
کتاب حرف های بی پایان (جلد دوم)
معرفی کتاب حرف های بی پایان (جلد دوم)
کتاب الکترونیکی «حرفهای بیپایان (جلد دوم)» نوشتهٔ اکرم تیزجنگ گلهین و با ویرایش سیده فاطمه عبادی، توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این اثر مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که هرکدام با نگاهی به اشیاء و وسایل روزمره، روایتهایی از زندگی، رنج، امید و عشق را بازگو میکند. داستانها اغلب از زبان اشیاء روایت میشوند و به دغدغهها و احساسات انسانها در بستر زندگی روزمره میپردازند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب حرف های بی پایان (جلد دوم)
«حرفهای بیپایان (جلد دوم)» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در قالب ناداستان و با رویکردی خلاقانه نوشته شدهاند. نویسنده، اکرم تیزجنگ گلهین، در این کتاب به سراغ اشیاء و وسایل ساده و معمولی رفته و با جانبخشی به آنها، روایتهایی از زندگی انسانها را از زاویهای متفاوت به تصویر کشیده است. هر داستان، ماجرای یک شیء را بازگو میکند که شاهد یا همراه بخشی از زندگی یک یا چند شخصیت بوده است. این ساختار باعث شده تا هر داستان، مستقل و درعینحال مرتبط با دغدغههای انسانی باشد. کتاب با زبان داستانی و توصیفی، به مسائل اجتماعی، خانوادگی، عاطفی و اخلاقی میپردازد و تصویری از فرازونشیبهای زندگی معاصر ارائه میدهد. جلد دوم این مجموعه، ادامهای بر جلد نخست است و با همان سبک و سیاق، روایتهای تازهای را پیش روی خواننده میگذارد.
خلاصه داستان حرف های بی پایان (جلد دوم)
در «حرفهای بیپایان (جلد دوم)»، هر داستان کوتاه از زبان یک شیء روایت میشود؛ اشیائی که در زندگی روزمره حضور دارند اما کمتر به آنها توجه میشود. این اشیاء، مانند دفترچه، گلدان، یخچال، قالی، عصا، قفس پرنده و ...، بهعنوان راویان خاموش، شاهد اتفاقات تلخ و شیرین زندگی انسانها هستند. نویسنده با انتخاب این زاویهٔ دید، به مسائل مختلفی چون فقر، عشق، بیماری، امید، خیانت، بخشش، آرزو و رنج میپردازد. هر داستان، گوشهای از زندگی یک شخصیت را بازتاب میدهد؛ برای مثال، دفترچهای که درد دلهای یک دختر کوچک را ثبت میکند، گلدانی که به معنای ریشهداشتن و ماندگاری اشاره دارد، یا قفسی که حسرت آزادی را روایت میکند. پیام اصلی کتاب، توجه به ارزشهای انسانی، همدلی با دیگران و درک عمیقتر از زندگی است. داستانها با نگاهی جزئینگر و گاه انتقادی، به روابط خانوادگی، اجتماعی و فردی میپردازند و تلاش دارند تا صدای بیصدای اشیاء و آدمها را به گوش خواننده برسانند.
چرا باید کتاب حرف های بی پایان (جلد دوم) را بخوانیم؟
این کتاب با انتخاب زاویهٔ دیدی متفاوت و جانبخشی به اشیاء، فرصتی فراهم میکند تا مسائل انسانی و اجتماعی از نگاهی تازه دیده شوند. روایتهای کوتاه و مستقل، امکان همذاتپنداری با شخصیتها و موقعیتهای گوناگون را به خواننده میدهد. هر داستان، تلنگری است به ارزشهایی مانند همدلی، وفاداری، بخشش و اهمیت توجه به اطرافیان. مطالعهٔ این مجموعه میتواند دریچهای به سوی درک بهتر احساسات و دغدغههای انسانها در زندگی روزمره باشد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای اشیاء و خاطرات بهجایمانده از آنها دعوت کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی، دوستداران روایتهای خلاقانه و کسانی که به مسائل اجتماعی و انسانی توجه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال نگاهی متفاوت به زندگی روزمره و اشیاء پیرامون خود هستند، میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب حرف های بی پایان (جلد دوم)
«اون شب دل آسمون هم مثل دل شیدا گرفته بود. بهخاطر نم بارون که از اونطرف میزد. اینطرف تنم بخار کرده بود. دخترک که هراسون و غمگین بوده بغضش شکست و قطرههای اشک از مژههای بلند و مشکیش حاری شد. شیدا با دستش بخار تنم رو تندتند پاک میکرد تا بتونه بهتر بیرون رو ببینه. چشمهاش دودو میزد و مشخص بود منتظر کسیه. ترس رو میشد از لرزش دستهای ظریفش حس کرد. گوشیش چند بار زنگ خورد و نگاه کرد. ولی جواب نداد تا اینکه دوباره زنگ گوشیش به صدا دراومد. این بار لبخند رو لبش اومد. اشکش رو پاک کرد و سریع با بغض و عصبانیت جواب داد: «طاهاء تو کجایی؟ من چند ساعته که رسیدم. خیلی میترسم. مگه قرار نبود ساعت پنج غروب کنار کلبه همدیگه رو ببینیم؟ الآن ببین ساعت چنده». صدای طاها خیلی واضح نبود. اما هرچی گفت. حال دختر بیچاره رو بدجور به هم ریخت. شیدا با داد و فریاد گفت: «برگردم خونهمون؟ یعنی چی ؟ من بهخاطر تو تموم پلهای پشت سرم رو خراب کردم. توی بهترین جای شهر بهترین امکانات رو گذاشتم» اما این کلبهای رو انتخاب کردم که گفتی بهخاطر عشقمون ساختی. حالا تومیگی برگردم و فراموشت کنم؟ بیانصاف. این بود تموم عشقی که ازش دم میزدی؟ مگه نمیگفتی بدون من میمیری؟ مگه قول ندادی تا آخر عمر پای من میمونی؟ آخر عمر اینقدر نزدیک بود؟ پدرم بهخاطر این عشق احمقانهم میخواست من رو خارج از کشور بفرسته» اما من تو رو به تموم داشتههام ترحیح دادم. الان با پررویی تموم میگی برگردم؟»
حجم
۲۹۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۵ صفحه
حجم
۲۹۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۵ صفحه