیت در ازدواج آشنا شوند، می‌توانند از مطالب این کتاب بهره ببرند.

بخشی از کتاب ازدواج بدون شکست

«در ابتدا باید اعتراف کنم که به نظر من مسئله ازدواج شبیه به رازی سرپوشیده است که کمتر کسی از جوانب و پیچیدگی‌های آن آگاه است. ساختن یک زندگی مشترک عالی و رضایت‌بخش، نیازمند کشف مجموعه‌ای از اسرار است که تاکنون برای بسیاری آشکار نشده‌اند. من این حقیقت را در اوایل ازدواجم با لری دریافتم و هنوز پس از بیش از بیست سال به آن اعتقاد دارم. حتی لری، همسرم، نیز چنین باوری دارد. البته باید بگویم که او از نوشتن چنین نامه‌ای بی‌خبر است، زیرا زندگی مشترک ما ظاهراً بسیار خوب به نظر می‌رسد. ما برخلاف بسیاری از زوج‌های دیگر که اطرافمان می‌بینیم، هیچ‌گونه دعوا یا اختلاف‌نظری نداریم. دوستانم به من می‌گویند که من و لری در میان آن‌ها موفق‌ترین ازدواج را داشته‌ایم؛ اما من فکر می‌کنم که زندگی مشترک ما آن‌طور که آن‌ها تصور می‌کنند، به این خوبی نیست. بزرگ‌ترین مشکل زندگی مشترک من و لری این است که روابطمان به‌شدت خسته‌کننده و یکنواخت شده است. هر بار که به روزهای تکراری و خسته‌کننده زندگی‌مان فکر می‌کنم، که با سرعت برق و باد یکی پس از دیگری می‌آیند و می‌روند، به این نتیجه می‌رسم که مسیر زندگی ما مشابه خط نوار قلب یک بیمار فوت‌شده است؛ خطی صاف و بی‌حرکت. ما از فعالیت‌های روزمره یا ملاقات‌های‌مان با دیگران لذت می‌بریم، اما این لذت‌ها بیشتر شخصی هستند و نه نتیجه زندگی مشترک‌مان. برای مثال، وقتی به جمع دوستان می‌رویم، لری به سراغ دوستان مردش می‌رود و من به سراغ دوستان زن خود. ما از مصاحبت با دوستان‌مان در چنین جمع‌هایی لذت می‌بریم، اما از کنار هم بودن‌مان هیچ لذتی نمی‌بریم و صمیمیتی بین‌مان احساس نمی‌شود.»