
کتاب تسکین
معرفی کتاب تسکین
کتاب الکترونیکی «تسکین» (مجموعه شعر) اثر «یلدا خلخالی» توسط انتشارات نظری منتشر شده است. این مجموعه در ۸ صفحه، اشعاری با مضامین عاشقانه، اجتماعی و شخصی را در خود جای داده و به زبان فارسی سروده شده است. «تسکین» با نگاهی به تجربههای زیسته و احساسات عمیق، تلاش میکند لحظات تلخ و شیرین زندگی را در قالب شعر بیان کند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تسکین
«تسکین» مجموعهای از اشعار کوتاه و بلند است که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و فضای آن میان روایتهای عاشقانه، خاطرات تلخ، امیدها و ناامیدیها در نوسان است. شعرهای این کتاب، گاه به زبان محاوره و گاه با بیانی رسمیتر، به دغدغههای فردی و اجتماعی میپردازند. در میان اشعار، ردپای تجربههای شخصی، شکستها، امید به آینده و جستوجوی آرامش دیده میشود. برخی شعرها به روایتهایی از زندگی زنان، تنهایی، خیانت، عشق و جدایی اختصاص یافتهاند و در کنار آن، اشاراتی به باورهای مذهبی و گفتوگو با خدا نیز به چشم میخورد. این مجموعه، تصویری از احساسات انسانی در مواجهه با فراز و نشیبهای زندگی ارائه میدهد و با زبان ساده و بیپیرایه، تجربههای مشترک بسیاری را بازتاب میدهد.
چرا باید کتاب تسکین را خواند؟
در «تسکین»، شعرها با رویکردی صادقانه به بیان احساسات و تجربههای زیسته میپردازند. این مجموعه، لحظاتی از عشق، رنج، امید و حتی شکست را به تصویر میکشد و مخاطب را با دنیای درونی شاعر همراه میکند. برای کسانی که به دنبال لمس صمیمیت و واقعیت در شعر هستند، این کتاب میتواند فرصتی برای همدلی و بازاندیشی در احساسات شخصی باشد. همچنین، حضور مضامین اجتماعی و روایتهایی از زندگی روزمره، امکان ارتباط با دغدغههای معاصر را فراهم میکند.
خواندن کتاب تسکین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به شعر معاصر فارسی، کسانی که با موضوعاتی مانند عشق، جدایی، تنهایی و تجربههای شخصی درگیر هستند و همچنین افرادی که به روایتهای زنانه و اجتماعی توجه دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب تسکین
«بذار بگم چی شد و چطور به اینجا رسیدم حالا که من آرومترم تازه حالم و فهمیدم یه دختر کوچیک بودم پُراز امید و آرزو پابام باورم نکرد سختیها دیدم پیش رو بهخاطر یه رَژ لب به ازدواجی تن دادم بدون هیچ تجربهای توی چه چاهی افتادم بیتجربه و تنهایی یهویی بچهدار شدم خودم بچه بودم ولی بد جوری غصه دار شدم عروسکم تو دستم دختر کوچیک یه طرف کلی امید و آرزو ولی بدون هیچ هدف همش ... بعد هدیه آخه این جه جور زندگیه خسته شدم به کی بگم. بیهدفی بد چیزیه پیکاچری ی آقیبار نداشتسم هیچ راه فرار خسته بودروح و جسم من اون روزامو یادم نیار نه یه امید وآرزو نه هیچ راهی پیش رو بابام اگر باورم می کرد نمیدیدم این روزا رو بدون پشتوانهای ببدون کمترین زمان جدا شدم به تنهایی جدا شدم از بچههام یه چشمم اشک وخون دلم بریده بود تاب و توان بدون هیچ معطلی با کلی بغض وشاید.دمی راه افتادم تو کوچهها بدون پول و همدلی میدونی چی به من گذشت تو بشنوی کم میاری میگی نميشه باورم»
حجم
۳۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
حجم
۳۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه