
کتاب معمای الموت
معرفی کتاب معمای الموت
کتاب معمای الموت نوشتهٔ «داریوش عابدی» و منتشرشده توسط نشر قدیانی، یک رمان پلیسی معاصر است که در قالب داستانی معمایی و جنایی، مخاطب را به دنیای رازآلود قتل یک هنرپیشهٔ مشهور میبرد. این اثر با محوریت «کارآگاه انوش» و ماجراهای او، در بستری از روابط پیچیدهٔ خانوادگی، اجتماعی و سیاسی، به بررسی یک پروندهٔ قتل میپردازد. فضای داستان در تهران و در تعطیلات عید نوروز شکل میگیرد و با ورود شخصیتهای مختلف و گرههای متعدد، خواننده را تا انتها با خود همراه میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب معمای الموت
داستان «معمای الموت» (ماجراهای کارآگاه انوش) به قلم «داریوش عابدی»، رمانی پلیسی و معمایی است که با روایتی خطی و جزئینگرانه ماجرای قتل «رخساره»، هنرپیشهٔ سرشناس تلویزیون و شبکهٔ خانگی را روایت میکند. داستان در فضای معاصر تهران و در ایام تعطیلات نوروز رخ میدهد و با ورود «کارآگاه انوش» به پرونده، روند کشف حقیقت آغاز میشود. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت سومشخص و تمرکز بر ذهنیت و کنشهای کارآگاه و اطرافیان قربانی استوار است. اثر علاوهبر جنبهٔ معمایی، به لایههای اجتماعی و سیاسی جامعهٔ امروز ایران نیز میپردازد و با ورود شخصیتهایی از حوزهٔ رسانه، سیاست و خانواده، تصویری چندوجهی از روابط انسانی و رازهای پنهان ارائه میدهد. در کنار خط اصلی داستان، نویسنده با پرداختن به گذشتهٔ شخصیتها، انگیزهها و رازهای خانوادگی، فضای تعلیق و ابهام را تا پایان حفظ میکند. این رمان با بهرهگیری از عناصر کلاسیک داستانهای جنایی، اما با رنگوبوی بومی و معاصر، تجربهای متفاوت از ادبیات پلیسی ایرانی را رقم زده است.
خلاصه داستان معمای الموت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با کشف جسد «رخساره»، هنرپیشهٔ معروف در استخر خانهاش آغاز میشود. «سروان انوش»، کارآگاه پلیس، مسئولیت رسیدگی به پرونده را بر عهده میگیرد و در همان ابتدا با صحنهای روبهرو میشود که نشانهای از درگیری یا نزاع ندارد. همسر رخساره، «مرتضوی» در زمان قتل در فیروزکوه بوده و دسترسی به او دشوار است. والدین رخساره بهویژه مادرش، در شوک و اندوه فرو رفتهاند و اطلاعاتی دربارهٔ وضعیت روحی رخساره و روابطش با اطرافیان ارائه میدهند. در جریان تحقیقات، مظنونان مختلفی ازجمله پسر خدمتکار، نامزد سابق رخساره (راد) و حتی همسرش مطرح میشوند. شواهدی مانند سرقت جواهرات، ورود مشکوک افراد به خانه و تصادف یک خودرو با درخت کنار خانه، گرههای تازهای به پرونده میافزاید. در ادامه، انوش با بررسی گذشتهٔ رخساره، به رازهایی دربارهٔ هویت واقعی او و روابط پیچیدهٔ خانوادگیاش پی میبرد. رخساره نهتنها درگیر پروژهای حساس دربارهٔ تاریخ شفاهی انقلاب بوده، بلکه بهتازگی متوجه شده فرزند واقعی خانوادهٔ معبودی نیست و این موضوع بر روحیهاش تأثیر گذاشته است. مصاحبههای جنجالی رخساره با چهرههای سیاسی و انقلابی و تصمیمش برای افشاگری، او را در معرض تهدیدهای پنهان قرار داده است. در روند داستان، هر یک از مظنونان انگیزهها و رازهای خود را دارند و کارآگاه انوش با پیگیری سرنخها، به لایههای پنهانتر پرونده نزدیک میشود. در نهایت، داستان با گرهافکنیهای متعدد و تعلیق، مخاطب را درگیر این پرسش میکند که حقیقت قتل رخساره چیست و چه کسی یا چه چیزی پشت این معمای پیچیده قرار دارد.
چرا باید کتاب معمای الموت را بخوانیم؟
این رمان با تلفیق عناصر معمایی، جنایی و اجتماعی، تجربهای متفاوت از ادبیات پلیسی ایرانی ارائه میدهد. «معمای الموت» نهتنها به رمزگشایی یک قتل میپردازد، بلکه با ورود به لایههای پنهان روابط خانوادگی، رسانهای و سیاسی، تصویری چندبعدی از جامعهٔ معاصر ایران ترسیم میکند. روایت داستان از زاویهٔ دید کارآگاه و پرداختن به جزئیات روانشناختی شخصیتها، مخاطب را درگیر فضای تعلیق و ابهام میکند؛ همچنین پرداختن به موضوعاتی چون هویت، حقیقت، قدرت رسانه و تأثیر گذشته بر حال، این اثر را فراتر از یک داستان جنایی صرف قرار میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای پلیسی و معمایی، دوستداران داستانهای معاصر ایرانی و کسانی که به روایتهایی با محوریت راز، هویت و روابط پیچیدهٔ خانوادگی و اجتماعی علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین برای مخاطبانی که دغدغهٔ شناخت لایههای پنهان جامعه و رسانه را دارند، این رمان میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب معمای الموت
«ممکن بود با تسلیمشدن ذبیح، ابعاد تازهای از پرونده روشن شود. احتمال داشت او اطلاعات بیشتری از اتفاقات آن شب داشته باشد. شاید علاوه بر فیلمی که فرستاده بود، اطلاعات دیگری هم داشت و آن روز در منزل رخساره شاهد وقایع دیگری هم بود.
انوش آن شب نتوانست راحت بخوابد. احساس میکرد یک جای کار اشکال دارد. ذهنش قادر نبود روایتی منطقی و یکدست برای اتفاقات پس از مرگ رخساره پیدا کند.
صبح روز بعد، صبحانه خورده و نخورده، حمیدی زنگ زد و با شتاب گفت: «جناب سروان، بچهها سرنخی از محل اقامت ذبیح در گورستان اتومبیلها پیدا کردهاند.»
انوش بلافاصله گفت: «دارم میآیم.»
دود غلیظی شهرک خاورشهر را پوشانده بود. وقتی از میدان شوش میگذشتند، بوی دود را میشد بهوضوح حس کرد. ماشینها از شهرک رد شدند و از دروازهٔ بزرگ گورستان اتومبیلها عبور کردند. در چند نقطهٔ گورستان، لاستیکهای فرسوده را آتش زده بودند. بوی تند و خفهکنندهٔ دود محوطه را پر کرده بود. بهسختی میشد نفس کشید.
با ورود ماشینهای پلیس به محوطهٔ جلوی گورستان، چند نفر با عجله میان ماشینهای اوراقی پنهان شدند.
هر سه ماشین در محوطهٔ باز ابتدای گورستان ترمز کردند. انوش نگاهی به دوروبر گورستان انداخت. مقابلشان دریایی از ماشینهای اسقاطی و ازکارافتاده دیده میشد. سه جادهٔ باریک از میانشان باز شده بود. یکی از ماشینهای گروه عملیات وارد جادهٔ سمتچپ شد و دو تای دیگر هم به دنبالش راه افتادند.»
حجم
۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه