
کتاب کتاب رسان
معرفی کتاب کتاب رسان
کتاب الکترونیکی «کتابرسان» نوشتهٔ کارستن هن و ترجمهٔ حسین تهرانی، اثری است که نشر ثالث آن را منتشر کرده است. این رمان با محوریت کتابها و کتابخوانی، داستان مردی سالخورده به نام «کارل کولهوف» را روایت میکند که با رساندن کتاب به دست مشتریان خاص خود، زندگی روزمره و روابط انسانی را به تصویر میکشد. «کتابرسان» در دستهٔ رمانهای معاصر قرار میگیرد و به موضوعاتی چون عشق به کتاب، پیوند میان نسلها و تأثیر ادبیات بر زندگی انسانها میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کتاب رسان
«کتابرسان» رمانی است که در فضای شهری کوچک و آرام میگذرد و با نگاهی موشکافانه به زندگی شخصیتهایی میپردازد که هر یک بهنوعی با کتاب و ادبیات پیوند خوردهاند. کارستن هن، نویسندهٔ این اثر، با خلق شخصیت اصلی یعنی «کارل کولهوف»، مردی هفتادودوساله و کتابدوست، داستان را حول محور کتابفروشیای قدیمی و مشتریان خاص آن پیش میبرد. این رمان ساختاری روایی دارد و با زبانی توصیفی، زندگی روزمره، خاطرات، دغدغهها و ارتباطات انسانی را به تصویر میکشد. روایت کتاب بهگونهای است که هر فصل، بخشی از زندگی کارل و تعاملات او با مشتریانش را بازگو میکند؛ از پیرزن خانهنشین گرفته تا دختربچهای کنجکاو و مردی منزوی. «کتابرسان» اثری داستانی است که با تمرکز بر جزئیات، به تأثیر کتابها بر زندگی افراد و نقش آنها در ایجاد ارتباط میان انسانها میپردازد. این کتاب در سالهای اخیر مورد توجه منتقدان و خوانندگان قرار گرفته و در فهرست آثار پرفروش جای داشته است.
خلاصه داستان کتاب رسان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «کتابرسان» با معرفی کارل کولهوف، مردی سالخورده و تنها آغاز میشود که شغلش رساندن کتاب به مشتریان خاص کتابفروشی شهر است. کارل، که زندگیاش با کتابها و خاطرات گذشته گره خورده، هر روز مسیر ثابتی را در شهر طی میکند تا کتابهای سفارش دادهشده را به دست خوانندگانش برساند. او برای هر یک از مشتریانش، نامی از شخصیتهای ادبی انتخاب کرده و با هرکدام رابطهای منحصر به فرد دارد؛ از پیرزنی که خانهنشین است و تنها با کتابها آرام میگیرد تا مرد ثروتمندی که کتابها را پس از خواندن به کتابخانهٔ شهر اهدا میکند. ورود دختربچهای به نام شاشا به زندگی کارل، روال عادی روزهای او را تغییر میدهد. شاشا با کنجکاوی کودکانهاش، همراه کارل میشود و به تدریج میان این دو پیوندی شکل میگیرد که نهتنها بر زندگی کارل، بلکه بر نگاه او به جهان و آدمها تأثیر میگذارد. داستان با روایت ملاقاتهای روزانهٔ کارل با مشتریانش، خاطرات، دغدغهها و دگرگونیهای درونی او پیش میرود و در خلال این مسیر، نقش کتابها بهعنوان واسطهای برای ارتباط، همدلی و حتی تسکین دردهای زندگی برجسته میشود. روایت کتاب، همزمان که به زندگی شخصیتهای فرعی میپردازد، تصویری از تنهایی، امید، پیری و معنای دوستی را نیز ترسیم میکند، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب کتاب رسان را بخوانیم؟
«کتابرسان» با تمرکز بر رابطهٔ انسان و کتاب، به ظرافت نشان میدهد چگونه ادبیات میتواند پلی میان نسلها و آدمها بسازد. این رمان با شخصیتپردازی دقیق و روایت جزئیات زندگی روزمره، به دغدغههایی چون تنهایی، پیری، خاطره و امید میپردازد. خواندن این کتاب فرصتی است برای تأمل دربارهٔ نقش کتابها در زندگی، ارزش ارتباطات انسانی و تأثیر کوچکترین رفتارها بر دنیای اطراف. همچنین، داستان با نگاهی انسانی و ملموس، به اهمیت همدلی و توجه به دیگران اشاره دارد و تجربهای متفاوت از مواجهه با ادبیات معاصر را رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای دوستداران رمانهای معاصر، علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی، کسانی که به دنبال داستانهایی با محوریت روابط انسانی و تأثیر ادبیات بر زندگی هستند، مناسب است. همچنین، برای افرادی که دغدغهٔ تنهایی، پیری یا جستوجوی معنا در زندگی دارند، میتواند تجربهای ارزشمند باشد.
بخشی از کتاب کتاب رسان
«اینطور گفته میشود که کتابها خوانندگانشان را پیدا میکنند، ولی گاهی به کسی نیاز دارند که راه درست را به آنها نشان بدهد. در این روز آخر تابستان نیز همین مسئله مصداق پیدا میکرد؛ در کتابفروشیای که اسم آم شتادتتور را یدک میکشید، گرچه با دروازهٔ شهر ــ یا بهتر بگوییم با آنچه از آن باقی مانده بود و از نظر اکثر شهروندان، اثر هنری جسورانهای محسوب میشد ــ بیش از سه چهارراه فاصله داشت. این کتابفروشی بسیار قدیمی در دورانهای تاریخی مختلفی ساخته شده و گسترش یافته بود. دیوارها و گچبریهای تزیینی، کنار دیوارهای سادهای قرار داشتند که زوایایشان قائمه بودند. مجاورت پیر و جوان، گذشته و حال، بر نمای ساختمان حاکم بود. البته داخل ساختمان تعدادی استند پلاستیکی قرمز پُر از دیویدی و سیدی هم بودند که یا کنار قفسههای فلزی رمانهای گرافیکی قرار داشتند، و قفسههای فلزی هم کنار ویترینهای شیشهای براقی بودند که داخلشان کرههای جغرافیایی بود، یا کنار قفسههای چوبی شیک پُر از کتاب. در این کتابفروشی، بازیهای اجتماعی، نوشتافزار، چای و تازگیها حتی شکلات هم عرضه میشد. بر این محیط شلوغ و بینظم، پیشخان تیره و سنگینی حاکم بود که کارکنان آن را محراب مینامیدند. به نظر میرسید که زمان ساخت پیشخان به دوران باروک برمیگشت؛ با کندهکاریهایی در قسمت جلو که صحنهای از یک روستا را به تصویر کشیده بودند؛ صحنهای از تعدادی شکارچی که سوار بر اسبهای باشکوه و در معیت یک دسته سگ شکاری ورزیده، در پی تعدادی خوک وحشی بودند. در این کتابفروشی، فقط یک سؤال مطرح میشد؛ سؤالی که فلسفهٔ وجودی کتابفروشیها پاسخدادن به آن است: «میتوانید یک کتاب خوب به من پیشنهاد کنید؟» دختری که این سؤال را کرد، اورزِل شِفِر، دقیقاً میدانست یک کتاب خوب چه ویژگیهایی دارد: اولاً بهقدری سرگرمکننده است که او آن را در تختخواب آنقدر بخواند تا چشمهایش بسته شوند؛ دوم اینکه حداقل در سه جا، چه بهتر در چهار جا، اشکش را دربیاورد؛ سوم اینکه کمتر از سیصد صفحه نباشد، ولی بیشتر از سیصدوهشتاد صفحه هم نباشد؛ و چهارم اینکه رنگ جلدش سبز نباشد. به کتابهایی که رنگ جلدشان سبز بود، نمیشد اعتماد کرد، تجربهٔ تلخی که بارها گریبانش را گرفته بود.»
حجم
۱۸۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۱۸۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه