
کتاب پزشکی که مرگ را کارگردانی می کند
معرفی کتاب پزشکی که مرگ را کارگردانی می کند
کتاب الکترونیکی «پزشکی که مرگ را کارگردانی میکند» نوشتهٔ مجید گلرضائی و با ویراستاری نرگس مولوی، توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این اثر مجموعهای از روایتها و داستانهای کوتاه با محوریت تجربههای نویسنده در بخشهای مختلف بیمارستان، بهویژه در دوران همهگیری کرونا، است. کتاب با نگاهی انسانی و واقعگرایانه به زندگی بیماران، کادر درمان و خانوادههایشان میپردازد و دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و عاطفی را در بستر پزشکی روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پزشکی که مرگ را کارگردانی می کند
«پزشکی که مرگ را کارگردانی میکند» اثری در قالب داستان کوتاه و روایتهای واقعی است که بر پایهٔ تجربههای شخصی نویسنده در محیط بیمارستان شکل گرفته است. مجید گلرضائی، متخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه، در این کتاب با زبانی صریح و بیپرده، لحظات تلخ و شیرین مواجهه با بیماران، مرگ، امید و ناامیدی را به تصویر کشیده است. کتاب در فضایی میان خاطرهنویسی و داستانپردازی حرکت میکند و با بهرهگیری از روایتهای متنوع، تصویری چندلایه از زندگی در بیمارستانهای ایران، بهویژه در سالهای اخیر و دوران کرونا، ارائه میدهد. ساختار کتاب مبتنی بر فصلبندی کلاسیک نیست و هر بخش، روایتی مستقل از یک تجربه یا ماجرای انسانی است. دغدغههای اجتماعی، مشکلات نظام سلامت، کمبودها و سوءمدیریتها، و همچنین امیدها و پیوندهای انسانی، در بطن روایتها حضور پررنگی دارند. این کتاب نهتنها به مسائل پزشکی، بلکه به ابعاد عاطفی و اجتماعی زندگی بیماران و کادر درمان نیز توجه دارد و تلاش میکند تصویری واقعی و ملموس از زیستن در سایهٔ مرگ و امید ارائه دهد.
خلاصه داستان پزشکی که مرگ را کارگردانی می کند
در «پزشکی که مرگ را کارگردانی میکند»، خواننده با مجموعهای از روایتهای کوتاه و داستانگونه روبهرو میشود که هرکدام برشی از زندگی بیماران، پزشکان و پرستاران در بیمارستان است. نویسنده با تکیهبر تجربههای شخصی خود، از لحظات بحرانی و تصمیمگیریهای دشوار در اتاق عمل و بخش مراقبتهای ویژه میگوید؛ جایی که مرگ و زندگی در فاصلهای باریک از هم قرار دارند. داستانها اغلب با یک موقعیت انسانی آغاز میشوند: بیماری که امیدش را از دست داده، مادری که برای نجات فرزندش میجنگد، پرستاری که خود قربانی بیماری میشود، یا پزشکی که باید میان حقیقت و امید، یکی را انتخاب کند. روایتها بهگونهای پیش میروند که خواننده با احساسات متناقض پزشک، بیماران و خانوادههایشان همراه میشود؛ از اضطراب و ترس تا امید و آرامش لحظهای. در این کتاب، مرگ نهتنها یک پایان، بلکه بخشی از فرایند زندگی و درمان است. نویسنده بهویژه در دوران کرونا، به بحرانهای اخلاقی، کمبود امکانات، و فشارهای روحی کادر درمان اشاره کرده است. روایتهایی از بیماران جوان و سالخورده، مادرانی که نگران آیندهٔ فرزندانشان هستند، و پزشکانی که با احساس گناه و ناتوانی دستوپنجه نرم میکنند، در کنار هم قرار گرفتهاند تا تصویری چندوجهی از زیستن در مرز مرگ و زندگی بسازند. در کنار روایتهای پزشکی، دغدغههای اجتماعی و فرهنگی نیز مطرح شدهاند: فقر، تبعیض، مشکلات خانوادگی، و حتی عشق و خیانت. نویسنده تلاش کرده است نشان دهد که بیمارستان تنها محل درمان جسم نیست، بلکه صحنهای برای نمایش پیچیدگیهای روح انسان و روابط اجتماعی است. در نهایت، کتاب بر اهمیت همدلی، امید و تلاش برای ساختن معنایی تازه از زندگی، حتی در سختترین شرایط، تأکید دارد.
چرا باید کتاب پزشکی که مرگ را کارگردانی می کند را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهایی از دل بیمارستان و تجربههای واقعی یک پزشک، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با واقعیتهای کمتر دیدهشدهٔ نظام سلامت و زندگی بیماران و کادر درمان آشنا شود. «پزشکی که مرگ را کارگردانی میکند» نهتنها به مسائل پزشکی، بلکه به ابعاد انسانی، عاطفی و اجتماعی زندگی در بیمارستان میپردازد و تصویری ملموس از امید، ناامیدی، عشق، فداکاری و رنج را ارائه میدهد. خواندن این اثر میتواند نگاه تازهای به مفهوم مرگ، زندگی و مسئولیت اجتماعی ایجاد کند و مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزشهای انسانی و نقش همدلی در مواجهه با بحرانها و رنجها وادارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به روایتهای واقعی، داستانهای پزشکی و اجتماعی، دانشجویان و فعالان حوزهٔ سلامت، و کسانی که دغدغهٔ شناخت عمیقتر از زندگی بیماران و کادر درمان دارند، مناسب است. همچنین برای افرادی که به دنبال درک بهتر از چالشهای انسانی و اجتماعی در بستر پزشکی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب پزشکی که مرگ را کارگردانی می کند
«بزرگتر که میشوی، احساس میکنی حال خوبی داری؛ ولی نه برای آنکه عاقلتر شدهای و راه و روش زندگی را میدانی؛ برای اينکه آبدیدهتر شدهای برای خوردن زخمهای عمیقتر؛ زخمهایی که نهتنها بهبود نمیيابند، بلکه عمیقتر میشوند و روحت را در انزوا عين خوره میخورند. بزرگتر که میشوی، حسرت عمری که گذشت را نمیخوری؛ ولی آنچه تو را دائم عذاب میدهد، تلفکردن زمانی است که برای کسانی گذاشتهای که ارزش دوستداشتن تو را هیچوقت نفهمیدند. بزرگتر که میشوی، افسوس میخوری؛ نه برای از دست دادن فرصتهایت بلکه افسوس میخوری برای ندیدن کسانی که همهچیزت بودند و تو خیلی دیر متوحه ارزش آنها شدی. تمام زخمهایت، تمام حسرتهایت و تمام افسوس خوردنهایت وقتی ارزشمند است که برای داشتن کسی که دنیای تو را معنی میکند، تلاش کنی؛ چراکه زندگی زمانی معنادار میشود که در هر سطر آن، نقطه پایانش شروع زندگی تو باشد.»
حجم
۸۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه
حجم
۸۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه