تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب دیو روح خوار
معرفی کتاب دیو روح خوار
معرفی کتاب دیو روح خوار
کتاب الکترونیکی «دیو و خر» (مجموعهداستان کوتاه برگزیده جشنوارهٔ ادبی باران اسفند ۱۴۰۳) اثری از حسین سیدعلیخانی و کسری واصف است که توسط نشر دال منتشر شده است. این مجموعه شامل دو داستان کوتاه با محوریت اعتیاد و تأثیرات آن بر زندگی شخصیتهاست و در قالب هفتمین جلد از مجموعهداستان اعتیاد ارائه شده است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دیو روح خوار
این مجموعهداستان کوتاه در فضایی معاصر و با نگاهی به مسائل اجتماعی، به ویژه اعتیاد و پیامدهای آن، نوشته شده است. داستانها در دههٔ ۱۳۹۰ و در بستر جامعهٔ شهری ایران روایت میشوند و دغدغههای نسل جوان، بحران هویت، عشق، شکست و فروپاشی را به تصویر میکشند. نویسندگان با انتخاب شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی، تلاش کردهاند زوایای پنهان و آشکار زندگی افرادی را که با اعتیاد دستوپنجه نرم میکنند، نشان دهند. فضای داستانها اغلب تیره و تلخ است و روایتها با جزئیات زندگی روزمره، روابط عاطفی و بحرانهای شخصی گره خوردهاند. این کتاب در قالب دو داستان مستقل، تجربههای متفاوتی از مواجهه با اعتیاد را پیش روی مخاطب میگذارد و از زبان اولشخص روایت میشود تا خواننده را به درون ذهن و احساسات شخصیتها نزدیک کند.
خلاصه کتاب دیو روح خوار
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان اول با عنوان «دیو روحخوار» روایت زندگی نویسندهای جوان به نام «ابراهیم» است که در مسیر تحقق رؤیاهایش با عشق، فقر و بحرانهای خانوادگی روبهرو میشود. او پس از آشنایی با دختری به نام «حنا» و ازدواج با او، زندگی آرامی را در روستایی کوچک آغاز میکند. اما فشارهای مالی و ناتوانی در نوشتن، ابراهیم را به سمت مصرف مواد مخدر سوق میدهد. مادهای که قرار است تمرکز و خلاقیتش را افزایش دهد، به تدریج او را تسخیر میکند و موجودی خیالی به نام «دیو» وارد زندگیاش میشود. دیو هر بار بخشی از روح ابراهیم را میبلعد و او را به مرز فروپاشی میکشاند. اعتیاد، رابطهٔ ابراهیم و حنا را ویران میکند و سرانجام همهچیز به تراژدی ختم میشود. داستان دوم با عنوان «اوردوز» به قلم «کسری واصف» در فضایی وهمآلود و شاعرانه، تجربهٔ جمعی از دوستان را در خانهای پر از دود و منقل روایت میکند. روایت با زبان سیال و تصاویر ذهنی، حالات خماری، جستوجوی مواد و مواجهه با مرگ را به تصویر میکشد. شخصیتها در میان هذیان، خاطرات و واقعیت، مرزهای هویت و حضور را گم میکنند و سرانجام داستان با تصویری از سقوط و بیشمصرفی به پایان میرسد.
چرا باید کتاب دیو روح خوار را خواند؟
این کتاب با پرداختن به موضوع اعتیاد از زاویهای شخصی و درونی، تجربههایی ملموس و گاه هولناک از فروپاشی فردی و اجتماعی را به تصویر میکشد. روایتها با جزئیات دقیق و فضاسازی قوی، خواننده را به دل بحرانهای شخصیتها میبرد و امکان همدلی با دردها و تردیدهای آنان را فراهم میکند. مواجهه با اعتیاد، عشق، شکست و هویت در این داستانها، فرصتی برای تأمل دربارهٔ آسیبهای اجتماعی و روانی فراهم میآورد.
خواندن کتاب دیو روح خوار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و معاصر، کسانی که دغدغهٔ مسائل اعتیاد، فروپاشی خانواده و بحران هویت دارند، و همچنین دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ علوم اجتماعی و روانشناسی مفید است. همچنین برای کسانی که به روایتهای تلخ و واقعگرایانه علاقه دارند، گزینهٔ مناسبی خواهد بود.
فهرست کتاب دیو روح خوار
- دیو روحخوار (حسین سیدعلیخانی): روایت زندگی نویسندهای جوان که در مسیر عشق و نویسندگی، گرفتار اعتیاد میشود و با موجودی خیالی به نام دیو دستوپنجه نرم میکند. داستان به تدریج فروپاشی روانی و اجتماعی شخصیت اصلی را به تصویر میکشد. - اوردوز (کسری واصف): داستانی با زبان شاعرانه و سیال که تجربهٔ جمعی از دوستان را در فضای خماری و جستوجوی مواد مخدر روایت میکند. روایت با تصاویر ذهنی و هذیانی، مرز واقعیت و خیال را در هم میشکند و به تجربهٔ سقوط و بیشمصرفی میپردازد.
بخشی از کتاب دیو روح خوار
«این آخرین کلماتی است که من به عنوان یک نویسنده و در حقیقت بازنده مینویسم. من دیگر لایق آن نیستم که خون قلمی به خاطر من خشک شود و در نهایت بمیرد. من دیگر من نیستم. تمام من او بود. خود نیز نمیدانم چرا دوباره قلم به دست گرفتهام. شاید میخواهم با خود اتمام حجت کنم. شاید میخواهم دوباره آن اتفاقهای تلخ را به یاد بیاورم تا دیگر بهانهای برای زنده ماندنم نباشد. حدود چهار سال پیش من جوانکی خام و سرکش بودم. دقیقا در همین زمان آتش فروزان نویسندگی در من شعلهور شد. تمام فکر و ذهنم شده بود کتاب قلم دفتر. تمام روزهای هفته را کارگری میکردم تا شاید بتوانم پولی برای شرکت در کلاسهای استادی جمعآوری کنم. بارها نوشتههایم را برای روزنامهها فرستاده بودم و فکر کنم آنها چند باری از آنها استفاده کردند. بعد از مدتها بالاخره توانستم پولی جمع کنم و در کلاسی ثبتنام کنم. کلاسها هر شنبه به مدت چهار هفته برگزار میشد. جمعه شب از شدت هیجان خوابم نمیبرد. دوست داشتم که عقربهها دیوانهوار همدیگر را دنبال کنند تا زودتر صبح شود.»
حجم
۲۳۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۸ صفحه
حجم
۲۳۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۸ صفحه