تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب قصه شاپری
معرفی کتاب قصه شاپری
کتاب الکترونیکی «قصه شاپری» نوشتهٔ مریم ردانیپور و با ویراستاری مهرداد نحوی، اثری داستانی برای نوجوانان است که نشر رنگینه آن را منتشر کرده است. این کتاب با نثری ساده و روایتمحور، ماجرای دختری به نام «شاپری» را در بستر زندگی سنتی و اجتماعی ایران روایت میکند و به دغدغههای هویت، خانواده و مبارزه با نابرابریهای جنسیتی میپردازد. «قصه شاپری» با فضاسازی ملموس و شخصیتپردازی دقیق، مخاطب را به دل ماجراهای پرچالش و پرکشمکش میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قصه شاپری
«قصه شاپری» اثری داستانی و بلند است که در قالب رمان نوجوانان نوشته شده و فضای آن در دل یک شهر کوچک ایرانی شکل میگیرد. مریم ردانیپور در این کتاب، با تمرکز بر زندگی دختر نوجوانی به نام «شاپری»، به مسائل اجتماعی و خانوادگی میپردازد و دغدغههای دختران و زنان را در جامعهای سنتی به تصویر میکشد. روایت کتاب از زبان سوم شخص است و با دیالوگهای زنده و توصیفهای جزئی، فضای خانه، محله و روابط میان شخصیتها را بهخوبی ترسیم میکند. ساختار داستان خطی است و با پیشروی در روایت، لایههای مختلفی از مشکلات و چالشهای شخصیت اصلی آشکار میشود. این کتاب با بهرهگیری از عناصر بومی و فرهنگی، تصویری از زندگی روزمره، باورها و سنتهای مردم را ارائه میدهد و در عین حال، به موضوعات مهمی چون هویت، استقلال فردی و مقاومت در برابر ظلم میپردازد. «قصه شاپری» با روایتی پرکشش و شخصیتهایی باورپذیر، مخاطب نوجوان را با خود همراه میکند و او را به تأمل دربارهٔ جایگاه خود در جامعه و خانواده وا میدارد.
خلاصه کتاب قصه شاپری
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «قصه شاپری» با زندگی روزمرهٔ دختری نوجوان به نام «شاپری» آغاز میشود که همراه مادر و برادرش در خانهای قدیمی زندگی میکند. در همسایگی آنها، پسری به نام «ناصر» زندگی میکند که شیفتهٔ شاپری است و بارها تلاش کرده تا به او نزدیک شود، اما با مخالفت خانواده و رفتارهای نادرستش، موفق نمیشود. یک روز، ناصر با سوءاستفاده از نبود خانوادهٔ شاپری، وارد خانهٔ آنها میشود و در پی اتفاقی تلخ، شاپری برای دفاع از خود، ناصر را زخمی میکند. این حادثه باعث میشود که شاپری از خانه و محله طرد شود و برای حفظ آبرو و امنیت خود، تصمیم به فرار بگیرد. شاپری در مسیر فرار، با چوپانی مهربان روبهرو میشود که به او کمک میکند تا هویت خود را پنهان کند و با نام و ظاهر پسرانه، زندگی جدیدی را آغاز کند. او با نام «فریدون» وارد شهری دیگر میشود و برای گذران زندگی، به دنبال کار میگردد. در این مسیر، با پسرکی به نام «خسرو» و مادر نابینایش آشنا میشود و مدتی را در خانهٔ آنها میگذراند. شاپری با تکیهبر مهارتهای آشپزی که از مادرش آموخته، در آزمون آشپزی عمارت والی شرکت میکند و بهعنوان آشپز پذیرفته میشود. او در عمارت با دختری به نام «گلپری» دوست میشود و با تلاش و پشتکار، جایگاه خود را تثبیت میکند. در ادامه، هویت واقعی شاپری به خطر میافتد و بابک، پسر والی، به راز او پی میبرد. این بخش از داستان، کشمکشهای درونی و بیرونی شاپری را در مواجهه با حقیقت و تلاش برای حفظ عزت نفس و استقلالش به تصویر میکشد. روایت کتاب، فرازونشیبهای زندگی شاپری را از خانه تا عمارت والی دنبال میکند و به موضوعاتی چون شجاعت، هویت، فداکاری و امیدواری میپردازد، بیآنکه پایان داستان را افشا کند.
چرا باید کتاب قصه شاپری را بخوانیم؟
«قصه شاپری» با پرداختن به موضوعات مهمی مانند هویت، استقلال فردی و مقاومت در برابر نابرابریهای اجتماعی، فرصتی برای همدلی با شخصیتهایی فراهم میکند که در برابر مشکلات و قضاوتهای ناعادلانه ایستادگی میکنند. این کتاب با روایت ماجرای دختری که برای حفظ عزت و امنیت خود ناچار به تغییر هویت میشود، به دغدغههای نوجوانان دربارهٔ جایگاه اجتماعی، خانواده و آینده میپردازد. داستان با فضاسازی ملموس و شخصیتپردازی دقیق، مخاطب را به دل ماجراهای پرکشمکش میبرد و او را به تأمل دربارهٔ ارزشهای انسانی و اهمیت شجاعت و صداقت دعوت میکند. همچنین، عناصر بومی و فرهنگی داستان، خواننده را با بخشی از سنتها و باورهای جامعه ایرانی آشنا میکند و تجربهای متفاوت از زندگی و مبارزه را پیش روی او میگذارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به داستانهای اجتماعی و خانوادگی علاقه دارند و دغدغههایی دربارهٔ هویت، استقلال و عدالت اجتماعی دارند. همچنین، برای کسانی که با مسائل تبعیض جنسیتی و فشارهای اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند، «قصه شاپری» میتواند الهامبخش و آموزنده باشد. علاقهمندان به روایتهای بومی و فرهنگ ایرانی نیز از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب قصه شاپری
«شاپری شروع به کشیدن آب از چاه کرد. دلو اول. دوم و سوم را ریخت ولی قبل از ریختن دلو چهارم همین طور که ناصر در حال پاک کردن آب از روی چشمهایش بود. یواشکی و دور از چشم ناصر سنگ بزرگی از روی زمین برداشت و همزمان با ریختن آب. سنگ را محکم به سر ناصر کوبید. با برخورد سنگ به سر ناصر، صدای فریاد ناصر بلند شد و خون از سر و صورتش جاری شد و ناصر بیجان و بیهوش روی زمین افتاد. شاپری که به شدت ترسیده بود. مدتی بیحرکت بالای سر ناصر ایستاد اما ناگهان به خودش آمد و تازه آن وقت بود که دید وای چه فکر احمقانهای! حالا با این جنازهای که روی دستش مانده بود. چه باید بکند؟ شاپری همان طور که به بدن خون آلود ناصر نگاه میکرد؛ از ترس در حال بیهوش شدن بود. در همین لحظه بود که صدای در خانه بلند شد. شاپری به خودش آمد و به جای این که به طرف دالان ورودی و درب خانه برود، به سمت زیرزمین دوید. با ضربه محکمی که به در زد آن را باز کرد و خودش را پنهان کرد.»
حجم
۱۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۲ صفحه
حجم
۱۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۲ صفحه